ویکی‌پدیا:زبان و زبان‌شناسی/بایگانی ۸

چاپ فلکسو (Flexo) ویرایش

Flexo از Flexible گرفته شده که یعنی انعطاف‌پذیر. بنابراین اگر معادل فارسی این کلمه وجود نداشته باشه می‌شه گفت «چاپ انعطاف‌پذیر».حسن کریمی (بحث) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۵۳ (UTC)پاسخ

واترکرافت و سویلکرافت ویرایش

en:watercraft و en:soilcraft

رفیق بازی

اگر hovercraft را هواناو ترجمه کرده باشند با این حساب watercraft باید بشود «آب‌ناو». ولی در جای دیگر aircraft را داریم که هواگرد ترجمه کرده‌اند، در این صورت watercraft می‌شود «آب‌گرد». با این حساب soilcraft هم می‌شود «خاک‌گرد». - ویکی‌خرد (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۳۵ (UTC)پاسخ

Massive astrophysical compact halo object ویرایش

درود، دوستان معادلِ Massive astrophysical compact halo object یا همان MACHO چیست؟ - Pragmaknowledge ‏۳ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۶:۳۸ (UTC)پاسخ

جسم هاله‌ای فشرده اخترفیزیکی کلان؟! - ویکی‌خرد (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۲۲ (UTC)پاسخ
Massive به معنی پرجرم است مثلا سیاهچاله پرچرم(Massive blackhole) به نظرم جسم هاله‌ای فشرده پرجرم اخترفیزیکی مناسبتر و به احتمال زیاد به همان سیاهچاله‌های مرکز کهکشان اشاره می‌کند:)امیرΣυζήτηση ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۳۱ (UTC)پاسخ
با امیر موافقم. برابر درست‌تریست. جسم هاله‌ای فشرده اخترفیزیکی پرجرم، یا خیلی ساده‌تر «ماکو»! - ویکی‌خرد (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۴۱ (UTC)پاسخ

Kamaljit Singh Jhooti ویرایش

نام اصلی جی شان به فارسی چه می‌شود؟Serpico بحث ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۰۹ (UTC)پاسخ

Germination ویرایش

en:Germination کدام بهتر است؟ رویش، جوانه زدن یا جوانه‌زنی --جویباری (بحث) ‏۲۴ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۱۵ (UTC)پاسخ

و همچنین en:Shoot معادلش چیست؟ --جویباری (بحث) ‏۲۴ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۱۸ (UTC)پاسخ


Germination جرمینیشن به معنی باز شدن دانه و رشد اولیه گیاه‌است. پس می‌توان آن را برابر «جوانه زدن» یا «سبز شدن» دانست. رویش و جوانه‌زنی هم درست می‌نماید! :)
Shoot برعکس Root یا ریشه که در گیاه به سمت خاک پایین می‌رود، شوت به سمت بالا می‌رود، یعنی کل ساقه و برگ و دیگر اجزای پیدای گیاه. برابر دقیقی برایش به ذهنم نمی‌رسد. شاید بتوان به طور توافقی از «شاخ» استفاده کرد. - ویکی‌خرد (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۰۱ (UTC)پاسخ
بهترین معادل Germination همان است که اول آوردی یعنی رویش.Shoot معادلش می شود «رویش شاخه» یا «رویش انشعابی»شمال بزرگ (بحث) ‏۶ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۰۴ (UTC)پاسخ

feature phone ویرایش

معادل فارسی‌ en:feature phone «تلفن ویژه» است؟ ممنون.--دوستدار ویکی‌پدیا (بحث) ‏۲۹ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۲۵ (UTC)پاسخ

در این کاربرد «همراه مخصوص» ؟ یا «همراه باخاصیت» ! - ویکی‌خرد (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۱۲ (UTC)پاسخ

Royal Observer Corps ویرایش

Royal Observer Corpsمعنیش چه می‌شود؟--  پسر آمل  بحث ‏۱۷ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۰۲ (UTC)پاسخ

سازمان دیده‌بان پادشاهی یا سلطنتی. --Ariobarzan (بحث) ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۴:۳۸ (UTC)پاسخ

سپاس--  پسر آمل  بحث ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۰۹ (UTC)پاسخ
در متن‌های قدیم‌تر همایونی هم گفته‌اند --- مثلاً نوشته‌های ادوارد برون به فارسی. به‌آفرید ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۰۴ (UTC)پاسخ

Initiative ویرایش

این واژهٔ Initiative را هر کسی یک جور ترجمه می‌کند. از آغازه بگیرید تا طرح! مثال‌هایی از خود ویکی‌پدیای فارسی:

  • در Strategic Defense Initiative شده «ابتکار»
    در لاست هم Dharma Initiative را «ابتکار دارما» آورده‌اند
  • در National Nanotechnology Initiative ترجمه شده «برنامه پیشگامی»
  • در Millennium Science Initiative شده «پیشگامان»
  • در Baby Friendly Hospital Initiative شده «طرح»

و یک مثال هم از بیرون ویکی:

  • Web Science Research Initiative ترجمه شده «آغازه تحقیقات دانش وب»

آیا یک ترجمهٔ واحدی که تمام این‌ها را بتواند پوشش دهد داریم؟ ▬ حجت/بحث ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۰۷ (UTC)پاسخ

هر چی‌ فکر می‌کنم کلمه واحدی که بتواند جایگزین تمام موارد بالا شود و آنها را بهتر کند پیدا نمیکنم.--دوستدار ویکی‌پدیا (بحث) ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۱۳ (UTC)پاسخ
  • اگر نیازی به فارسی سره نباشد می‌توان از واژه «نهضت» برای آن استفاده کرد.
در انگلیسی یک کلمه در متن های مختلف می تواند معنای متفاوتی داشته باشد .بر اساس متن باید بهترین و نزدیکترین معنا را برای آن برگزید.

Euphemism ویرایش

Euphemism به فارسی‌ چی‌ میشه؟ «حسن تعبیر»؟ --دوستدار ویکی‌پدیا (بحث) ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۴۷ (UTC)پاسخ

بله «حسن تعبیر» اگر چه ما حسن تعبیر را خیلی به کار نمی‌بریم. مثلاً اگر به جای آدم‌های «چاله‌میدانی» بگوییم «طبقات پایین فرهنگی ساکن در حوالی میادین پایین شهر!» یک جور حسن تعبیر است (استفاده از نام مثبت برای مفهوم منفی). ▬ حجت/بحث ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۲۰ (UTC)پاسخ
سلام به نظر من «بکاربری نیک واژه» میتونه بهترین گزینه باشه Mjbmr بحث ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۲۶ (UTC)پاسخ
ممنون از دوستان. حجت جان من شخصاً از «بکاربری نیک واژه» خوشم می‌آید چون فکر می‌کنم «حسن تعبیر» کمی‌ ابهام دارد اما میخواهم از کلمه‌ای که مرسوم است استفاده کنم و از خودمان کلمه اختراع نکنیم. در این صفحه [۱] نوشته که "استعمال‌ کلمه‌ء نیکو و مط‌لوبی‌ برای‌ موضوع‌". حالا میخواستم بپرسم که آیا مقاله را با نام «حسن تعبیر» شروع کنم یا با نام «بکاربری نیک واژه»؟ ممنون از راهنمائی --دوستدار ویکی‌پدیا (بحث) ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۵۸ (UTC)پاسخ
شاید بتوان گفت «نیک‌معنی‌انگاری». یا شبیه آنچه دوستدار ویکی‌پدیا گفت «نیک‌واژه‌گزینی».
نمونه بارزش در فارسی تعدد لغات در رویارویی با پدیده مرگ است! همان جریان معروف که به طرف گفتند: بابات به رحمت ایزدی پیوست! گفت: رحمت ایزدی دیگه کیه؟!… گفتند نه. منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت… گفت: منظورتون را نمی فهمم!!... گفتند: یعنی اینکه دار فانی را وداع گفت… گفت: بازم نفهمیدم!… گفتند: ای بابا… بابات رخت از این دنیا بربست. - ویکی‌خرد (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۱۰ (UTC)پاسخ
معادل تحت‌اللفظی‌اش هوواژی می‌شود. واژیدن به معنی سخن‌گفتن است. چنان که مثلاً در اسرارالتوحید آمده‌است. و واژه را هم از روی آن ساخته‌اند. هو هم پیشوند قدیم فارسی به معنی نیک است و همریشه با Eu. نمونه هومن یا هوخشتره. با این حال حسن تعبیر ترکیبی‌است که معمول است. به‌آفرید ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۰۸ (UTC)پاسخ

