طایفه زند

یکی از طوایف ایرانی

طایفه زند از اقوام ایرانی به‌شمار می‌آمدند که در میانه زاگرس و دشت‌های همدان به روش دامداری می‌زیستند[۱][۲][۳]در اکثریت منابع از زند به عنوان ایلی لر نام برده شده‌است.[۴][۵][۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶]دهخدا نیز طایفه زند را ایلی از قوم لر معرفی می‌کند.[۱۷]برخی منابع زند را از طوایف لک می‌دانند[۱۸][۱۹] اگر چه در برخی منابع زند و لک جدا از هم ذکر شده‌اند[۲۰][۲۱] همچنین برخی منابع زندها را از ایل لک شاخه لرهای شمالی[۱۸][۲۲][۲۳] زندها به دلیل عدم شناخت به لک شهرت یافتند[۲۴] و برخی دیگر از کرد معرفی کرده‌اند.[۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۱۸][۱۹][۳۴] خوانین زند که سلسلهٔ زندیه را تشکیل دادند، خود را لر معرفی می‌کردند.[۳۵] کریم خان زند و لطفعلی خان زند پادشاهان سلسله زندیه از افراد مشهور این طایفه هستند. جمع کثیری از طایفهٔ زند در زمان نادرشاه به ملایر و دره گز خراسان تبعید شدند. در دوران انقراض صفویه تا روی کار آمدن نادرشاه افشار، ایل زند گاه به عثمانی‌ها و زمانی به افغان‌ها می‌تاختند و دارایی آنها را به یغما می‌بردند و با این کار بر آن بودند که دشمنان را از ایران برانند.[۳۶]

رسالهٔ دکتری جان. ر. پری دردانشگاه کمبریج در سال ۱۹۶۹میلادی در مورد کریم‌خان زند، طایفهٔ زند را این گونه معرفی کرده‌است: «طایفهٔ زند سه تیرهٔ مشخص دارد:

  • زند بگله
  • زند هزاره
  • خراجی

تشمال کریم (کریم خان زند) از تیرهٔ زند بگله بود. تیرهٔ زند بگله مهم‌ترین تیرهٔ طایفهٔ زند به حساب می‌آمده‌است. طایفهٔ زند گروهی بودند با معیشت شبانی که از اراضی دامنهٔ زاگرس به دهستان پری و کمازان در نزدیکی ملایر کوچ کرده بودند.»

پراکندگی ویرایش

 
دشت زند ملایر، مرکز اصلی سکونت طایفه زند

زمانی که شمار جمعیتی این خاندان، افزایش می‌یابد، قدرت آنان نیز در منطقه سکونتشان روبه گسترش می‌نهد و گروه‌های دیگری از مردان اطراف آنان بدان‌ها می‌پیوندند و سه تیره به نام‌های: زند بلگه، زند هزاره و زندخراجی را تشکیل می‌دهند. در نتیجه کوچاندن عده‌ای از آنان از سوی آغامحمدخان قاجار به لرستان و کوچ کردن گروه‌های دیگر از آنان به سوی عراق به دلایلی مختلف پراکنده شده‌اند و در مناطق ذیل پس از کریم خان زند (وکیل‌الرعایا)، سلسله زندیه رو به سقوط رفت، تا جایی که بازماندگان این طایفه را به شهرهای بد آب و هوا و دور از شیراز (پایتخت حکومت)، قم، گرمسار، ورامین، خراسان، ملایر، جنوب تهران (یافت آباد) تبعید کردند و عده‌ای به کوه‌های جوپار واقع در استان کرمان و ایذه در استان خوزستان پناه بردند. امروزه افرادی از تبار طایفهٔ «زند» در استان‌های خراسان، لرستان، همدان، کردستان، کرمانشاه، فارس، کرمان، تهران، قم، سمنان و خوزستان پراکنده شده‌اند.

کرمان: باستانی پاریزی یادآوری می‌کند: یک تیره از زندیان که لقب حسین‌شاهی داشتند و خود حسین‌شاه نوهٔ صادق‌خان برادر کریم‌خان بود، در جوپار (منطقه‌ای خوش آب و هوا) به دلیل ضعف حکومت ناصر الدین شاه با زدن سکه بر چرم شتر و با کمک سربازان وفادار به زندیه حکومت می‌کرد؛ و روی سکه اش چنین شعری نوشته بود:

زد حسین شاه سکه بر چرم شترهر که را جرأت بود چغری گدر (واژه ترکی آذری)

فرزندان وی به نام‌های آقاجان مشهور به آغ‌جان‌خان و برادر دوقلویش آقاغلام‌علی، آقامحمداسماعیل، حاج یدالله‌خان مشهور به حاجی‌خان، ابراهیم‌خان مشهور به دکتر معین که حکیم حاذق وقت بود، بی‌بی سروی و بی‌بی فاطمه بودند.

