موسس فرقه کرامیه ویرایش

ابوعبدالله کرام، ، ابوعبدالله کرام، عالم، فقیه، عارف و محدّث قرن سوم و بنیانگذار فرقۀ کرامیه. منبع اصلی دربارۀ ابوعبدالله محمد بن کرام، شرح حال مفصّل وی در تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری (برای نمونه رجوع کنید به ابن عساکر، ج 55، ص 128-130؛ سبکی، ج 2، ص 304-305) و احتمالاً تاریخ الکرامیه، نوشتۀ هیصم بن محمد بن عبدالعزیز (متوفی 467)، است که نسخه ای از کتاب اخیر در دست احمد بن محمد، مشهور به فصیحی خوافی (متوفی 845)، بوده (رجوع کنید به فصیحی خوافی، ج 2، ص 579) و اصل هیچ یک تا کنون به دست نیامده است. جورقانی (متوفی 543؛ ج 1، ص 292-295) نیز دربارۀ ابن کرام اطلاعات مهمی آورده است. در کتاب های تراجم عربی، اطلاعات راجع به محمد بن کرام، به واسطه یا مستقیم، از تاریخ نیشابور گرفته شده است. ذهبی نیز از منابع گوناگون، از جمله تاریخ نیشابور*، اطلاعات ارزشمندی را دربارۀ او نقل کرده است. در ضمن کتاب های راجع به فِرق نیز اطلاعات پراکنده ای دربارۀ وی آمده است.

اصل محمد بن کرام از روستای ختک، یکی از روستاهای زرنگ سجستان، است (فصیحی خوافی، ج 1، ص 374) و شهرت وی به سجستانی نیز از همین روست(رجوع کنید به ابن عساکر، ج 55، ص 127-128؛ سمعانی، ج 3، ص 149). جورقانی (ج 1، ص 292) نام روستای زادگاه او را الحروی ذکر کرده، که احتمالاً تصحیف ختک است. پدرمحمد، کرام، از موالی بنو نِزار بود (ابن عساکر، ج 55، ص 128؛ سمعانی، ج 5، ص 44) که با همسرش به مکه رفت و در آنجا، در سال 168، محمد به دنیا آمد ( فصیحی خوافی، ج 1، ص 374-375). نام پدر وی را، به اختلاف، کرّام، کِرام و کَرام ذکر کرده اند (رجوع کنید به سبکی، ج 2، ص 305؛ فان اس، ص 45-38)[۱]

اصل محمد بن کرام از روستای ختک، یکی از روستاهای زرنگ سجستان، است (فصیحی خوافی، ج 1، ص 374) و شهرت وی به سجستانی نیز از همین روست(رجوع کنید به ابن عساکر، ج 55، ص 127-128؛ سمعانی، ج 3، ص 149). جورقانی (ج 1، ص 292) نام روستای زادگاه او را الحروی ذکر کرده، که احتمالاً تصحیف ختک است. پدرمحمد، کرام، از موالی بنو نِزار بود (ابن عساکر، ج 55، ص 128؛ سمعانی، ج 5، ص 44) که با همسرش به مکه رفت و در آنجا، در سال 168، محمد به دنیا آمد ( فصیحی خوافی، ج 1، ص 374-375). نام پدر وی را، به اختلاف، کرّام، کِرام و کَرام ذکر کرده اند (رجوع کنید به سبکی، ج 2، ص 305؛ فان اس، ص 45-38).[۲]

ابن کرام در 20 صفر سال 255 در بیت المقدّس درگذشت (ابن عساکر، ج 55، ص 128-129؛ ذهبی، ج 6، ص 191؛ فصیحی خوافی، ج 1، ص 375). به روایت ابن عساکر (ج 55، ص 129-130)، در بیت المقدّس، به دلیل عقیدۀ ابن کرام دربارۀ ایمان ، کتابهای او را سوزاندند و به دستور والی رمله، یانس مونسی، او را به شهر زُغَر راندند. گفته شده است که وی در زغر درگذشت و پیروانش جنازۀ او را به بیت المقدّس بردند و در آنجا به خاک سپردند. به گفتۀ حاکم نیشابوری، محمد بن کرام شب هنگام درگذشت و صبح زود، در حالی که معدودی از نزدیکان خاص او خبر داشتند، جنازه اش را به مقابرالانبیاء بردند و در کنار زکریا و یحیی و دیگر پیامبران به خاک سپردند (ابن عساکر، ج 55، ص 130؛ سبکی، ج 2، ص 304).[۳]