The Walking Dead (TV series) ویرایش

en:The Walking Dead (TV series) چی میشه؟ مرده متحرک که میشه زامبی..Serpico بحث ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)پاسخ

فکر کنم همان "مرده متحرک" خوب باشد (تحت اللفظی میشه "مرده راه‌رو"). اینکه گفتید که میشه "زامبی" فکر کنم منظور تهیه کنندگان هم همین باشه چون نوشتن که

The series follows a small group of survivors traveling across the desolate United States in the aftermath of a zombie apocalypse

موفق باشید.--دوستدار ویکی‌پدیا (بحث) ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۰۵ (UTC)پاسخ

Variadic function و Property ویرایش

en:Variadic function، تابع وریادک؟ تابعی با بیشمار ورودی؟ و پروپرتی، فکر می‌کنم باید فارسی شود اما به منبع هم نیاز دارد.— ابراهیمب ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۰۷ (UTC)پاسخ

پروپرتی ترجمهٔ متداول دارد.در کتاب «برنامه‌نویسی شیء گرا در ۲۱ روز» نوشته آنتونی سنتیس ترجمه عباس ریاضی و مهدی بنواری تمام اصطلاحات انگلیسی متداول در برنامه‌نویسی شیء گرا به همراه ترجمهٔ متداول فارسی‌شان آمده‌اند و ترجمهٔ متداول در سراسر کتاب استفاده شده است. الان کتاب دم دستم نیست اگر نه ترجمهٔ property را می‌گفتم. ترجمهٔ property هم می‌شود «ویژگی». ▬ حجت/بحث ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۱۷ (UTC)پاسخ

Exchangeable image file format ویرایش

چه نام فارسی‌ای برای مقالهٔ en:Exchangeable image file format مناسب است؟ قالب فایل تصویری تعویض‌پذیر انتخاب خوبی است ؟ --حمید رستمی (بحث) ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۰۹ (UTC)پاسخ

به‌جای «فایل» از «پرونده» استفاده کنید. --Wayiran (ب) ‏۲۱ مارس ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۲۱ (UTC)پاسخ

Solid rocket booster ویرایش

این برای مقاله‌های مربوط به شاتل استفاده می‌شود، من (موشک‌های پیشرانه سوخت جامد) را در نظر گرفتم ولی باز اگرکسی کلمه بهتری به ذهنش می رسد اعلام کند! --پویان (بحث) ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۰:۴۱ (UTC)پاسخ

موشک با سوخت جامد . به مفرد بودن موشک توجه کنیدرضا ۱۶۱۵ / ب ‏۲۱ مارس ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۴۴ (UTC)پاسخ

معنای الله اکبر ویرایش

معنای الله اکبر (نویسنده: آی‌‍پی 78.157.36.106)

الله اکبر رایج هست و نیاز به ترجمه نیست!رضا ۱۶۱۵ / ب ‏۲۱ مارس ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۴۵ (UTC)پاسخ

یعنی ایزد سُترگ یا یزدان سُترگ R11aku R11aku (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۴:۱۰ (UTC)پاسخ

Pneumonoultramicroscopicsilicovolcanoconiosis ویرایش

این طولانی‌ترین کلمهٔ انگلیسی است. خواستم مقاله‌اش را در ویکی فارسی بسازم که دیدم نمی‌دانم برابرش چیست. در فرهنگ‌ها و منابع هم نتوانستم برابری برایش پیدا کنم. پیشنهاد دوستان چیست؟ غبار آتشفشان سلسیوم فراریز ریوی؟ pneumono ریوی، ultramicroscopic فراریز، silico سلسیوم، volcano آتشفشان، consiosis گرد و غبار. ریه‌آتش‌فشان‌سلسیوم‌ریزغبار؟ --Wayiran (ب) ‏۲۶ مارس ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۰۹ (UTC)پاسخ

درود: «التهاب ریه در اثر ذرات ریز سیلیس آتشفشانی». چون یک فرهنگ‌نویس قدیمی انگلیسی برای تفریح واژه‌ای طولانی و به هم چسبیده ساخته در ترجمه فارسی‌اش لزوما نیازی به چسباندن واژه‌ها نیست.--ماني (بحث) ‏۲۶ مارس ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۵۰ (UTC)پاسخ

Nulling - Nuller ویرایش

en:Nulling آیا واژه تهی یابی یا تهی سنجی برای ترجمه مناسب است؟ معمولا در اخترشناسی و فیزیک نور بکار می رود و با یافتن یک فضای تهی به ماهیت اجسام یا پدیده های اطراف فضای تهی پی می برد. مانند روش یافتن سیاهچاله. Saeedbf (بحث) ‏۴ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۱۸ (UTC)پاسخ

Enclave and exclave ویرایش

مشابه حالت نخجوان برای آذربایجان رازقنــدی (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۳۸ (UTC)پاسخ

اگر به میان ویکی‌ها نگاه می‌کردید حتمأ کلمه‌ی برون‌بوم را می‌دیدید.--محکپیکار ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۴۰ (UTC)پاسخ

دشو ویرایش

دشو یه نوع مرباست که تو مازندران می‌پزن میخام بدونم شما تو فارسی به دشو چی میگین؟؟
دشو انواع مختلفی داره ولی همیشه مراحلش یکسانه.
میوه ره میزارن تو انباری تا خوب بپزه و از کالی دربیاد بعدش اون رو میگیرن و آبش جمع میکنن و میپزنش.
از همه معروف‌تر دشوی خرمادی و انجیر هستن.
فهمیدین اسمش چیه؟؟؟
--محکپیکار ‏۱ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۲۱ (UTC)پاسخ

چیزی که شما بهش اشاره کردین رو فقط در مورد نیشکر شنیده بودم، ضمنا فکر نمی‌کنم تو دسته مرباجات به حساب بیاد. محمد ۱۷ خرداد ۱۳۹۰، ساعت ‏۰۳:۱۰ (UTC)
معادل فارسی «دشو» مازندرانی «شیره» است.مثل شیره انجیر و شیره انگور و شیره خرمالو(فِرمونی).دشو نوعی مربا به حساب نمی آید.شمال بزرگ (بحث) ‏۶ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۵۸ (UTC)پاسخ

درخواست برای چند معادل ویرایش

لطفا در صورت امکان برای کلمات Optimystique ، Mexicanisimo و Chameleon Days معادل فارسی ذکر کنید.--Kasir بحث ‏۱۸ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۱ (UTC)پاسخ

از دوستان کسی اطلاعاتی ندارد؟--Kasir بحث ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۳۴ (UTC)پاسخ

SMG ویرایش

برابر machine gun را در فارسی مسلسل آورده‌اند. برابر Submachine gun (یا کوتاه‌شده‌اش SMG) چه باید باشد؟ فکر می‌کنم مسلسل دستی دیده باشم. --Ariobarzan (بحث) ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۴۲ (UTC)پاسخ

به نظر درست می‌آید. البته می‌توانید از همین مخفف اس‌ام‌جی هم استفاده کنید در مقاله.--پویان (بحث) ‏۲۹ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۵۲ (UTC)پاسخ
اگر به عنوان بخشی از نام خاص باشد بله، ولی اگر بخواهیم مقاله‌ای جدا برای Submachine gun داشته باشیم گویا پرکاربردترین واژه مسلسل دستی است. --Ariobarzan (بحث) ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۴:۳۱ (UTC)پاسخ

Texas State Capitol ویرایش

معادل en:Texas State Capitol برای موارد ایالتهای امریکا بنظر شما چه باشد؟

من «ساختمان پایتخت ایالت تگزاس» را با توجه به این بحث برای capitol تجویز کرده بودم. پایتخت (پای + تخت) برگردانی دقیق برای seat of government است (که معنای صحیح state capitol است). اما بدبختانه ممکن است پایتخت با capital هم اشتباه گرفته شود.