فارس: یک تیره که امروزه با نام خواجه‌پور، خواجه‌پور تادوانی، خواجه، و خواجه‌دوانی در دو روستای تادوان خفر، و دوان کازرون و نیز در شیراز و کرمان و بوشهر ساکن می‌باشند.

قم: اسکندرامان الهی می‌گوید: پنج تیره از عشیره زند در نزدیکی قم اسکان یافته‌اند و همچنین بدین اشاره می‌کند: کلانتر زندیان همراه با عشیرهٔ کشکولی کوچک می‌زیند و زمستانان در منطقه «هنگام» و تابستان‌ها نیز در منطقهٔ کاکان جای می‌گیرند. علاوه بر این تیره‌ای از زندیان، خاندان حسن آقای زندی با عشیره کشکولی بزرگ همزیستی دارند و در مناطق فارس و شیراز و قشقایی موجودیت دارند.

خانقین: محمدعلی سلطانی می‌گوید: چهار تیره از زندیان به نام‌های: محمد صالح، آغاطاهر، طاهرخان و علیان‌خانی در منطقهٔ خانقین اسکان یافته‌اند.

سنندج: ایرج افشار سیستانی اثبات می‌کند چند تیره از عشیرهٔ زند در منطقه سنندج سکونت دارند و کار آنان کشاورزی و دام‌پروری است و دارای مذهب شافعی هستند.

کرکوک: لیلا نامق در مورد تیره‌ای از عشیرهٔ زند بحث می‌کند و در هر دو روستای کوله‌جوب و خجی‌سروه در منطقهٔ قره‌تپه و کفری سکونت دارند و براساس سرشمار ی سال ۱۹۵۶ میلادی، تعداد آنان ۷۳۷ نفر بوده‌است.

خراسان: علی میرنیا بدین اشاره می‌کند که تیره‌هایی از عشیرهٔ زند در هردو منطقهٔ درگز و نوخندان و کلات در استان خراسان اسکان گزیده‌اند.

بغداد و دیاله: عباس عزاوی اینار روشن می‌کند: چند تیره‌ای از عشیرهٔ زند در سواحل رودخانه دیاله در روستاهای جوسه‌تپان، للبن، قیچی، قوبه، بان‌سنوق، کوکز، اجیلر، هودلی و تپه‌علی ساکن می‌باشند.

ایذه: تیرهٔ زندی که امروز از طایفهٔ اورک باب دینارونی و هفت‌لنگ لر بختیاری محسوب می‌شوند.

کوچ طایفهٔ زند به کهگیلویه وبویراحمد و فارس بعد از فوت کریمخان زند ویرایش

تعدادی از طایفه زند چون وضعیت را نامناسب دیدند و بزرگان طایفه زند هرکدام برای رسیدن به قدرت دست به کشتار یکدیگر زده بوده‌اند و اتحاد طایفه از هم پاشیده بود و آقامحمدخان به شیراز به کرات حمله می‌کرد، شبانه و مخفیانه به سمت کوهستان‌های سخت گذر بویر احمد حرکت کردند تا جان زن و فرزندانشان در امان باشد. تا زمانی که دودمان عوض شد در همان‌جا می‌زیستند و بعد از مرگ آقامحمدخان که کینهٔ این طایفه را بر دل داشت و قتل‌عام این طایفه به پایان رسید، باز ماندگان طایفه به یاسیچ یا همان یاسوج کنونی کوچ کردند و آنجا اقامت گزیدنند. در این مدت صاحب مال شدند. بعد سالیانی چند حاج نیاز بزرگ طایفه به اردکان فارس هجرت نمود و ایشان برای همیشه در این مکان اقامت کردند. بعد از حاج نیاز فرزندش حاج علی خان وحاج باباخان و فرزندان ایشان بر بلوکات اردکان فارس خانی و کلانتری کردند و از این طایفه در فارسنامه ناصری یاد شده‌است. ایشان کلیه دهات مجاور را خریداری کردند و خراج سالیانه حکومت را یکجا می‌پرداختند این طایفه برای قدردانی از زحمات حاج نیاز بعدها نام خانوادگی نیازی را برای فامیل خود انتخاب کردند از حاج نیاز قران‌های خطی بر پوست آهو برای وراث آن به جای مانده‌است؛ و در دوره پهلوی که مبارزات علیه خوانین آغاز شده ایشان بدون مقاومت قدرت را به حکومت مرکزی تحویل دادند.[نیازمند منبع]

