ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی
Municipality
— ماني ۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۱ (UTC)
با توجه به منابع معتبر فارسی مشخص کنید این واژه در تقسیمات هر کشور به چه معنایی به کار رفته است.
اسپانیا
در تقسیمات کشوری اسپانیا municipality به دهستان ترجمه شده مثل فهرست دهستانهای آلابا. --دوستدار ایران بزرگ ۳۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۴۸ (UTC)
پرتغال
سوئیس
گویا در فرانسه مونیسیپالیتی همان کمون (فرانسه) است. --دوستدار ایران بزرگ ۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۹ (UTC)
سوئد
در زبان سوئدی کومون میگویند و یکی از واحدهای تقسیمات کشوری است. اگر پیشنهاد فارسی هست، مثلاً بخش، بفرمایید. mOsior (بحث) ۱۰ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC) تقسیمات سويد به این شرح است:
Local government
County Councils of Sweden (landsting)
Municipalities of Sweden (kommuner)
City Districts of Sweden (stadsdelar or stadsdelsnämndsområden)
mOsior (بحث) ۱۱ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۱۵ (UTC)
مکزیک
چین
تقسیمات کشوری چین خیلی پیچیده هست. در مورد municipality در این کشور هم نظر بدید. --دوستدار ایران بزرگ ۲۶ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۰۴ (UTC)
- در چین سه نوع شهر (منطقه شهری) وجود داره. یکی Prefecture-level city یا شهر استانی، یکی شهر شهرستانی یا County-level city و یکی کلانشهر کشوری یا municipality یا فرمانداری مثل شانگهای. این تقسیمبندی تاحدی مربوط به نظام اداری و تا حدی مربوط به وسعت شهر هست. --دوستدار ایران بزرگ ۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)
- علاوه بر این تقسیمبندی که شامل اکثر شهرهای چین میشه شهرهایی نیز وجود دارند مثل ماکائو که جزو منطقه ویژه اداری (چین) هستند و به صورت خودمختار اداره میشن. --دوستدار ایران بزرگ ۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۵۰ (UTC)
- به نظرم اون سطحی از تقسیمبندی که شبیه به شهرهای ایران هست همون شهر شهرستانی هست مثل شهر چنگدو و در سرزمین اصلی چین واقع شدن. --دوستدار ایران بزرگ ۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۵۵ (UTC)
- همچنین ناحیه (چین) برابرنهاد مناسبی برای district به نظر نمیرسه. --دوستدار ایران بزرگ ۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۱ (UTC)
نظرات
بحث پیشین
- جناب ماني به نکتهٔ مهمی اشاره فرمودند. خوب است همین روزها، تا جایی که امکانش را داشته باشیم، به این موضوع توجه کنیم. – Hamid Hassani (بحث) ۲۶ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۳۴ (UTC)
تفاوت city با municipality
شهرداری در ایران به نهادی گفته میشه که برای اداره شهر ساخته شده. اگر از municipality برای اشاره به معنایی غیر از این (نهاد) استفاده کنیم باید تفاوت اون رو با شهر (city) مشخص کنیم. --دوستدار ایران بزرگ ۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۷ (UTC)
- @Doostdar: در طبقهبندی دولتها در ایران، ما سطح municipality را نداریم. یک درجه بالاتر از شهرداری، استانداری است.
دولتی مخصوص شهرستان نداریم (بماند که شهرستان هم دقیقاً municipality نیست). — حجت/بحث ۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۱ (UTC)- نهاد فرمانداری در ایران مسئولیت ادارهٔ شهرستان را دارد. 4nn1l2 (بحث) ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۵۵ (UTC)
- @4nn1l2: درست میگویید. حرفم را بالا خط زدم. به هر حال municipality دقیقاً معادل شهرستان نیست. یا به طور دقیقتر، برخی ویژگیهایی که ما برای شهرستان بر میشمریم به county بیشتر میخورد و برخی به municipality بیشتر میچسبد.