از طرفی دیگر، برگردان کنونی، ساختمان پارلمان ایالتی تگزاس است. اما «پارلمان» و مجلس و غیره هم در موارد بخصوص ایالتهای امریکا درست نیستند (با توجه به همان بحث).

لذا من با توجه به لغت نامه دهخدا: کرسی ایالتی، دارالملک ایالت، مقر ایالتی، نشست گاه ایالتی، تختگاه ایالتی، سریر یا سریرگاه ایالتی، دارالاماره و دارالمملکت را نیز پیشنهاد میکنم. مثلا سریرگاه ایالتی تگزاس یا سریرگاه ایالت تگزاس. هم کاملا فارسیست، هم معنی را میرساند و هم شکیل است. اما مطمنم که یکی باز پیدا میشود و همه اسامی را به اسمی دیگر باز منتقل میکند. لطفا به یک جمع بندی برسید تا این قضیه خاتمه یابد.--Nightryder84 (بحث) ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۹ (UTC)پاسخ

کاپیتل اسم خاص است، در اصل گویا نیایش‌گاه ژوپیتر رد روم بوده‌است. از لحاظ معنایی به نظر من ساختمان ایالتی تگزاس گویاست، یا اینکه خود کاپیتل را هم بی‌ترجمه بیاوریم: ساختمان کاپیتل ایالتی تگزاس. --Ariobarzan (بحث) ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۳:۰۴ (UTC)پاسخ
ساختمان کاپیتل ایالت تگزاس چطور است؟ مثل عنوان ساختمان کاپتال در واشنگتن دی سی.--ابی! (بحث) ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۵۹ (UTC)پاسخ
مشکلی ندارم من با این نام. فقط باید مواظب بود که در برخی موارد (مثل این) از واژه کاپیتال استفاده نشده و باید «خانه ایالت ورمانت» یا «خانه مردم ورمانت» یا «خانه ملت ایالت ورمانت» استفاده کنیم.--Nightryder84 (بحث) ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)پاسخ
خود capitol به ساختمان مجالس قانون‌گذاری/فرمانداری ایالت در ایالات متحده اطلاق می‌گردد بنابراین به کار بردن ساختمان کاپیتول حشو است (در ضمن وقتی می‌گوییم ساختمان کاپیتول گویی می‌خواهیم به خواننده القا کنیم که کاپیتول یک نهاد است؛ حال آن که چنین نیست). به کار بردن کلمهٔ پارلمان در مورد ایالات متحده به هیچ وجه توصیه نمی‌شود چرا که احساسات میهن‌پرستانهٔ آمریکایی به هنگام استقلال آمریکا به شدت از پارلمان بریتانیا نفرت داشت و به کار بردن نام پارلمان را برنمی‌تابید و دقیقا همان‌طور که Nightryder84 اشاره کرد، فقط و فقط یک مجلس قانون گذاری نیست بلکه حتی در بعضی ایالات دیوان عالی ایالتی هم در همان ساختمان برگزار می‌شود. statehouse و state house هم همان مفهوم کاپیتول را دارند (کاپیتول خودش قاطعانه به مورد خاصی اطلاق نمی‌شود. در بعضی ایالات تنها موزه‌ای‌است که روزگاری قانون‌گذاری و زمامداری ایالت در آن انجام می‌گرفته‌است) بنابراین پیشنهاد من آنست که capitol را کاپیتول (نگارش کاپیتول بدین شکل مسبوق به سابقه است و باید از به کار بردن کاپیتُل اجتناب کرد) برگردانیم و statehouse و state house را مجلس ایالتی. (مجلس الزاماً به مجلس قانون‌گذاری اشاره نمی‌کند و هم آن‌که ترجمهٔ تحت الفظی و مسبوق به سابقهٔ house در حوزهٔ قانون است. مثلا house of commons را مجلس عوام و house of lords را مجلس اعیان می‌نامیم). رازقنــدی (بحث) ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۲۷ (UTC)پاسخ
در مورد استیت هاوس ای کاش بجای مجلس از برگردانی فارسی تر استفاده میکردیم.Nightryder84 (بحث) ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۰:۰۲ (UTC)پاسخ
برگردان فارسیش خانه ملت است (state به معنی Nation-state است).--همان (بحث) ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۰۹ (UTC)پاسخ

viceroy ویرایش

یکی از القاب اشرافی اروپاست و مقامی پایین‌تر از پادشاه دارد، ولی با نایب‌السلطنه(regent) تفاوت دارد. --Ariobarzan (بحث) ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۰۵ (UTC)پاسخ

شاید با والی یا عامل قابل مقایسه باشد! --Ariobarzan (بحث) ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۰۷ (UTC)پاسخ
فرمانفرمای کل.شمال بزرگ (بحث) ‏۸ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۴۲ (UTC)پاسخ

Bydgoszcz Ignacy Jan Paderewski Airport ویرایش

Bydgoszcz Ignacy Jan Paderewski Airport ؟ -- 駱豺 بحث ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۳۱ (UTC)پاسخ

فرودگاه بیدگوشتس ایگناتسی یان پادرفسکی! --Ariobarzan (بحث) ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۳:۰۷ (UTC)پاسخ


مشابه اين مورد، در گذشته هم وجود داشته است. نمونه : فرودگاه "هيتروي" لندن. بنا بر اين، مي توان گفت: فرودگاه "ايگناسي يان پادرفسكي" شهر بيدگوشچ ( در ضمن، بيدگوشچ، شهري در لهستان امروزي است.) محمدرضا راه ور

کلمه نوستالژی ویرایش

سلام می خواستم یه معادل خوب برای لغت نوشتالژی ببینم.

گذشته طلایی. قاسم منصور (بحث) ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۱۸ (UTC)پاسخ

منصور جان، به نظرتان خاطره‌انگیز هم میشود گفت؟-- فرشتهٔ مرگ (بحث) ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۱۹ (UTC)پاسخ
در فرهنگستان ادبیات فارسی این کلمه گذشته طلایی ترجمه شده و نظر من نیست. اما خاطره انگیز هم زیباست. قاسم منصور (بحث) ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)پاسخ
واژه "یادمانه" (برگرفته از یادمان/خاطره) از برنهاده‌های تازه "فرهنگستان" برای این واژه است.نیما آرین (بحث) ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۴۶ (UTC)پاسخ

بررسی معنای درست‌تر برای ۳ واژه انگلیسی ویرایش

دوستان چه پیشنهادی برای واژه‌های زیر دارن؟

با تشکر محمد ۵ مرداد ۱۳۹۰، ساعت ‏۱۰:۱۷ (UTC)

برای Storm drain در ایران از واژهٔ سیلابی استفاده می‌شود. برای Levee مادی به نظرم مناسب است. برای Interchange پل چند راهه را دیده‌ام. --Ariobarzan (بحث) ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۰۶ (UTC)پاسخ

ممنون از توجه شما،
برای مورد دوم این مادی کلا چیه؟ آخه تا حالا نشنیده بودم. محمد ۷ مرداد ۱۳۹۰، ساعت ‏۰۴:۰۷ (UTC)
مادی یک آبراههٔ فرعی‌است. دهخدا تعریفش را چنین آورده‌است:

(اِ) در تداول اصفهانیان ، جوی بزرگ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مجرای آب که از نهری برای زراعت عمومی قری و قصبات جدا کنند. کانال اصلی .