از دیگر بازماندگان طایفه زند که به یافت آباد از مناطق تهران کنونی تبعید شده بودند نیز در اواخر دوره قاجاریه هرمزخان زند، رضا قلی بک میرزا و بعد از او مرتضی خان زند معروف به مرتضی خان یافت آبادی موفق به تملک یافت آباد، اسلام شهر و روستاهای اطراف شدند که البته در رابطه با این مالکیت همواره باعبدالحسین میرزا فرمانفرما معروف به شازده فرمانفرما از شاهزادگان صاحب نفوذ قاجار اختلافاتی وجود داشت که در نهایت پس از نزاعی طولانی و خشونت بار در دوران پهلوی اول با رأی دادگاه مالکیت یافت آباد به خوانین زند رسید. مرتضی خان یافت آبادی نیز همچون دیگر اقوام خود جوانمرد و مردم دار بود و به عنوان یکی از پیشگامان اصلاحات ارضی بخش عمده‌ای از زمین‌های یافت آباد را به صورت داوطلبانه به مردم واگذار کرد.[نیازمند منبع] مقبره رو به تخریب وی در قبرستان یافت آباد واقع شده‌است. گروهی از زندیه نیز در مناطق سرحد شمال فارس کنونی دارای املاک بوده و مردانی پهلوان و جنگجو داشته‌است. این خاندان پرداختند رئیس محمدعلی فرزند پنجعلی خان فرزند شیخعلی خان زند (عموی کریمخان) بودند که در تاریخ حکومت قاجار چندین بار با گماشتگان قاجاریه در منطقه سرحد به جنگ و نبرد پرداختند.[نیازمند منبع]

همچنین گروهی از طایفهٔ زند از تیرهٔ زند خراجی در سعید آباد شهریار ساکنند. زمان کوچ و اسکان آن‌ها در سعید آباد با توجه به سنگ قبرهای یافت شده در امامزاده عبدالله سعید آباد حدود۲۳۰ الی۲۵۰ سال پیش تخمین زده می‌شود که مقارن است با اواخر دوره سلسله زندیه. این گروه جزو ملاکین منطقه بوده در دورهٔ قاجار و پهلوی در زمره خوانین شهریار بوده‌اند و از بزرگان ایشان می‌توان کدخدا حسینقلی زند و فرزند ایشان باقرخان زند را نام برد، هم‌اکنون نیز در سعید آباد شهریار خیابانی بنام باقر خان زند نامگذاری شده‌است.[نیازمند منبع]

نام‌های دیگر ویرایش

نام‌های زیر از طوایف «زند» به‌شمار می‌آیند:

زند، زندی، کریم خانی، زندی یکتا، زند حقیقی، زندپور حسین‌شاهی، شفا زند، ژند، زند اعظم، زند مقدم، زندی‌پور، پورزند، زند وکیل، زند وکیلی، وکیلی، زنداقطاعی، زند زمانی، زند کریمی، زند کشکولی، شمس‌اللهی، زند خانه‌شهری، زندباف، زند کریم‌خانی، زند لک، زند یافت‌آبادی، زند بابارئیسی، زندیه، لشنی زند، لشنی، خواجه‌پور، زند تابنده، قدیمی، خواجه‌پور تادوانی، خواجه، خواجه‌دوانی، زندبینا، کرمی، زندی گوهرریزی، زند بصیری