- در کشوری مثل آمریکا حتی از یک ایالت به ایالت دیگر هم این مفاهیم با هم تفاوت دارند. برخی ایالات، countyهایشان دولت ندارد ولی بقیه دارند. — حجت/بحث ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۸ (UTC)
- نهاد فرمانداری در ایران مسئولیت ادارهٔ شهرستان را دارد. 4nn1l2 (بحث) ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۵۵ (UTC)
تفاوت county با municipality
ابزار ارزیابی کاربران:
Premise
درخواست ترجمه:
- واژه: Premise
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: فیلم و پویانمایی
- پیوند: http://en.wikipedia.org/wiki/The_Simpsons#Premise
- مثال: در سر فصل آمده
- توضیحات: ترجمه لغوی مناسبی نیافتم. --محمدحسینگفتمان ۱۴ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۵۳ (UTC)
- تنها چیزی که به ذهنم آمد، «مشخصات ثابت» است. چون شامل شخصیتها و لوکیشن میشود که در کل سری، تغییر نمیکند. mOsior (بحث) ۱۴ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۲۹ (UTC)
- «مشخصات ثابت» خوب است. شاید «اصل موضوع» یا «موضوع ثابت» هم در موارد خاص بد نباشد. با این اصطلاح در دانش منطق آشنا بودم. در منطق، معادلی برای «فرضیه» است. –
Hamid Hassani (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۴۲ (UTC)
- درود. نظر به ریشهٔ لاتین (پیش prae: before) و (ارسال mittere: send) که دیکشنری آکسفورد آن را لاتین praemissa (propositio) لاتین/فرانسوی و معادل (proposition)/ set in front میداند. پیش دانسته، پیشداده، و همان «مشخصات ثابت» از پیش معلوم.--Mpj7 (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۳:۵۸ (UTC)
- واژهٔ premise محدود به حوزهٔ سینما نیست. در موضوعات دیگر هم وقتی راجع به «اصل و اساس» یک چیز میخواهند صحبت بکنند از premise استفاده میکنند. «مشخصات ثابت» ترجمهٔ خوبی نیست. «اصل داستان» یا «اصل موضوع» معادلهای بهتری هستند — حجت/بحث ۵ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۳۳ (UTC)
- درود. نظر به ریشهٔ لاتین (پیش prae: before) و (ارسال mittere: send) که دیکشنری آکسفورد آن را لاتین praemissa (propositio) لاتین/فرانسوی و معادل (proposition)/ set in front میداند. پیش دانسته، پیشداده، و همان «مشخصات ثابت» از پیش معلوم.--Mpj7 (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۳:۵۸ (UTC)
- «مشخصات ثابت» خوب است. شاید «اصل موضوع» یا «موضوع ثابت» هم در موارد خاص بد نباشد. با این اصطلاح در دانش منطق آشنا بودم. در منطق، معادلی برای «فرضیه» است. –
@MohammadtheEditor: به نظرم این واژهٔ Premise (در این معنای فیلمسازیاش، نه معنایش در منطق) کمابیش پرکاربرد است، اما کلمهٔ قرص و محکمی نیست و هرکسی به معنایی به کارش میبرد. مثلاً گاهی به جای Plot (پیرنگ) به کارش میبرند، و یا گاهی به جای Log line که خلاصهای یکجملهای از قصهٔ فیلم است. در اینجا، «زمینه» معادل بدی نیست و زیربخشهایش هم میشوند «شخصیتها» و «مکان». — امید/ بحث ۵ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۱۸ (UTC)
رابرتس
درود. اوایلِ کار، در ویکیفا چندان به دقت در نویسهگردانی در نامهای اروپایی توجه نمیشد، اما اکنون که غالباً میبینیم با موشکافی و دقتِ بسیار، به تلفظِ نامها و شیوهٔ نویسهگردانی آنها پرداخته میشود، حیف است گاهی به بعضی مواردِ ضروریِ دیگر که بهاصطلاح مغفول ماندهاند اشاره نکنیم. یکی از آنها رابرتز* است که درست نیست و باید به «رابرتس» اصلاح شود. سخنی دربارهٔ توجیه آوایی، به زبانی نیمهفنی: هرگاه s بعد از واجِ بیواک بیاید و با هم تشکیلِ یک خوشهٔ همخوانی دهند، s به شکل /s/ تلفظ میشود، اما هرگاه واج پایانیِ تکواژی که s میگیرد واکدار باشد، بهطور معمول /z/ است. با تغییر اینها موافقید؟ – Hamid Hassani (بحث) ۲۹ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۴۹ (UTC)
- بله قطعا باید اصلاح شوند. من چندین مورد را قبلا اصلاح کردم. دیاکو « پیام » ۲۹ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۵۶ (UTC)
- با سپاس، من هم چند ماه قبل، چند مورد را انتقال دادم. پس ادامه میدهیم. –
Hamid Hassani (بحث) ۲۹ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۱۸ (UTC)
- با سپاس، من هم چند ماه قبل، چند مورد را انتقال دادم. پس ادامه میدهیم. –
Cosmic Scrat-tastrophe و The Great Egg-Scapade
برابرهای en:Ice Age: The Great Egg-Scapade و en:Cosmic Scrat-tastrophe؟ --آرمانب ۳۰ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۵۸ (UTC)