— بن خربزه و هندوانه که به بته متصل است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).، در شکاف گونه ای که میانه ٔ بعضی میوه هاست چون زردآلو و هلو و شلیر و مانند آن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
در اصفهان واژهٔ جاافتاده‌ای است برای کانال‌های آب، به نظرم با تعریف Levee می‌خواند. --Ariobarzan (بحث) ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۳:۱۰ (UTC)پاسخ
  تشکر
محمد ۱۸ مرداد ۱۳۹۰، ساعت ‏۰۸:۲۸ (UTC)

سه واژه Height و Altitude و Elevation ویرایش

در انگلیسی سه واژهٔ متفاوت برای بیان ارتفاع وجود دارد که در فارسی به هر سهٔ آنها، ارتفاع یا بلندی گفته می‌شود. اکنون برای Height در ویکی فارسی مقالهٔ ارتفاع را داریم. اما برای Altitude و Elevation در ویکی‌پدیای فارسی مقاله نداریم. از طرفی تفاوت کاربرد Altitude و Elevation با Height واضح است، ولی واژهٔ متفاوتی برای آنها در فارسی وجود ندارد. من می‌خواستم برای Altitude مقاله بنویسم که نمی‌دانم باید با چه نامی مقاله را بسازم.--مصطفی/بحث ‏۱۵ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۴۴ (UTC)پاسخ

در انگلیسی هم این‌ها تقریباً هم‌معنی هستند و تمایز این‌ها در خود مقالات بارها توضیح داده شده. به نظر من هرچند در آینده ممکن است مشکل‌ساز شود اما برای شرایط کنونی نمی‌شود برابری متناظر و مشخص برای هر یک از این واژه‌ها ارائه کرد. چون زبان فارسی را نباید با انگلیسی منطبق کرد، هرچند می‌توان نقاط انطباق را بازگو کرد! height را در ریاضی باید ارتفاع گفت، اما برای قد انسان height را باید «قد» گفت، برای هوانوردی بهتر است که height، «بلندی» گفته شود (تا با elevation یا attitude تمایز پیدا کند، چون height به فاصلهٔ یک چیز از سطح زمین اشاره دارد، در حالی که elevation و attitude به فاصلهٔ یک چیز از سطح دریا اشاره دارند). در موارد دیگر هم تقریباً باید فقط از «ارتفاع» استفاده کرد. اما برای ایجاد مقالات می‌شود elevation را به صورت «ارتفاع (جغرافیا)» ایجاد کرد (elevated هم مرتفع می‌شود). altitude را می‌شود «ارتفاع (هوانوردی)» یا چیزی شبیه این ساخت چون عمدهٔ کاربرد این واژه در آسمان است! برای height هم می‌شود چند مقاله داشت از جمله «ارتفاع (ریاضیات)» و موارد دیگر در صورت نیاز. --Wayiran (ب) ‏۱۵ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۱ (UTC)پاسخ
پرسش این هست که برای پسوند tude چه معادلی پیدا کنیم تا بعدش کلماتی مثل amplitude, aptitude, attitude, certitude, consuetude, crassitude, finitude, fortitude, gratitude رو هم بتونیم ترجمه نزدیک کنیم. R11aku (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۱۷ (UTC)پاسخ

بهترین پسوندی که برای tude پیدا کردم "اینه" هست. پس میشه:

* atltitude بلنداینه
* latitude پهن‌اینه
* amplitude بزرگ‌اینه
* aptitude آماداینه
* attitude نگراینه
* certitude آسوداینه
* consuetude خوی‌اینه
* crassitude زبراینه
* finitude سرحداینه
* fortitude شکیب‌اینه
* gratitude سپاس‌اینه

نظرتون چی هست؟ R11aku (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۴:۰۵ (UTC)پاسخ

deacon ویرایش

چه بنامیم خدا را خوش بیاید این را؟:)امیرΣυζήτηση ‏۲۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۰۰ (UTC)پاسخ

فکر کنم خادم کلیسا مناسب باشد. در ویکی‌عربی از شماس استفاده شده. نمی‌دانم در فارسی رایج است یا نه.--نوید (گفت‌وگو) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۰۶ (UTC)پاسخ
من هم با خادم کلیسا موافقم، شماس هم صفخهٔ تغییر مسیر شود. -- Phobia ☺☻ ‏۲۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۲۰ (UTC)پاسخ
این را از deacon در آریانپور آوردم:
  • (كليساهاى كاتوليك‌ و آنگليكان‌) ديكون‌ (كه‌ مقام‌ او يك‌ رده‌ زير مقام‌ كشيش‌ يا t‏s‏e‏i‏r‏p‏ است‌)
  • (برخى‌ كليساهاى پروتستان‌) شماس‌ (كه‌ كشيش‌ يا r‏e‏t‏s‏i‏n‏i‏m‏ را در امور غيرنيايشى‌ كمك‌ مى‌دهد)
با خادم کلیسا هم موافقم، اما بهتر است از دیکون استفاده کرد تا با sexton اشتباه نشود، چون دیکون یک مقام است اما خادم مستخدم است!
MehranDebate ‏۲۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۴۳ (UTC)پاسخ
در مرتبه های کلیسایی deacon بیشتر معنای "دستیار " یا "معاون " می دهد تا خادم.کشیش نیز نوعی خادم کلیسا است در مرتبه بالاتر.شمال بزرگ (بحث) ‏۸ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۵۱ (UTC)پاسخ

Rain Over Me ویرایش

ترجمه برای ترانه "Rain Over Me"
فکر می‌کنم ترجمه‌اش «روی من ببار» هستش. ولی مطمئن نیستم. شاید اصطلاح خاصی باشد که معنی دیگری دارد.--نوید (گفت‌وگو) ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۰۸ (UTC)پاسخ

"بر من ببار" Amiralis (بحث) ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۰۰ (UTC)پاسخ

Crippled Inside ویرایش

Crippled Inside=فلج درون؟-- علیرضا گفتگو ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۲۴ (UTC)پاسخ

"افلیج در باطن" یا "فلج شده در درون" یا "فلج شده در باطن"...البته اولی به نظرم درخورتر هست برای نام آهنگ.Amiralis (بحث) ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۵۹ (UTC)پاسخ

معنی این کلمات در مباحث زیبایی‌شناسانه ویرایش

در ترجمه‌ی الگوی الگو:زیبایی‌شناسی معادل فارسی برای کلمه Camp چه می‌شود؟ اغراق؟ (اغراق به این شکل خاص معنی نمی‌دهد در فارسی.) (محمدرضا باطنی: همجنس‌باز، زنانه، اواخواهر، پر زرق‌وبرق، مسخره، خنده‌دار؟ مهشید مشیری: se camper: به وضع بی‌ادبانه یا گستاخانه یا تحریک‌آمیز نشستن؟ مجتبی ناصری: جسورانه قرار گرفتن؟ (که هیچ‌کدام مناسب به نظر نمی‌رسند.) کلمه‌ی مناسب فارسی آن چیست؟پ. پژوهش (بحث) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۰۷ (UTC)پاسخ