پانویس ویرایش

  1. «کریم‌خان زند چگونه به موقوفات توجه نشان می‌داد». www.cgie.org.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۰۳-۰۵.
  2. «روزنامه هگمتانه | محله‌های همدان در دوران زندیه». www.hegmataneh-news.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۰۳-۰۵.
  3. «کریم خان زند دائرة المعارف بزرگ اسلامی». www.cgie.org.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۰۳-۰۵.
  4. مجمل التواریخ، ابوالحسن بن محمد امین گلستانه(۴۷۶).
  5. سفرنامه کارستن نیبور، ترجمه پرویز رجبی، (ص۱۶۸).
  6. سفرنامه مسعودمیرزا ظل سلطان (ص۹۷).
  7. کریم خان زند، پناهی سمنانی، (ص۲۵).
  8. مسافرت به ایران و ارمنستان، پ.آ. ژوبر، ترجمه محمود هدایت (ص۱۳۵).
  9. تاریخ ایران از دوران باستان تا قرن هیجدهم میلادی، پیگولوسکایا، ترجمه کریم کشاورز(۶۱۴).
  10. نسخه خطی کتاب نامهٔ خسروان، نوشتهٔ جلال‌الدین میرزا قاجار در دوران ناصرالدین شاه است (صفحه 412 و 413، چاپ سنگی).
  11. تاریخ محمدی، احسن التواریخ، (ص۱۴۰).
  12. هزارفامیل، علی شعبانی، (ص۵ و ۳۲).
  13. تاریخ ایران باستان تا امروز، ترجمه کیخسرو کشاورزی، (۲۹۹).
  14. کریم خان زند، دکتر عبدالحسین نوائی (فصل۲ص۱).
  15. لطفعلی خان زند، پناهی سمنانی (ف۲).
  16. مردم‌شناسی ایران، هنری فیلد، ترجمه عبدالله فریار (ص۱۳۳).
  17. «معنی زند | لغت‌نامه دهخدا». vajehyab.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۰۳-۰۵.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ Perry, John. "ZAND DYNASTY". www.iranicaonline.org (به انگلیسی). Encyclopaedia Iranica. Retrieved 24 March 2017. The founder of the dynasty was Moḥammad Karim Khan b. Ināq Khan (...) of the Bagala branch of the Zand, a pastoral tribe of the Lak branch of Lors (perhaps originally Kurds; see Minorsky, p. 616) (...)
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ...the bulk of the evidence points to their being one of the northern Lur or Lak tribes, who may originally have been immigrants of Kurdish origin., Peter Avery, William Bayne Fisher, Gavin Hambly, Charles Melville (ed.), The Cambridge History of Iran: From Nadir Shah to the Islamic Republic, Cambridge University Press, 1991, ISBN 978-0-521-20095-0, p. 64.
  20. نسخه خطی عساکر فیروزی. تألیف: میرزامحمد حسین مستوفی. . ص. ۳۱.
  21. جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی. تألیف: گای لسترنج ترجمه: محمود عرفان ص. ۳۳.
  22. the bulk of the evidence points to their being one of the northern Lur collectively called Lak , who may originally have been of Kurdish origin. ,John R. Perry, Karim Khan Zand , 2012, ISBN 1-78074-199-5,p. xx
  23. «KARIM KHAN ZAND». Encyclopædia Iranica. ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۲ مارس ۲۰۱۶.
  24. کریم خان زند نیکوترین زمامدار تاریخ ایران. تألیف: پناهی سمنانی ص. ۲۵و ۲۶.
  25. Author(s): Minorsky, V. 1. The most southern group of Kurd tribes in Persia. According to Zayn al-ʿĀbidīn, their name (Läk, often Läkk) is explained by the Persian word läk (100,000), which is said to have been the original number of families of Lak. The group is of importance in that the Zand dynasty arose from it. The Lak now living in northern Luristān [q.v.] are sometimes confused with the Lur (Zayn al-ʿĀbidīn), whom they resemble from the somatic and ethnic point of view. The facts of history, however, show that the Lak have immigrated to their present settlements from lan… Source: Encyclopaedia of Islam, Second Edition
  26. "Search Results — Brill". referenceworks.brillonline.com (به انگلیسی). Retrieved 2022-10-04.
  27. دایرة المعارف اسلامی، ذیل واژه لک
  28. عبدالله شهبازی، مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر، تهران:1369، ص134
  29. Minorsky, V. (2012-04-24). "Lak". Encyclopaedia of Islam, Second Edition (به انگلیسی). Brill.
  30. Erika Glassen (۱۵ دسامبر ۱۹۸۹). «BEDLĪSĪ, ŠARAF-AL-DĪN KHAN». دانشنامه ایرانیکا. دریافت‌شده در ۲۱ فوریه ۲۰۱۶.
  31. the encyclopaedia of islam by sir h.a.r.gibb,volume v،page823
  32. آکوپف، گ.ب. ۱۳۸۶. کردان گوران، ترجمهٔ سیروس ایزدی، در کردان گوران و مسئلهٔ کرد در ترکیه: از آغاز جنبش کمالیان تا کنفرانس لوزان، تهران: زوّار، چاپ اول، صص ۱۰۱–۳۷؛ ص ۹۳–۹۲.
  33. "ʿAŠĀYER (tribes in Iran) – Encyclopaedia Iranica". www.iranicaonline.org (به انگلیسی). After a short period of rule by the Kurdish (or Lor) clan of Zand in the second half of the 12th/18th century, the government of Iran fell into the hands of the another set of Qizilbāš chiefs, those of the Ašāqabāš section of the Qajar tribe.
  34. گرانت واتسن، رابرت. تاریخ ایران. امیرکبیر. ص. ۴۵.
  35. صدر کشاورز، محمدعلی (۱۳۶۹). عقاب کمازان. تهران: چاپ خوشه. ص. صفحه ۴۵ و ۶۸.
  36. http://mehremihan.ir/history/1252-zan-zand.html

منابع ویرایش

ربیع بدیعی، جغرافیای مفصل ایران، جلد دوم، ص. ۹۶