- برای مورد اول یعنی en:Ice Age: The Great Egg-Scapade من "عصر یخبندان: شکارچی تخمهای گمشده" را پیشنهاد میکنم. این عبارت را از ترجمهٔ عنوان آلمانی آن به دست آوردم. برای مورد دوم به نتیجهای نرسیدم. دیاکو « پیام » ۳۱ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۴۴ (UTC)
- با درود. برای Cosmic Scrat-tastrophe بلای ناگهانی آسمانی در اسکورتلنتیس/ و یا بلای آسمانی در اسکورتلنتیس را پیشنهاد میکنم: ترکیب مندرآورده ولی با مسمایی از «catastrophe» و «Scratlantis».--
ترکی آذربایجانی
سلام. آیا کسی هست که با این زبان آشنا باشد و بتواند در صفحهٔ بحث بحث:زبان ترکی آذربایجانی به کاربران برای رفع اختلاف کمک کند. از من خواستهاند وپ:نظر سوم بنویسم ولی چون بحثها تخصصی است، از ورود به آن اکراه دارم. ترجیح میدهم زباندانان یا زبانشناسانی که در این حیطه تحصیلات آکادمیک دارند، دخالت کنند. خود من ندارم. متشکرم. 4nn1l2 (بحث) ۳۰ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۱۴ (UTC)
نویسهگردانی صحیح یک نام فرانسوی
با درود، آیا نویسهگردانی نامخانوادگی بازیگر فرانسوی «ارنست اومهاور» (Ernst Umhauer) درست است؟ من احساس میکنم هنگام نویسهگردانی، تلفظ آلمانیاش را مدِنظر داشتهاند، حال آنکه این بازیگر فرانسوی است. با سپاس Tisfoon (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۲۵ (UTC)
- درود. گرچه این شخص تبعهٔ فرانسه است ولی هم نام و هم نام خانوادگی او آلمانیست. این شخص اهل ناحیهٔ الزاس است. زبان مردم این ناحیه آلمانی است. دیاکو « پیام » ۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۴۱ (UTC)
- دیاکوی گرامی، به هرجهت این فرد زادهٔ کشور فرانسه است و فرانسوی است. اجازه بدهید مثالی بزنم: «بیوک جدیکار» و «بیوک آقا» هم آذری هستند و نامشان هم آذری است و در آن زبان، نامشان چیزی شبیه به «بویوح» یا «بویو» تلفظ میشود، اما چون بههرجهت ایرانی هستند، در فارسی رایج نامشان را «بیوک» مینویسیم و میخوانیم. مقالهشان نیز «بویوح جدیدکار» نیست. حال درمورد این بازیگر، نام و نامخانوادگیاش در زبان فرانسوی، چگونه تلفظ میشود؟ فکر میکنم نامشان بر اساس تلفظ فرانسوی رایج باید نویسهگردانی شود. تا نظر جنابعالی و سایر دوستان چه باشد. با احترام --Tisfoon (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۴۰ (UTC)
- با درود، ساختارِ نام کوچک و نام خانوادگیِ اِرْنْسْت اومْهاوِر کاملاً آلمانیست؛ بنابراین نمیتوان این نام را به سیاقِ زبان فرانسوی تلفظ کرد. –
Hamid Hassani (بحث) ۲ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۱۶ (UTC)
- علاوه بر دلیلی که جناب حسنی آوردند این را هم اضافه کنم که خود فرانسویها هم این نام را طبق قوائد تلفظ آلمانی تلفظ میکنند چون اصلا تلفظ این نام طبق قوائد زبان فرانسه تقریبا غیر ممکن است. یک نمونهٔ تقریبا مشابه این ژاک افنباخ است. دیاکو « پیام » ۲ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۵۶ (UTC)
- با درود، ساختارِ نام کوچک و نام خانوادگیِ اِرْنْسْت اومْهاوِر کاملاً آلمانیست؛ بنابراین نمیتوان این نام را به سیاقِ زبان فرانسوی تلفظ کرد. –
- دیاکوی گرامی، به هرجهت این فرد زادهٔ کشور فرانسه است و فرانسوی است. اجازه بدهید مثالی بزنم: «بیوک جدیکار» و «بیوک آقا» هم آذری هستند و نامشان هم آذری است و در آن زبان، نامشان چیزی شبیه به «بویوح» یا «بویو» تلفظ میشود، اما چون بههرجهت ایرانی هستند، در فارسی رایج نامشان را «بیوک» مینویسیم و میخوانیم. مقالهشان نیز «بویوح جدیدکار» نیست. حال درمورد این بازیگر، نام و نامخانوادگیاش در زبان فرانسوی، چگونه تلفظ میشود؟ فکر میکنم نامشان بر اساس تلفظ فرانسوی رایج باید نویسهگردانی شود. تا نظر جنابعالی و سایر دوستان چه باشد. با احترام --Tisfoon (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۴۰ (UTC)
Direct Action
درخواست ترجمه:
- واژه: Direct Action
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: نظامی
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Direct_action_(military)
- مثال: Direct Action done by US Special Forces
- توضیحات: Direct Action نوعی عملیات نظامی است که توسط نیروهای ویژه انجام میشود. از نظر نحوه انجام به عملیات سیاه شبیه است اما هدف دیگری را دنبال میکند. هر چه گشتم معادل خوبی برایش پیدا نکردم. --Arian بحث ۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۵۶ (UTC)