کرامیه فرقه‌ای اسلامی بود که طی قرون سوم و چهارم هجری در خراسان، با مرکزیت فکری نیشابور، پیروانی فراوان یافت. سردمدار این فرقه ابوعبدالله محمد بن کرام (متوفای 255 ه) بود. کرامیان به خاطر اعتقاداتشان میان سایر فرق اسلامی بدنام و انگشت‌نما شدند. آنان معتقد بودند که ایمان جز اقرار و تصدیق زبانی (شهادتین) نیست. همچنین در مبحث خداشناسی معتقد به تجسیم بودند، یعنی برای خدا جسم و جهت قائل بودند و خدا را محل تمام حوادث می‌پنداشتند. تأکید بر ریاضت‌کشی در زندگی و مخالفت سرسختانه با مالکیت اقتصادی از دیگر ویژگی‌های کرامیان بود.[۴]

شاخه‌ها ویرایش

عبدالقادر بغدادی در کتاب الفرق بین الفرق آورده است که سه دسته حقایقیه، طرائقیه و اسحاقیه را تا زمانی که همدیگر را تکفیر نکنند، یک فرقه دانسته می‌شوند و همگی از شاخه‌های کرامیه هستند.[۵] حماقیه و سورمیه از دیگر شاخه‌های این فرقه است.[۶]

عقايد «كرامّيه» ویرایش

عقايد «كرامّيه» را عبد القاهر بغدادى به نحو مستوفى در كتاب «الفرق بين الفرق» آورده كه ملخّص آن اين است: ابن كرام پيروانش را به جسمانى دانستن پروردگار خويش مى‌خواند و مى‌پنداشت كه او جسم است و از زير و از آن سوى به عرش بر مى‌خورد حد و نهايت دارد و اين مانند گفتار «ثنويه» كه گفتند: پروردگارشان نورى است از آن سو كه بتاريكى پيوندد متناهى مى‌باشد اگر چه از پنج سوى ديگر بى‌كران و متناهى است. [۷]

ابن كرام در برخى از كتابهاى خويش پروردگارش را مانند نصارى جوهر دانست و در خطبۀ كتاب خود كه معروف به كتاب «عذاب القبر» است گويد: خداى تعالى ذاتى يكتا و گوهرى يگانه است و نيز گويد: خداى تعالى مماس يعنى چسبيده بر تخت خويش است و عرش جايگاه وى مى‌باشد، زيرا در قرآن آمده: «الرَّحْمٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوىٰ» . طه/5.

ابن كرام و پيروانش پنداشتند كه پروردگارشان جايگاه حوادث است و گفتارها و اراده و دريافتهاى او از شنيدنيها و برخورد او با صفحه بالا از جهان عرضهايى هستند كه در او «حادث» گشتند و او جايگاه اين حوادث است. [۸]

[۹]برخى از «كرامّيه» پنداشتند كه خداوند به نيست كردن هيچ جسمى در هيچ حال توانا نيست. كرامّيه در ميان دو كلمه متكلّم و قايل و كلام و قول فرق مى‌گذارند بدين گونه كه گويند: خداى تعالى همواره متكلّم و قايل بوده است سپس در ميان اين دو نام در معنى فرقها نهاده و مى‌گفتند: او همواره متكلم به كلامى كه توانايى اوست بر قول و پيوسته قايل است به قايليتى نه به سبب قول و قايليت توانايى اوست بر قول و قول او حروفى است كه در او «حادث» شده است و سخنش «قديم» است، پس قول خداوند در نزد ايشان «حادث» و كلام او «قديم» مى‌باشد. [۱۰]