جواد، دهاتی، دوزاری، اُملی . فکر میکنم جواد مناسبترین گزینه باشه با توجه به فرهنگ واژه های اختراع شده امروز ایرانی ها اما خوب منبعی نداره. کیچ (Kitsch) از لحاظ معنایی و فلسفی اما خیلی نزدیکتر به کمپ هست. در این مقوله شاید بشه ضد هنر یا هنر سطحی یا هنر مصرفی ویا همان هنر پر زرق‌وبرق رو استفاده کرد.Amiralis (بحث) ‏۲ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۳:۱۷ (UTC)پاسخ
در این الگو برای Kitsch هم یک مورد هست بنابراین معنی آن‌ها با هم برابر نیست. در مورد برابرهای پیشنهادی شما مشکل این‌جاست که به مفهومی که این کلمه در زبان‌های اروپایی دارد توجهی نشده‌است. این کلمه به مواردی که همجنس‌گرایان یا مبدل‌پوشان لباس‌های زننده‌ای می‌پوشند که تأکید تمسخرآمیزی بر زنانگی دارد اشاره می‌کند. برابرهای موجود از واژه‌نامه‌های انگلیسی و فرانسوی (با توجه به این‌که اصل کلمه فرانسوی‌ست) را در بالا ذکر کردم. ولی معادل مناسب برایش پیدا نمی‌کنم. نزدیک‌ترین چیزی که به ذهنم می‌رسد «جِلفی»ست که بازهم آنی نیست که کلمه‌ی اصلی می‌گوید. پ. پژوهش (بحث) ‏۳ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۰۱ (UTC)پاسخ

Good practices ویرایش

در حال حاضر تجربیات موفق ترجمه شده‌است.

به عقیده من تجربیات خوب یا شیوه‌های خوب بهتر و دقیقتر است. نظر دوستان چیست ؟ In fact ‏۵ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۲۴ (UTC)پاسخ
رسوم خوب، رویه‌های خوب ؟ In fact ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۵۵ (UTC)پاسخ
البته واژه good را هم می‌توان، نیک ، پسندیده یا مفید نیز ترجمه کرد. در کل به دنبال یک ترکیب مناسب هستم که به بهترین شکل منظور را برساند. ممنون. In fact ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۰۲ (UTC)پاسخ
اول بگویید این ترکیب کجا بوده، در چه موردی بوده. اما بین اینهایی که نوشتید به نظرم رسوم پسندیده مناسب‌تر است. --YusuF ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۱۱ (UTC)پاسخ
در ترجمه از اینجا. In fact ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۵۱ (UTC)پاسخ
تجربیات که اصلاً اینجا درست نیست. همانطور که یوسف گرامی گفت،من هم با رسوم پسندیده و یا آداب پسندیده موافقم . رویه‌های خوب یا نیکو که اشاره کردید نیز مناسب است. --راتین (بحث) ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۱۳ (UTC)پاسخ
برای آن قسمت فکر می‌کنم عنوانی مثل رفتار متعارف بهتر است. --YusuF ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۰۱ (UTC)پاسخ

en:Stingray Nebula ویرایش

nebula که می‌شود سحابی ولی stingray یعنی چه؟:)امیرΣυζήτηση ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۲۶ (UTC)پاسخ

سفره‌ماهی چطور است؟ Aliparsa (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۳۹ (UTC)پاسخ
تازه این پوماهی را هم داریم. شاید سپرماهی بهتر باشد. Aliparsa (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۲ (UTC)پاسخ
فکر کنم سحابی پوماهی یا سحابی سفره‌ماهی بهتر باشد. :)امیرΣυζήτηση ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۰۱ (UTC)پاسخ
در آریانپور stingray پرتوماهی ترجمه شده است. سحابی پرتوماهی. MehranDebate ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۴:۱۶ (UTC)پاسخ

above&beyond ویرایش

قصد ایجاد صفحه ی این مقاله را در بخش فارسی ویکی‌پدیا دارم ،اما نمی‌دانم از چه ترجمه‌ای استفاده کنم و عنوان را چه بگذارم.

مقاله مربوط به یک گروه موسیقی در سبک ترنس است .لطفا راهنمایی بفرمایید.با سپاس P0lyzoarium (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۵ (UTC)پاسخ

فکر می‌کنم اگر از بالاتر و دورتر بد نباشد و نزدیک است. البته اهل فن بسیارند.--Ομιλία Sahim ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۲۸ (UTC)پاسخ
بالاتر و فراتر. اما نام گروه را ترجمه نمی کنیم. Aliparsa (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۳:۴۰ (UTC)پاسخ
می‌توانید بالاتر و فراتر را بوسیلهٔ الگوی {{فارسی}} و درون خود مقاله قرار دهید و نه به عنوان نام مقاله. آن هم به این علت که در ویکی‌پدیا نمی‌توان نامها را ترجمه کرد.--Ομιλία Sahim ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۰۷ (UTC)پاسخ

به هرحال من مقاله را با نام فارسی ایجاد کردم.اگر تصور بر این است که از نظر فنی مشکل دارد،میتوانید تغییر مسیر دهید.گرچه که از نظر من خیلی مسخره به نظر می‌آید که با حروف فارسی نام انگلیسی نوشت.

بالاتر و دورتر (گروه موسیقی)

با سپاس P0lyzoarium (بحث) ‏۲۷ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۴۰ (UTC)پاسخ

دلیل اینکه اسامی خاص را ترجمه نمی‌کنیم این است که دیگران آنها را با نام ترجمه شده نمی‌شناسند. برای مثال گروه مدرن تاکینگ اگر ترجمه شود هیچ کس متوجه نمی‌شود که منظور با کدام گروه است. این موضوع در وپ:قن و وپ:قناخ توضیح داده شده. من هم مانند شما قکر می‌کنم مسخره است که اسمی انگلیسی به شکل فارسی نوشته شود، اما این هم از نقطه ضعف‌های ویکی فارسی است که باید همه عناوین به شکل فارسی نوشته شوند و حق استفاده از عناوین غیرفارسی (به جز برخی استثنائات) وجود ندارد. MehranDebate ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۴:۴۲ (UTC)پاسخ

ممنون از پاسخ شما دوست عزیز مهران.ابته گروه بالاتر و دورتر گروهی در سبک ترنس است که سبک ترنس هم طرفداران بسیار کمی در ایران دارد. من هم در مقاله ذکر کردم که به انگلیسی above&beyond است.یعنی چون اسمشان صفت است گفتیم به زبان فارسی میشود فلان و به زبان خودشان فلان.

اینگونه حتی اگر یک آدم ناآشنا به انگلیسی هم طرفدار این گروه باشد،با جستجوی کوتاهی در اینترنت با این مقاله برمیخورد و اینونه بر سرزبان ها می‌افتد که گروه بالاتر و دورتر.چون قصد گروه هم همین است که خوانده مفهوم فرا بودن را درک کند.چه فایده دارد وقتی خواننده اسم انگلیسی گروه را بگوید وقتی معنی اش را نمیداند؟فقط در روز اول ساخت مقاله،76 بازدید داشت.