- درود. عملیات مستقیم همراه با تغییرمسیر از عملیات نظامی مستقیم را پیشنهاد میکنم. بسیاری از اصطلاحات نظامی بهظاهر جنبهٔ تحتاللفظی دارند و این هم یکی از آنهاست. –
Hamid Hassani (بحث) ۲ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۲۰ (UTC)
- «برخورد مستقیم» را پیشنهاد میکنم. ارادتمند همگی Gnosis (بحث) ۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۵۲ (UTC)
- معمولاً در علوم نظامی action را «عملیات» میگویند. –
Hamid Hassani (بحث) ۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۰۵ (UTC)
- مدرکی میتوانید در تایید این ادعایتان ارایه دهید؟ تا جایی که من میدانم برای اشاره به عملیات از واژه Operation استفاده میشود. (نمونه) ارادتمند همگی Gnosis (بحث) ۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۴۴ (UTC)
- پ.ن: جناب آرین، معادل مناسبتر از آنچه عرض کردم و بعد از مشورت با متخصص به آن رسیدم، بهترتیب این دو تاست: «کنش مستقیم»، «اقدام مستقیم» (با تغییرمسیر از «کنش مستقیم نظامی»، «کنش نظامی مستقیم»، «اقدام مستقیم نظامی»، و «اقدام نظامی مستقیم»). ببینیم نظر سایر دوستان دربارهٔ اینها چه خواهد بود. –
Hamid Hassani (بحث) ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۱۶ (UTC)
- سپاسگزارم. خودم نیز از دوستی که در این زمینه تخصص داشت پرسیدم و ایشان نیز همان کنش مستقیم را پیشنهاد دادند. باز هم از تمامی دوستان سپاسگزاری میکنم. --Arian بحث ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۲۵ (UTC)
- معمولاً در علوم نظامی action را «عملیات» میگویند. –
- «برخورد مستقیم» را پیشنهاد میکنم. ارادتمند همگی Gnosis (بحث) ۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۵۲ (UTC)
آیا برای این فیلم با توجه به مضمون و اتفاقات آن عنوان ایمیل داری مناسب تر نیست؟ Behnam mancini (بحث) ۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۳۱ (UTC)
- من این فیلم را ندیدهام، اما با نگاهی به خلاصهداستان در ویکیانگلیسی، دیدم که موضوع اصلی آن ایمیل است. بنابراین، ظاهراً ایمیل داری که شما پیشنهاد کردهاید بهتر است. –
Hamid Hassani (بحث) ۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۱۰ (UTC)
- به نظر من نه. اصطلاح انگلیسی you've got mail اصطلاحی است که از زمان نامهٔ کاغذی مرسوم بوده و در دوران نامهٔ الکترونیکی (همان ایمیل) هم مرسوم مانده و برخی نرمافزارهای ایمیل رسماً وقتی ایمیل میرسد پیغام صوتی میدهند که میگوید «you've got mail» که دقیقاً یعنی نامه داری!
- هرچ باشد ایمیل همان نامهٔ الکترونیکی است. اما اصطلاح جدایی به صورت you've got email برایش مرسوم نشده. در نتیجه به نظر من هم باید به اصطلاح اصلی وفادار ماند. — حجت/بحث ۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۳:۲۳ (UTC)
Starvation
درخواست ترجمه:
- واژه: Starvation
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: مردمشناسی، عمومی
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Starvation
- مثال: Starvation is a severe deficiency in caloric energy intake needed to maintain human life.
- توضیحات: گرسنگی خیلی شدید براثر سوءتغذیه، نبود منابع غذایی و یا حتی برای مجازات. --ارادتمند همگی Gnosis (بحث) ۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۵۰ (UTC)
- اصطلاح تخصصی مردمشناسی نیست. اصطلاح عمومی انگلیسی است. معنایش هم میشود «گرسنگی کشیدن». — حجت/بحث ۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۳:۲۰ (UTC)
- Starvation وخیمتر از گرسنگی (hunger) نیست؟ ارادتمند همگی Gnosis (بحث) ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۰:۲۹ (UTC)
@Gnosis: معادل فرهنگستانیاش «گشنهمانی» است. در دهان من البته نمیچرخد. — امید/ بحث ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۰:۵۰ (UTC)
- @Curiousity7919: امید گرامی، معادلی برای ساخت مقالهاش را میتوانید معرفی کنید؟ ارادتمند همگی Gnosis (بحث) ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۰:۵۹ (UTC)
- قحطیزدگی چطور است؟ Wikimostafa (بحث) ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۳۸ (UTC)
- درود. برای نام مقاله «قحطیزدگی» مناسبتر است و برای برابری واژه /گرسنگی مفرط/ یا /گرسنگی بیش از اندازه/ را پیشنهاد میکنم.--Mpj7 (بحث) ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۵۴ (UTC)