[۱۱]

نکته مهم دیگر، تلقی خاص کرامیان از عقل است. گرچه آنان حسن و قبح را قبل از حکم الهی (وحی) می پذیرفتند، اما به هیچ وجه نظریه اصلح و قاعده لطف معتزله را قبول نداشتند. (×4) همچنین کرامیان با تعقل فلسفی مخالفت شدیدی داشتند. (×5) قطعاتی از کتاب السر ابن کرام موجود است و این عقیده یعنی اصلح نبودن نظام آفرینش را به خوبی نشان می دهد. (48)[۱۲]

از دیگر عقاید ضد معتزلی کرامیه، اعتقاد به عدم خلود دائم در جهنم است. (54) آنها معتقد بودند که خدا می تواند کفار را از آتش جهنم نجات بخشد. نکته جالب دیگر که حاکم جشمی در تعریض به کرامیان، بدان اشاره کرد، علاقه آنان به خواندن آثار ابن ریوندی است. (55) احتمالا آثار این متفکر ضد معتزلی برای کرامیان جالب توجه بوده است. همچنین کرامیان بر خلاف معتزله، به کرامات اولیا، از جمله به طی الارض معتقد بوده اند. (56) مساله دیگر شایسته بررسی، عقیده کرامیان در باب توحید است، که مورد انتقاد بوده و آنان متهم شده اند که در باب توحید، عقیده ای تشبیهی دارند. این اتهام حتی در زمان خود آنان نیز مطرح بوده است[۱۳]

زهد و شیوه کسب معاش ویرایش

یکى از جنبه هاى مهم زهد کرامى، انزجار از شیوه هاى خاصى از معاش اقتصادى بود. تقوا و ورع آنان، به وسیله ریاضت کشى و کناره گیریشان از دنیا باز شناخته مى شد. آنان طرفدار اعتماد کامل بر خداوند بودند. به نظر مى رسد که پیروان ابن کرام، او را به دلیل دیندارى، پارسایى و تأکید بسیارش بر توکل شناخته و تبعیت مى کردند. کرامیه در میان طبقات پایین تر نیشابور، محبوبیت و پایگاه مردمى داشت. مجمع و مقر اصلى آنان در منطقه فقیرنشین شهر بود. عقیده کرامیه در مورد فقر، تنفرشان نسبت به کار به عنوان وسیله اى براى کسب درآمد و زهد خشک و پرشور آنان، با دیدگاه اسلام در مورد جهد و سختکوشى براى گذران زندگى که مورد تأیید و قبول دیگر مذاهب در نیشابور نیز بود تفاوتى فاحش و آشکار داشت.

[۱۴]

رقابت با سایر فرق در نیشابور ویرایش

کرامیان براى کسب قدرت و نفوذ در نیشابور، با سایر گروه ها به شدت رقابت مى کردند. تشکیلات گسترده و پیچیده آنان موفقیتشان در تبلیغ و جاذبه اى که براى گروههاى شهرى و روستایى داشتند، سیطره حنفیان و شافعیان را بر شهر به شدت تهدید مى کرد. در اواخر قرن چهارم، فرقه هاى حنفى و شافعى، زمام اداره شهر را به وسیله کنترل سیستم آموزشى و فقهى، در دست داشتند. علما و بازرگانانى که در حقیقت نماینده و سخنگوى این مذاهب بودند، روشى یافته بودند براى برخورد با حاکمانى که اسما بر نیشابور حکومت مى کردند. حاکمان ترک، به دلیل ناآشنایى با رخدادهاى محلى، بیشتر به کمک علما نیازمند بودند تا علما به حمایت آنان! حکومت براى آنکه بتواند به صورت مؤثرى بر مردم فرمانروایى کند، نیاز به همکارى علما داشت؛ لذا به آنان اجازه فعالیت مى داد تا بتواند زندگى شهرى را تحت کنترل خود درآورد. کرامیان، پایگاه استوارى در نیشابور براى خود به وجود آوردند و در همان حال تعالیم خود را به دیگر نقاط جهان اسلام بسط دادند. سخت گیرى زاهدانه آنها در باب شرایط امام یا حاکم و نیز عقاید تند آنها در باب مالکیت، چنان بوده است که دشمان آنها با تمام نیروى خویش کوشیده اند تا آنها را چهره اى منفى و منفور بسازند. و ما این چهره منفى را در کتاب السواد الاعظم نوشته ابوالقاسم اسحاق بن محمد مى بینیم. کرامیه منازعاتى نیز با شیعیان داشتند. آغاز این نزاع به نقد آراى ابن کرام توسط فضل بن شاذان نیشابورى (م 260ق)، برمى گردد.[۱۵]