به هرحال اگر اسم را نامناسب میدانید تغییر مسیر دهید.هر جور بزرگان صلاح بدانند.کوچک شما P0lyzoarium (بحث) ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۲۶ (UTC)پاسخ

چرا می خواهی نام خاص را ترجمه کنی.معمولا اسم خاص ترجمه نمی شود .مثل "گروه بیتل ها" یا سیستم عامل"ویندوز".در متن مقاله می توانید ترجمه لفظی آن را بیاورید.شمال بزرگ (بحث) ‏۸ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۳۶ (UTC)پاسخ

gamer ویرایش

گویا در رزیدنت ایول ۳: نمسیس بازیباز ترجمه شده که بسیار نامانوس است. بهتر نیست که از همان کاربر استفاده گردد؟ رستم (بحث) ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۲۸ (UTC)پاسخ

به گمانم بازی‌کننده واژه بهتری است. با سپاس. ساسان گرانمهر گفتگو ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۳۱ (UTC)پاسخ
بازیکن به زعم من بهتر است.--MahanRahi ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۰ (UTC)پاسخ

بازیگر،بازیساز،بازیکن،بستگی به سلیقتون داره P0lyzoarium (بحث) ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۴ (UTC)پاسخ

بازیگر {هنرپیشه} و بازیساز {کسی که بازی را می‌سازد} دو معنی متفاوت دارند و نمی‌توانند برای gamer مناسب باشند. :)--MahanRahi ‏۲۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۴۰ (UTC)پاسخ
بازی‌باز به نظر قشنگ درنمی‌آید اما دیده‌ام که ظاهرا تا حدی رایج شده.ماني (بحث) ‏۲۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۵۸ (UTC)پاسخ

کوتاه‌شدهٔ «مدیریت حقوق دیجیتال» ویرایش

مدیریت حقوق دیجیتال یا (همان DRM) را به تازگی نوشته‌ام، ولی نمی‌خواهم همه جای مقاله این اصطلاح طولانی را تکرار کنم. به دنبال شکل کوتاه (مخفف) برایش می‌گردم. در صفحهٔ اصول و ضوابط واژه‌گزینی هم چیزی در این باره نیافتم (البته خیلی با دقت نخواندمش). چیزهایی که به ذهن خودم می‌رسد این‌ها هستند:

  • دی-آر-ام
  • DRM
  • محد (یعنی «م»دیریت «ح»قوق «د»یجیتال)

این پیشنهاد سومی شاید عجیب به نظر برسد، ولی من شبیه‌اش را جاهای دیگر دیده‌ام، مثلاً دکتر رضا منصوری در یکی از کتاب‌هایش (فکر کنم «ایران را چه کنم؟» نشر کویر) اصطلاح R&D (تحقیق و توسعه) را به شکل «تحتو» به‌کار می‌برد. امیرمسعود (بحث) ‏۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۴۸ (UTC)پاسخ

به شرطی که پیشینهٔ استفاده داشته باشد می‌توانید، ولی برای نخستین بار نمی‌توانید ابداع کنید. __Âriobarzan ‏۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۴۸ (UTC)پاسخ
خب پیشینهٔ استفاده ندارد. حالا پس نظر شما چیست؟ امیرمسعود (بحث) ‏۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۵۸ (UTC)پاسخ
در این مورد نظری ندارم و در این زمینه هم تخصصی، ولی در دیگر زمینه‌ها دیده‌ام که گاهی از علامت اختصار اانگلیسی در متن‌های فارسی به منظور پرهیز از درازنویسی بهره‌برده‌اند. __Âriobarzan ‏۳ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۱۶ (UTC)پاسخ
ممنون از راهنمایی‌های شما. تا وقتی که ناچار نشده‌ام، به‌کاربردن واژهٔ انگلیسی را در نوشتهٔ فارسی زیاد دوست ندارم. همچنان منتظر دیدگاه‌های دیگران هم می‌مانم. اگر خبری نبود همانی را که گفتید به‌کار می‌برم. امیرمسعود (بحث) ‏۳ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۲۰ (UTC)پاسخ

Socioeconomics ویرایش

آیا «اقتصاد اجتماعی» می‌شود؟ با سپاس. نگونبانگونی ۱۱ آبان ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۲۸ (بوا)

من که همین ترجمه را دیده‌ام. __Âriobarzan ‏۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۲۱ (UTC)پاسخ
این را ببینید و نوشتار پیوندداده شده به آن! لطفاً آن را حذف و کاربر ایجادکننده را توجیه کنید. ایشان از این کارها زیاد می‌کند و هر چه می‌گویم توجیه نمی‌شود. نگونبانگونی ۱۱ آبان ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۵۶ (بوا)
البته اقتصاد اجتماعی en:Social economy می‌شود. نگونبانگونی ۱۱ آبان ۱۳۹۰، ساعت ۱۵:۰۱ (بوا)
آخر سوسیواکونومیک هم در فارسی استفاده شده‌است. در موارد اینچنینی بهتر است از راه گفتگو به تفاهم برسید. __Âriobarzan ‏۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۳۳ (UTC)پاسخ

در کجا استفاده شده؟ اینجا را ببینید. حتی تلفظ درستش فکر کنم سوشیواکونومیکس می‌شود. نگونبانگونی ۱۱ آبان ۱۳۹۰، ساعت ۱۵:۱۱ (بوا)

نه مرجع در بسیاری از وامواژگان اروپایی زبان فرانسوی می‌باشد، در این مورد برابر این واژه Socioéconomique می‌باشد که تلفظش سوسیواکونومیک می‌باشد. __Âriobarzan ‏۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۴۷ (UTC)پاسخ

این واژهٔ نامأنوس فقط در ۳ منبع اینترنتی آمده است و استفاده از آن درست نیست. شاید برابر فارسی داشته باشد و اگر نداشته باشد باید برایش پیدا کنیم. با توجه به نوشتار انگلیسی، «جامعه‌شناسی اقتصادی» را پیشنهاد می‌کنم. نگونبانگونی ۱۱ آبان ۱۳۹۰، ساعت ۱۵:۳۰ (بوا)
فکر کنم همین باشد. نگونبانگونی ۱۱ آبان ۱۳۹۰، ساعت ۱۵:۳۴ (بوا)
جامعه‌شناسی اقتصادی برابر با economicsociology می‌باشد. __Âriobarzan ‏۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۰۷ (UTC)پاسخ


در انگلیسی هر دو "Socioeconomics" یا " Social economics" آمده است.معادل فارسی آن می شود"اجتماعی و اقتصادی" یا "اجتماعی-اقتصادی" یا "وابسته به اقتصاد اجتماعی".بر اساس متن مورد نظر یکی از این سه معنا را می توان بکار برد.شمال بزرگ (بحث) ‏۸ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۲۴ (UTC)پاسخ
«مطالعات اجتماعی اقتصادی» دقیق‌تر است.--همان (بحث) ‏۹ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۳:۰۴ (UTC)پاسخ

label ویرایش

برای ترجمه این کلمه (label) ،چه کلمه ای در فارسی مناسب است؟چون در دیکشنری و فرهنگ لغت کلمه مناسبی پیدا نکردم.p0lyzoarium بحث ‏۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۲۶ (UTC)پاسخ

برچسب 94.182.11.217 ‏۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۲۸ (UTC)پاسخ

ممنون.اما فکر نکنم این کلمه ب کار بیاد.این جملشه:

They have their own record label Anjunabeats

p0lyzoarium بحث ‏۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۳۱ (UTC)پاسخ

record label؟ شرکت‌ نشر موسیقی، ناشر موسیقی. 94.182.11.217 ‏۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۳۵ (UTC)پاسخ


"label=نشانه اختصاصی. "label Anjunabeats=نشانه اختصاصی Anjunabeats" شمال بزرگ (بحث) ‏۸ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۱۳ (UTC)پاسخ
معنای جمله می‌شود: آن‌ها آلبوم‌های موسیقی خود را با نشانه اختصاصی (نشانه تجاری اختصاصی) Anjunabeats منتشر می کنند.--همان (بحث) ‏۹ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۵۹ (UTC)پاسخ

زیست شناسان پاسخ دهند ویرایش

معادل فارسی برا این سه تا گونه چی میشه؟

  • Atlantic Puffin(Fratercula arctica)
  • (Fratercula corniculata) Horned Puffin
  • Tufted Puffin(Fratercula cirrhata)

p0lyzoarium بحث ‏۱۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۰۶ (UTC)پاسخ

درود. به ترتیب:
طوطی دریایی اطلس
طوطی دریایی شاخدار
طوطی دریایی کاکل‌دار

ماني (بحث) ‏۱۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۰۷ (UTC)پاسخ

ممنون.اما مانفی گرامی من شنیدم به این پرنده میگن مرغ دریایی.شما جایی خاصی دیدی میگن طوطی؟اگه کاملا اطمینان دارید من اسمشو همون طوطی دریایی بگذارم.p0lyzoarium بحث ‏۱۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۳۵ (UTC)پاسخ