- @Gnosis: نوسیس عزیز، من «گرسنگی مهلک» به ذهنم میرسد. — امید/ بحث ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۳۸ (UTC)
- فقط حواستان باشد نوشتار قحطی را هم داریم. اگر قحطیزدگی انتخاب شد باید از سرنویس مناسب یا از پرانتز استفاده کرد تا اشتباه نشوند. Wikimostafa (بحث) ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۰۳ (UTC)
- حتما. ممننون از راهنماییهای ارزنده همهٔ دوستان. ارادتمند همگی Gnosis (بحث) ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۳:۳۳ (UTC)
- قطحی (famine) با گرسنگی کشیدن فرق دارد. قحطی یعنی غذایی نیست که بخوری. گرسنگی کشیدن میتواند به خاطر قحطی باشد، یا به خاطر چیزهای دیگر (مثلاً کسی غذا میخورد اما نمیتواند جذب کند، یا تصمیم میگیرد که اعتصاب غذا کند). — حجت/بحث ۵ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۳۱ (UTC)
- با توجه به نظر اساتید عنوان گرسنگی مهلک را فعلا ساختم. اگر دوستان فکر میکنند، باز از این ترجمه بهتری میتوان کرد، لطفا ارشاد بفرمایند. با سپاس ارادتمند همگی Gnosis (بحث) ۵ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۱۸ (UTC)
- قطحی (famine) با گرسنگی کشیدن فرق دارد. قحطی یعنی غذایی نیست که بخوری. گرسنگی کشیدن میتواند به خاطر قحطی باشد، یا به خاطر چیزهای دیگر (مثلاً کسی غذا میخورد اما نمیتواند جذب کند، یا تصمیم میگیرد که اعتصاب غذا کند). — حجت/بحث ۵ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۳۱ (UTC)
- حتما. ممننون از راهنماییهای ارزنده همهٔ دوستان. ارادتمند همگی Gnosis (بحث) ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۳:۳۳ (UTC)
برگردان به فارسی
درود، برگردان این نامها چیست؟
https://en.wikipedia.org/wiki/Melchior_van_Santvoorthttps://en.wikipedia.org/wiki/Jan_Joosten_van_Lodensteijn
- https://en.wikipedia.org/wiki/Jacob_Quaeckernaeck
- https://en.wikipedia.org/wiki/Amusement_arcade
- https://en.wikipedia.org/wiki/Collectible_card_game
- https://en.wikipedia.org/wiki/Chain-shot
- https://en.wikipedia.org/wiki/Navigator
- https://en.wikipedia.org/wiki/Typhoon
Roozitaa (بحث) ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۱:۵۷ (UTC)
دو مورد اول به ترتیب میشود:
ملخیور فان استانتفورت (با تغییر مسیر ملخیور فن ستانتفورت)ببخشید فکر کردم پس از حرف اس حرف تی است. اصلاح میکنم ملخیور فان سانتفورت دیاکو « پیام » ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۲۵ (UTC)- یان یوستن فان لودنستاین (با تغییر مسیر یان یوستن فن لودنستاین)
دیاکو « پیام » ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۱۹ (UTC)
- Navigator: هدایتگر (en)؛ Chain-shot: گلوله زنجیری (en) -- آرمانب ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۴۶ (UTC)
مورد سوم میشود یاکوب کوارناک، مورد چهارم را بر پایه ترجمهٔ آلمانیش سالن بازی یا تالار بازی پیشنهاد میکنم. دیاکو « پیام » ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۳۱ (UTC)
- Navigator به عنوان شغل و ابزار در زبان فارسی معادل دارد و معادل آن ناوبر است و بخصوص در هوانوردی نظامی کاربرد دارد. دیاکو « پیام » ۵ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۰۰ (UTC)
Il padrone delle ferriere
لطفا برای این مقاله که براساس نام اسپانیایی فیلیپه دربلی ترجمه شده است ،نام مناسب پیشنهاد دهید ،باتشکر Behnam mancini (بحث) ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۱۴ (UTC)
- دستکم از این مطمئنم که فلیپه دربلی (به اسپانیایی: Felipe Derblay) است نه فیلیپه دربلی. –
Hamid Hassani (بحث) ۵ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۵۰ (UTC)
- درود. «فلیپه دربلی» (اگر برای صامت ۱۹۱۹ استفاده نشده باشد) بهتر است؛ و «کارخانهدار» (که صاحب فلزکاری یا ذوبآهن منظوراست) هم بی مناسبت نیست. صامت ۱۹۱۹ در ایتالیا فلیپه دربلی بوده و در اسپانیایی/انگلیسی ([The Railway Owner] یا صاحب قطار راهآهن) نامگذاری شده.--Mpj7 (بحث) ۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۳:۳۳ (UTC)
von
درود دوستان، برای این واژه آلمانی که در نام اشرافزادگان ژرمن کاربرد فراوان دارد در فارسی دو شیوهٔ نویسهگردانی متفاوت داریم: فن و فون. البته هر دو هم درستند، ولی فکر میکنم گزینش یکی برای یکسانسازی عناوین ضروری باشد. پیشنهاد خودم «فُن» است. خواهشمندم دوستان صاحبنظر دیدگاه خود را بیان فرمایند. __Âriobarzan ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۲۰ (UTC)