کرامیان خواستار آن بودند که مسلمانان از لحاظ مادى و معنوى با یکدیگر برابر باشند، لذا فقرا و افرادى که از لحاظ حقوق اجتماعى مورد تبعیض قرار گرفته بودند و همچنین اشخاصى که به اصول و ارزش هاى سایر فرق خرده مى گرفتند، از کرامیان حمایت کرده و به آنان عنایت داشتند. کرامیان طرحى براى تعدیل و تصریح شرایط تجارت در اسلام داشتند که پیشتر توسط علما وضع و تبیین شده بود. در این دوران، کرامیان به خوبى شکل گرفته و سازماندهى شده بودند و مى توانستند برنامه و دستور کاملى براى زندگى وضع نمایند. آنان تعریفات منحصر به فردى از فقه، کلام، و تصوف ارائه مى دادند. اقتدار و صلابت کرامیه، منوط به کثرت تازه مسلمانان، فقراى شهرنشین و حمایتهایى بود که از سوى سایر فرق دریافت مى کردند.[۱۶]

افول کرامیان نیشابور ویرایش

ابن فندق و ابن اثیر، از ستیز داخلى در نیشابور در ذیحجه سال 488ق میان حنفیان و شافعیان به رهبرى قاضى ابوسعید محمد بن احمد محمد بن صاعد و ابوالقاسم پسر امام الحرمین جوینى از یک سو و کرامیان به پیشوایى محمشاد از سوى دیگر خبر مى دهند. احتمالا مدرسه کرامیان در بیهق در همان سال از میان رفت، در حالى که مدرسه هاى خاص حنفیان، شافعیان و علویان که همه آنها همزمان ساخته شده بودند، در زمان ابن فندق که کتابش را در سال 563ق نوشته است، همچنان برپا بود، از مدرسه کرامیان هیچ اثرى بر جاى نمانده بود. در نیشابور با کشته شدن رهبر کرامیان و با خاک یکسان شدن مدرسه آنها، ستیزه پایان یافت.

اقدام ابوبکر تنها باعث برانگیخته شدن تنش شدید بین حنفیان، شافعیان و کرامیان شد. حمایت هاى سلطان محمود از کرامیه به جاى آنکه وى را در کنترل و نظارت بر شهر و سیاستهاى داخلى آن قادر سازد، موجب افزایش نزاع هاى قومى فرقه اى در نیشابور شد. سلطان محمود سعى مى کرد در ابتدا نسبت به شکایت هاى مردم از رویه ابوبکر، با دیده اغماض بنگرد؛ اما سرانجام ناچار شد در قبال اعمال وى از خود واکنش نشان دهد. هنگامى که سلطان محمود، ابوبکر را از مقام و موقعیت رسمى اش برکنار نمود، ریاست مجددا به خانواده میکائیلى بازگشت و چون رئیس جدید بر جاى خود مستقر شد.