درود (مانی هستم). تا آنجا که دیده‌ام به
‎seagull‎ می‌گویند مرغ دریایی، آن‌طور که تاریخچه نوشتار طوطی دریایی نشان می‌دهد برابر طوطی دریایی برای پافین را کاربر مانفی قرار داده‌اند. البته با توجه به برابرهای هلندی و آلمانی آن این برابر منطقی به نظر می‌آید.ماني (بحث) ‏۱۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۳۸ (UTC)پاسخ

باعرش پوزش مانی گرامی.نامتان را با کاربر مانفی اشتباه گرفتم.ممنون از راهنماییتان.بله در تاریخچه دیدم که مانفی از طوطی استفاده کرده.در کتابهای دانشگاهی کشور نامش را چه گذاشته‌‌اند؟شما اطلاع دارید؟

به هرحال اگر اشتباهی بود،فرصت زیاد است.اصلاحش میکنیم.با سپاس p0lyzoarium بحث ‏۱۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۰۷ (UTC)پاسخ

در علوم زیستی و منابع دانشگاهی معادل "Puffin" "طوطی دریائی" می شود.شمال بزرگ (بحث) ‏۱۸ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۰۰ (UTC)پاسخ

دهستان یا شهرداری ویرایش

برای واژه Municipalities in Alicante «دهستان‌های آلیکانته» مناسب‌تر است یا «شهرداری‌ها در آلیکانته»؟سفیدپر (بحث)۲۸ آبان ۱۳۹۰، ساعت ۱۳:۵۱ (ایران)

  • شهردادی که نمیشه. نکته اینکه Municipality کوچکترین واحد تو تقسیمات کشوریه اسپانیاست. من تو نقشه‌هاشون نگاه کردم تو لیست هم جمعیتشون معمولا زیر ۱۰۰۰ نفره غلامرضا باقری ۲۸ آبان ۹۰، ۰۱:۵۴ (ایران)
اما برای مثال Category:Municipalities in Alicante را ببینید. معادل اسپانیایی آن نوشته شده: Categoría:Municipios de la provincia de Albacete. ترجمه گوگل هر دو اینها را «شهرداری‌ها در آلیکانته» نشان می‌دهد. سفیدپر (بحث)۲۹ آبان ۱۳۹۰، ساعت ۰۲:۴۰ (ایران)
  • (اینها رو جدی نگیرید حاصل پژوهش‌های غیرعلمی خودمه و اعتبار علمی ندارد. فقط شاید الهام‌بخش باشد) ترجمه گوگل را وِلِلِش! اون خیلی کار داره تا بالغ بشه. شوربختانه من بارها اشاره کردم که ساختار درخواست واژه طوریه که مخاطب نمی‌تونه از بحث‌های قبلی استقاده کنه. مثلا اینجا را ببینید. توش یه بحثی راجع به این واژه شده. برای روشن‌تر شدن این دوتا عکس رو ببینید. این و این و حتی مدخل این واژه تو ویکی‌انگلیسی (این) می‌بینید که همه‌جا عکس ساختمان داره. این ساختمان همون ساختمانیه که Municipality توش استقرار پیدا می‌کنه به عبارتی Municipality یه سیستم حکومت کنندست که زیرنظر حکومت ایالتی به اداره شهر می‌پردازه. شاید شهرداری معادل خوبی نباشه براش...از طرف دیگه یکی به خود شهر یا town یا یه نوع تقسیمات کشوری که معادل دقیقش رو نمی‌دونم اطلاق میشه..تو خود مقاله انگلیسی دقت کنید تو بخش In various Contries میگه که به کوچکترین تقسیمات کشوری اشاره می کنه..خلاصه اینکه اصلا به مترجم گوگل اعتماد نکنید.غلامرضا باقری ۲۹ آبان ۹۰، ۱۱:۱۳ (ایران)

واژه‌ای درباره نهنگ‌ها ویرایش

درود. واژه Baleen به پارسی چه می‌شود؟

توضیح آنکه بالین همان صفحه‌هایی در دهان نهنگ‌های بی‌دندان هستند که با آن‌ها آب را تصفیه می‌کنند و جانوران ریز را به دام می‌اندازند. در دانشنامه رشد معادل «صفحه شاخی» را دیده‌ام، اما در هیچ یک از منابع دیگر معادل آن را پیدا نکردم. با سپاس --نوژن (بحث) ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۳:۱۵ (UTC)پاسخ

سلام. به‌نظر من صافی شانه‌ای معادل فارسی خوبیست. گزینه‌های دیگر مانند صافی تیغه‌ای، صفحه شانه‌ای و صفحه تیغه‌ای هم می‌توان در نظر گرفت. در: [۲] و [۳] هم از خود بالین استفاده شده است. --راتین (بحث) ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۰۱ (UTC)پاسخ
آریانپور والانه را برابر این واژه نهاده، ولی داستان اینجاست که آن والانه استخوان نهنگ است و با تعریف شما چندان نمی‌خواند. __Âriobarzan ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۱۱ (UTC)پاسخ
درود.معادل فارسی Baleen در اکثر منابع فارسی معتبر مساوی "والانه" و "استخوان نهنگ" آمده است.هرچند خیلی اصطلاح جالبی نیست .صفحه شاخی کمتر مرسوم است.در هر صورت در فارسی اینطور معادل سازی شده است.شمال بزرگ (بحث) ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۵۳ (UTC)پاسخ
به نظرم می‌آید «صفحه شانه‌ای» بهتر باشد. «صافی شانه‌ای» با آنکه اشاره به کارکرد آن دارد، در هنگامی که روی سخن تخصصی باشد و تنها به یک صفحه و بس اشاره داشته باشد صافی دیگر معنا نخواهد داشت و همان صفحه پذیرفتنی‌تر است.
«والانه» اما کمی بی‌معنی است. پیشتر به آن برخورده بودم ولی همانجور که آریوبرزن اشاره کردند به معنای استخوان نهنگ است. اگر دوستان موافق باشند «صفحه شانه‌ای» به کار برده شود. -- نوژن (بحث) ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۴۰ (UTC)پاسخ

پیشینه یا تاریخ ویرایش

اگه ممکنه دوستانی که تخصصی یا تجریه‌ای در این زمینه دارند کمی زوایای مختلف این دو واژه رو واکاوی و بررسی کنند. و نظر خود را راجع به انتخاب و استفاده از یکی از اونها بدن. در بسیاری از مقالات تاریخ به کار رفته..در بسیاری پیشینه...اگه ممکنه ویژگی‌های هر کدوم رو بررسی کنید تا بتونیم آگاهانه‌تر انتخاب کنیم. در ضمن اگر نظری راجع به نوشتارهای قبلی دارید که باید در راستای یکسان‌سازی چه‌کرد بیان کنید. ممنون. غلامرضا باقری ۱ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۱:۱۹ (ایران)