- موافق با درود، بنده کاملاً با «فُن» موافقم. –
Hamid Hassani (بحث) ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۵۶ (UTC)
- گرامیان، این با آن van که در اسم لودویگ فان بتهوون آمده چه رابطهای دارد؟ — حجت/بحث ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۳۷ (UTC)
- هردو از یک ریشهاند؛ van (فان) هلندیست و von آلمانی. جد بتهوون هم هلندی بودهاست. –
Hamid Hassani (بحث) ۵ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۴۵ (UTC)
- الآن نوشتار اصلی در فضای نام و مدخل بهصورت «فون» ثبت شدهاست. امروز املای «فُن» را در کنار مدخل افزودم؛ تا ببینیم چه تصمیمی گرفته خواهد شد. –
Hamid Hassani (بحث) ۷ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۴۱ (UTC)
- @Hamid Hassani: منابع موجود (مثل دانشنامههای چاپی فارسی) چهطور عمل کردهاند؟ — حجت/بحث ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۲۵ (UTC)
- @Huji: دانشنامهها یکسان عمل نکردهاند. الآن به دانشنامههای معتبر چاپی دسترسی ندارم تا پاسخ دقیق بدهم. بعد از مراجعه به چند دانشنامهٔ چاپی، پاسخ دقیق را عرض خواهم کرد. –
Hamid Hassani (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۲۱ (UTC)
- متاسفانه املای فون قدیمیتر و رایجتر است! __Âriobarzan ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۱۰ (UTC)
- @Huji: در دایرةالمعارف فارسی (به سرپرستی مصاحب) «فون، فُن» مدخل شدهاست. شیوهٔ املاییِ چندین نام را هم در این اثر دیدم؛ همهجا این حرف اضافه بهصورت «فون» ثبت شدهبود. –
Hamid Hassani (بحث) ۱۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۴۴ (UTC)
- @Huji: در دایرةالمعارف فارسی (به سرپرستی مصاحب) «فون، فُن» مدخل شدهاست. شیوهٔ املاییِ چندین نام را هم در این اثر دیدم؛ همهجا این حرف اضافه بهصورت «فون» ثبت شدهبود. –
- متاسفانه املای فون قدیمیتر و رایجتر است! __Âriobarzan ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۱۰ (UTC)
- @Huji: دانشنامهها یکسان عمل نکردهاند. الآن به دانشنامههای معتبر چاپی دسترسی ندارم تا پاسخ دقیق بدهم. بعد از مراجعه به چند دانشنامهٔ چاپی، پاسخ دقیق را عرض خواهم کرد. –
- @Hamid Hassani: منابع موجود (مثل دانشنامههای چاپی فارسی) چهطور عمل کردهاند؟ — حجت/بحث ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۲۵ (UTC)
- هردو از یک ریشهاند؛ van (فان) هلندیست و von آلمانی. جد بتهوون هم هلندی بودهاست. –
- گرامیان، این با آن van که در اسم لودویگ فان بتهوون آمده چه رابطهای دارد؟ — حجت/بحث ۴ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۳۷ (UTC)
Dick
آیا برای Dick ترجمه دیک (فیلم) مناسب است یا سوگند (فیلم) صحیح است؟ زاید الوصف (بحث) ۶ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۳۹ (UTC)
- سلام. پیشنهاد میکنم دیک (فیلم) حفظ شود، چون به شکل خودمانیِ نام کوچکِ ریچارد نیکسون (رئیسجمهور) اشاره دارد. جالب است که در زبانهای مختلف (میانویکیها) نامهای مختلف دارد. –
Hamid Hassani (بحث) ۶ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۴۹ (UTC)
- البته نام فیلم کنایهآمیز است. در انگلیسی Dick نام بیتربیتی آلت مردی است (چیزی به مانند کیر). ارادتمند همگی Gnosis (بحث) ۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۵۲ (UTC)
- بله، این کنایه وجود دارد. –
Hamid Hassani (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۲۳ (UTC)
- بله، این کنایه وجود دارد. –
- البته نام فیلم کنایهآمیز است. در انگلیسی Dick نام بیتربیتی آلت مردی است (چیزی به مانند کیر). ارادتمند همگی Gnosis (بحث) ۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۵۲ (UTC)
de
همان چندگانگی نگارشی که برای von داریم بر de هم حاکم است. از دو صورت «د» و «ده» کدام را پیشنهاد میدهید دوستان؟ پیشنهاد خودم :«د». __Âriobarzan ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۳۲ (UTC)
- درود نظر بنده نیز «د» است. ده بصورت Deh خوانده میشود.Sharaky (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۰۰ (UTC)
- هر دو میتواند درست باشد. بله ده ممکن است doh,dah,deh خواندهشود. ولی نگارش د هم کهنتر است هم بیدردسرتر. __Âriobarzan ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۱۳ (UTC)