پس از عزل ابوبکر، قدرت کرامیه در هم شکست. زمانى که محمود غزنوى، غور را در سال 411 ق فتح نمود، به مبلغان و اساتید کرامیه اجازه داد تا براى تعلیم و گسترش اسلام در آنجا به فعالیت بپردازند و این دقیقا مقارن با زمانى بود که وى حمایت خویش را از کرامیه نیشابور برگرفته بود. احتمالا محمود تشخیص داده بود که بازگرداندن کرامیه به نیشابور، نتایج چندان مطلوبى ندارد؛ لذا آنان را به سوى غور روانه کرد.[۱۷]

تحقیقات اخیر در در مورد کرامیه ویرایش

اخیرا متون جدید و مهمى در مورد کرامیه به دست آمده و اهمیت آن بدین لحاظ است که فرقه کرامیه را از جنبه و دیدگاه مقبول و مطلوبش به تصویر مى کشند. این گونه استنباط مى شود که این متون از سوى عده اى از کرامیان نگاشته شده باشد. از جمله این منابع مى توان به تفسیر عرفانى قرآن اشاره کرد که اخیرا دکتر شفیعى کدکنى آن را معرفى کرده است.

در این تفسیر عرفانى جنبه هاى ولایت اهل بیت مشهود است و این تصریحات متون کرامى نقض آشکار تمام تهمتهایى است که نسبت به کرامیه در کتابهاى ملل و نحل منعکس شده است. در این کتاب محمد بن کرام (م 255ق) مؤسس کرامیه زاهدى است یگانه، عالمى است ژرف اندیش و در الهیات متکلمى است تنزیهى و به دور از شائبه تجسم و در همان حال، مرد عمل و اهل درگیرى با حکومت ها و صاحب اندیشه هاى انقلابى در مسائل اجتماعى و اصول مالکیت، و همین امر سبب شده است تا از او چهره هاى منفى ساخته شود.[۱۸]

پانویس را ویرایش

  1. «دانشنامه جهان اسلام - بنیاد دائرة المعارف اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۰۲.
  2. «دانشنامه جهان اسلام - بنیاد دائرة المعارف اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۰۲.
  3. «دانشنامه جهان اسلام - بنیاد دائرة المعارف اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۰۲.
  4. ایرانیکا (پیوند پایدار)
  5. مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۶۱.
  6. مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۶۶ و ۲۴۵.
  7. «فرهنگ فرق اسلامی - مشکور، محمد جواد؛ مدیرشانه چی، کاظم - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۴.
  8. «فرهنگ فرق اسلامی - مشکور، محمد جواد؛ مدیرشانه چی، کاظم - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۴.
  9. «فرهنگ فرق اسلامی - مشکور، محمد جواد؛ مدیرشانه چی، کاظم - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۴.
  10. «فرهنگ فرق اسلامی - مشکور، محمد جواد؛ مدیرشانه چی، کاظم - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۴.
  11. «فرهنگ فرق اسلامی - مشکور، محمد جواد؛ مدیرشانه چی، کاظم - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۴.
  12. «مطالعه کتاب دانستنی های اديان و مذاهب - صفحه 1239 | کتابخانه دیجیتال (بازار کتاب) قائمیه - دانلود رایگان کتاب - Page #1239». www.ghbook.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۴.
  13. «مطالعه کتاب دانستنی های اديان و مذاهب - صفحه 1240 | کتابخانه دیجیتال (بازار کتاب) قائمیه - دانلود رایگان کتاب - Page #1240». www.ghbook.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۴.
  14. «دائره المعارف اسلامی طهور - نمایش مطلب : فرقه کرامیه در دوره سلجوقی و غزنوی». www.tahoor.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۴.
  15. «دائره المعارف اسلامی طهور - نمایش مطلب : فرقه کرامیه در دوره سلجوقی و غزنوی». www.tahoor.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۴.
  16. «دائره المعارف اسلامی طهور - نمایش مطلب : فرقه کرامیه در دوره سلجوقی و غزنوی». www.tahoor.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۴.
  17. «دائره المعارف اسلامی طهور - نمایش مطلب : فرقه کرامیه در دوره سلجوقی و غزنوی». www.tahoor.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۴.
  18. «دائره المعارف اسلامی طهور - نمایش مطلب : فرقه کرامیه در دوره سلجوقی و غزنوی». www.tahoor.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۴.

منابع ویرایش

  • مشکور، محمدجواد (۱۳۷۲). فرهنگ فرق اسلامی. دوم. مشهد: آستان قدس رضوی.