- به نظر من "د" درست است و "ده" کاملا غلط است. دیاکو « پیام » ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۳۴ (UTC)
- حافظه یاری میکند. اما به نظرم مواردی داشتیم که واژهٔ بعد از de با حرف مصوت آغاز میشد و در این موارد «د» جدا کار را راه نمیانداخت. میتوانید چنین مثال بزنید؟ — حجت/بحث ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۲۶ (UTC)
- با آریوبرزن، شاراکی و دیاکو موافقم. قبلاً هم یکبار بحثش شده: بحث:مدرسه هنرهای زیبا را ببینید. Wikimostafa (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۳۹ (UTC)
- هر دو میتواند درست باشد. بله ده ممکن است doh,dah,deh خواندهشود. ولی نگارش د هم کهنتر است هم بیدردسرتر. __Âriobarzan ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۱۳ (UTC)
- (تعارض ویرایشی) de در اسپانیولی «دِ» است، اما در فرانسه /də/ (با املای فارسی بهشکل «دُ/ دو») تلفظ میشود. آنجا که بعد از de مصوت میآید، بهاصطلاح «لیِزُن» (به فرانسوی: liaison) اتفاق میافتد؛ مانند «دالامبر» (به فرانسوی: D'Alembert)، بهجای «د آلامبر*». –
Hamid Hassani (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۴۲ (UTC)
- در تایید فرمایش جناب حسنی به نظر من بستگی به موردش دارد. من در قیاس با "ده"، "د" را درست دانستم ولی de در زبان فرانسه در بیشتر موارد باید "دو" نویسه گردانی شود. در مورد مدرسه هنرهای زیبا حرف اضافهٔ مورد نظر des بوده، نه "de". ولی در این مورد هم همانطور که در بحث:مدرسه هنرهای زیبا گفتم "ده" غلط است. دیاکو « پیام » ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۵۳ (UTC)
- دربارهٔ de فرانسوی فکر نمیکنم اختلاف ژرفی باشد! املای «دو» تقریباً پذیرفته شدهاست. __Âriobarzan ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۰۹ (UTC)
- من هم با «دو» موافقم. بهتر است le را هم «لو» بنویسیم. –
Hamid Hassani (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۲۰ (UTC)
- @Diako1971: جناب دیاکو، با املای «دِ» و «لِ» برای des و les موافقید؟ من موافقم، چون تکهجاییاند و مثلاً با «سوکسه» (به فرانسوی: succès) و اوژنی گرانده (به فرانسوی: Eugénie Grandet) تفاوت دارند. –
Hamid Hassani (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۳۴ (UTC)
- در مورد "ل" فکر میکنم به واژهٔ پس از خودش چسبیده شود بهتر است. اگر یکی دو مثال بزنید بهتر میتوانم تصمیم بگیرم. دیاکو « پیام » ۱۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۴۹ (UTC)
- من هم با «دو» موافقم. بهتر است le را هم «لو» بنویسیم. –
- دربارهٔ de فرانسوی فکر نمیکنم اختلاف ژرفی باشد! املای «دو» تقریباً پذیرفته شدهاست. __Âriobarzan ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۰۹ (UTC)
در زبان فارسی، برای کسره ی آخر کلمه، یک حرف داریم که قرارش می دهیم بهش می گویید ه آخر تنها. بچه که کلاس اول می رود، بهش می گویند که کلمه ای که به ه ختم می شود مثل کوزه را شما kuze تلفظ کن. Marcuse را مارکوزه می نویسیم نه مارکوزِ چرا که غلط است. در زبان فارسی چنین چیزی نداریم. برای همین هم The باید بشود ده. 1234 (بحث) ۱۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۰۱ (UTC)
- @Diako1971: با تنها نبودنِ این دو موافقم. مثلاً اگر Des Barnes را بخواهیم نویسهگردانی کنیم املای «دبارن» را مناسبتر میدانم تا مثلاً «ده بارن*» را. فعلاً مثال دیگری نیافتم؛ بهویژه که حرف «ل»، در املای فارسی، به حرف بعد از خود میچسبد. –
Hamid Hassani (بحث) ۱۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۲۷ (UTC)
- هر طوری بشود باید بر همه اعمال شود. مثلا دی ولت یا آنتوان دو سنت اگزوپری.1234 (بحث) ۱۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۳۴ (UTC)
- یکی دو توضیح شاید بد نباشد دوستان: دربارهٔ آوای e در واژههای فارسی با های غیرملفوظ در آخر، این ها در اصل نشاندهندهٔ آوای کسره نبوده و در گذشته فتحه تلفظ میشده، کما اینکه هنوز هم در بسیاری از لهجههای زبان فارسی و به صورت فتحه تلفظ میشود، مثلاً خانه را xAna تلفظ میکنند و نه xAne. برای کسره در پایان واژهها که اتفاقاً در فارسی هم نادر بوده از ی استفاده میشده مانند واژهٔ آری که بهقاعده Are تلفظ میشده است. ولی با تطور آوایی زبان فارسی معیار در ایران همهٔ این هاهای غیرملفوظ به استثنای چند واژه (مانند «نه» که همانند گذشته na تلفظ میشود) تغییر آوایی یافتهاند و به تبع آن وامواژهها هم که به صدای کسره ختم میشدند با های غیرملفوظ نگاشته میشوند.
دربارهٔ deی فرانسوی مورد اختلافی نیست، همان دو هست، برای des و les ولی شاید باید فکری بکنیم یا سنت گذشته را نگاه کنیم. __Âriobarzan ۱۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۲۶ (UTC)
- یکی دو توضیح شاید بد نباشد دوستان: دربارهٔ آوای e در واژههای فارسی با های غیرملفوظ در آخر، این ها در اصل نشاندهندهٔ آوای کسره نبوده و در گذشته فتحه تلفظ میشده، کما اینکه هنوز هم در بسیاری از لهجههای زبان فارسی و به صورت فتحه تلفظ میشود، مثلاً خانه را xAna تلفظ میکنند و نه xAne. برای کسره در پایان واژهها که اتفاقاً در فارسی هم نادر بوده از ی استفاده میشده مانند واژهٔ آری که بهقاعده Are تلفظ میشده است. ولی با تطور آوایی زبان فارسی معیار در ایران همهٔ این هاهای غیرملفوظ به استثنای چند واژه (مانند «نه» که همانند گذشته na تلفظ میشود) تغییر آوایی یافتهاند و به تبع آن وامواژهها هم که به صدای کسره ختم میشدند با های غیرملفوظ نگاشته میشوند.
Gerlinde Kaltenbrunner
درود. نظر دوستان در مورد این نام چیست؟ ظاهراً اهل اتریش است. آیا گرلینده کالتنبرونه درست است یا کالتنبرونر؟ البته من در تلفظها گرلینده کالتنبرونا میشنوم! لطفاً راهنمایی کنید. ممنونم. mOsior (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۲۵ (UTC)
- درود. همان گرلینده کالتنبرونر در فارسی درست درمیآید. مانی (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۳۲ (UTC)
- با درود، بله، ما «ر» را در املای فارسی حفظ میکنیم؛ درست مثل «همبرگر» و «فرانکفورتر» که املایشان فارسیشده است و در فارسی به «ر» ختم میشوند. –
Hamid Hassani (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۴۶ (UTC)
- خواستم مثال بیاورم. حضور ذهن نداشتم. جناب حمید حسنی مثالهای درستی آوردند. با تشکر. مانی (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۱۸ (UTC)
- با درود، بله، ما «ر» را در املای فارسی حفظ میکنیم؛ درست مثل «همبرگر» و «فرانکفورتر» که املایشان فارسیشده است و در فارسی به «ر» ختم میشوند. –
اونز/ اوونز
با درود، نظرتان دربارهٔ دو صورت املاییِ اوونز و اونز (به انگلیسی: Owens) چیست؟
نکته: مقولهٔ نویسهگردانی نامهایی مانند پیتر اوونز (به هلندی: Ouwens) و مارتین اونز (به انگلیسی: Evans) جداست. – Hamid Hassani (بحث) ۱۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۵۳ (UTC)
- به نظر من «اونز» به درستی owens را نمیرساند. «اوونز» یا «اوئنز» بهتر هستند. — حجت/بحث ۱۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۱۵ (UTC)
تا جایی که من شنیدهام، آمریکاییها Evans را اِوِنز تلفظ میکنند. بنابراین برای این نام، همان اونز را درست میدانم. مثل سارا اونز. وهاب (گپ) ۱۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۲۱ (UTC)ببخشید به جملهٔ آخرتان دقت نکرده بودم. وهاب (گپ) ۱۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۲۳ (UTC)
Jaki Liebezeit
بیزحمت یکی لیبدزایت را ببینید و صحت آوانویسیاش را چک کنید. من براساس این مصاحبه نام مقاله را برگزیدم. Wikimostafa (بحث) ۱۲ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۵۵ (UTC)
- پیشنهاد بنده یکی لیبتسایت (با حفظ تغییرمسیر و با افزودن تغییرمسیرِ یاکی لیبتسایت) است. –
Hamid Hassani (بحث) ۱۲ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۵۶ (UTC)
- ممنون. Wikimostafa (بحث) ۱۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۵۷ (UTC)
دو برادر با دو تلفظ
اجرتون یا ادگورتون؟ -- Mahdi (28) ۱۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۳۱ (UTC)
- نباید تفاوت داشته باشند؛ یعنی هردو باید بهشکل «اجرتون» ثبت شوند. در ویکیروسی، نام خانوادگی برادرِ معروفتر (یعنی جوئل) بهشکل Джоэл Эдгертон نوشته شدهاست؛ یعنی «اِدگِرتون*»، و این شیوهٔ نامناسب و شاید نادرست در ویکیروسی سابقه دارد. –
Hamid Hassani (بحث) ۱۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۵۳ (UTC)
- سپاس از شما؛ پس «ادگورتون» کاملا غلط است؟ بنابرین یک اجرتون (اصلی) + ادگرتون (تغییر مسیر) باید داشته باشیم. -- Mahdi (28) ۱۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۰۱ (UTC)
- بله، «ادگرتون» کاملاً غلط است. حتی نیازی به نگهداشتن تغییرمسیر نیست.–
Hamid Hassani (بحث) ۱۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۰۷ (UTC)
- بله، «ادگرتون» کاملاً غلط است. حتی نیازی به نگهداشتن تغییرمسیر نیست.–
- سپاس از شما؛ پس «ادگورتون» کاملا غلط است؟ بنابرین یک اجرتون (اصلی) + ادگرتون (تغییر مسیر) باید داشته باشیم. -- Mahdi (28) ۱۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۰۱ (UTC)
تفنگ؟
معادل این چیست؟
https://en.wikipedia.org/wiki/Matchlock با تشکر Roozitaa (بحث) ۱۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۰۴ (UTC)