تاریخ کلی‌تر است، تاریخچه تاریخ به صورت خلاصه و فشرده، ولی پیشینه برابر واژهٔ عربی سابقه است، برای نمونه پیشینه استفاده از فلان واژه در فلان جا. به دید من واژهٔ تاریخ را بهتر است در عنوان مقالات یا جایی که به صورت گسترده به موضوع پرداخته می‌شود استفاده نمود. برای موارد جزئی‌تر، برای نمونه تاریخ یک شهر در داخل مقالهٔ مربوط بدان شهر بهتر است از تاریخچه بهره‌برد. پیشینه را هم باز در موارد جزئی‌تر می‌توان به کار برد، برای نمونه پیشینهٔ استفاده از فلان برنامه در ادراجات فلان‌جا. البته این قطعیت ندارد، نظر خودم است. __Âriobarzan ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۱۴ (UTC)پاسخ
  • ممنون از توضیحات خوبی که دادید خودم واقعا دیدی نسبت به معنای سابقه نداشتم ولی معنایی که برای سابقه فرمودید کاملا به ذهن می‌نشیند. لطفا دوستان صاحب‌نظر و با تجربه دیگر هم راهنمایی بفرمایند. منظور من دقیقا متوجه چنین مقالاتی است مثلا «پیشینه بانکداری در ایران» یا مثلا «پیشینه تهران» یا خیلی از مقالات دیگر که با پیشینه شروع شده. به نظر می‌رسه که باید واژه تاریخ جایگزین شود در بیشتر موارد. اگه ممکنه این رو به عنوان استاندارد و یک تعریف یه جایی ثبت کنیم. محلی برای ثبت این استانداردها هست؟ غلامرضا باقری ۳ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۲۰:۲۷ (ایران)
در مورد دومی به دید من باید به تاریخ تهران منتقل شود. برای ثبت می‌توان پس از اجماع در حد رهنمود از آن بهره‌برد. __Âriobarzan ‏۲۶ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۲۳ (UTC)پاسخ
  • خیلی موارد دیگه هم وجود داره.. کافیه واژه پیشینه رو بزنید توی سرچ‌باکس...فهرست همچین رهنمودهایی کجاست؟ ممنون غلامرضا باقری ۵ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۱۰ (ایران)
خواهش می‌کنم، ویکی‌پدیا:فهرست رهنمودها؛ برای آشنایی بیشتر : ویکی‌پدیا:سیاست‌ها و رهنمودها، و این هم نمونه‌ای از رهنمودها: ویکی‌پدیا:سره‌نویسی __Âriobarzan ‏۲۶ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۳۱ (UTC)پاسخ

ترجمه A side mix ویرایش

این عبارت در این جمله ترجمش چیه؟هرچی تلاش کردم نتونستن ترجمش کنم.

عبارت:Tilt to be the A side mix

جمله: Although the group was relatively unknown at the time, their remix of Chakra's Home was picked over remixes by Rob Searle and Tilt to be the A side mix, and after plays by Pete Tong on BBC Radio 1, it reached number one in the UK club charts.

p0lyzoarium بحث ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۱۱ (UTC)پاسخ

تیلت که ظاهرا اسم شخص است، مفهوم قسمت مربوطه به نظرم این است که: ... از بین کارهای راب و تیلت، ریمیکس آنها از «خانه چاکرا» به عنوان نسخه اصلی انتخاب شده بود (یا شاید مورد استقبال قرار گرفته بود) و ... --YusuF ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۰۰ (UTC)پاسخ
  • من سرچ کردم یه کم. مثل اینکه A side و ‌B side از همون دورانی که صفحه گرامافون بوده تا امروز حفظ شده...توی ویکی انگلیسی بزن میاره برات..اون قدیما گویا آهنگ‌ها و ترانه‌های منتخب و برتر رو طرف A میذاشتن و طرف B آهنگ‌های دیگه که ممکن بود خیلی ازشون استقبال نشه..حالا هم مثل اینکه A side اشاره به آهنگ‌های برگزیده دارد. بنابراین میگه اون ریمیکسی که توسط باب و تیلت برداشته شد بود و قرار بود که به عنوان آهنگ‌های منتخب منتشر بشه بعد از اجرا در رادیو ترکوند! غلامرضا باقری ۶ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۰۱:۲۹ (ایران)
اگر میشه به متن اصلی لینک بدین Amiralis (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۱۶ (UTC)پاسخ

اسم مقاله ویرایش

Dendrobates azureus برای ساخت مقاله با این اسم انگلیسی،چه عنوانی بگذارم ؟--p0lyzoarium بحث ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۳۶ (UTC)پاسخ

همان طور که خودتان هم در ادامه مقاله نوشتید، به جای قورباغه نیزه سمی آبی، قورباغه نیزه سمی نیلی رو پیشنهاد میکنم. (باتوجه به معنای Azure)
Amiralis (بحث) ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC)پاسخ

ممنون از پاسخ شما همکار گرامی.من دنبال نام رسمی در کتب دانشگاهی کشور هستم.نام پیشنهادی شما علمی-دانشگاهی است؟یا صرفا نظر شخصی؟--p0lyzoarium بحث ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۰۵ (UTC)پاسخ

متاسفانه نظر شخصی است :) هرچه گشتم چیزی پیدا نکردم. گمان میکنم نام ترجمه شده به خصوصی نداشته باشد(بدلیل عدم وجود گونه متشابه در جغرافیای ما)، جز همان که خود شما گفتید و گویا مصطلح تر است. با این وجود برخی مقاله ها صرفا به فارسی نوشتن آزوروس یا دندروبیتز هم اکتفا کرده اند Amiralis (بحث) ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۶ (UTC)پاسخ

بازم ممنون.باید فردا توی کتابای تخصصی یه نگاهی بکنم.البته اسمی هم که به کار بردم به احتمال زیاد درسته.با سپاس --p0lyzoarium بحث ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)پاسخ

اسم برای مقاله ویرایش

Limited-access road

این مقاله را میخواهم در بخش فارسی ایجاد کنم.اسمشو چی بذارم؟متخصصان عزیز راهنمایی کنند.--p0lyzoarium بحث ‏۶ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۵۰ (UTC)پاسخ

«جادهٔ دسترسی محدود» Zack90 (بحث) ‏۶ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۵۲ (UTC)پاسخ
بزرگراه. تعریف مقاله مطابق تعریف بزرگراه در ایران است. در بخش ایران هم فهرست بزرگراه‌های ایران را نوشته.--همان (بحث) ‏۶ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۱۲ (UTC)پاسخ

درخواست واژه‌ای برای مرکز تحقیقات ویرایش

مرکز تحیقیقات اصلا دلچسب نیست. تو ایران توی سامانه‌ها پژوهشی علوم انسانی پژوهشکده معادل مرکز تحقیقات در علوم پزشکیه...ولی در سامانه‌های پزشکی به وفور از مرکز تحقیقات استفاده میشه که قوانین به گونه‌ای است که چند مرکز تحقیقات یه پژوهشکده و چند پژوهشکده یه پژوهشگاه رو تشکیل می‌دهند.. به نظر شما چه برابری برای مرکز تحقیقات میشه پیشنهاد کرد؟ یا اصلا شما فکر می‌کنید خودش خوبه و نیاز به فکر کردن به برابر نیست؟ غلامرضا باقری ۱۶ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۴۹ (ایران)

پژوهشگعده چطو هست؟ هم شکل گعده نشستن و جمع کوچک بودن داره و هم با پژوهشکده و پژوهشگاه ساختار برابری داره. البته یکی از ایرادش شاید نزدیکی آوایی با پژوهشکده باشه. R11aku (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۲:۵۶ (UTC)پاسخ

ویکیفا یا ویکی‌فا ویرایش

لطفا دوستان وارد در خط فارسی بفرمایند که کدام حالت ارجحیت داره..یه ‌نظری که اخیرا همینطوری تو ذهنم اومده اینه که اگه ریشه‌ها رو جدا بنویسیم فهم اون توسط خواننده راحت‌تر میشه و این به واژه‌سازی هم کمک می‌کنه.. ولی از طرفی ساده بودن سرهم نویسی هم مطرحه..ولی فکر کنم با همین استدلال خیلی‌ها به طرف جدانویسی رفتن...حالا دوستان زبان‌شناس کمک کنن...غلامرضا باقری ۱۹ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۵۹ (ایران)

این واژه کوتاه‌شدهٔ [کمی من‌درآوردی] ویکی‌پدیای فارسی است و چون مراد از ویکی همان ویکی‌پدیا و فا همان فارسی است، من خودم ترجیح می‌دهم ویکی‌فا بنویسم. ولی خوب این تنها نظر من است. __Âriobarzan ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۲۷ (UTC)پاسخ

روش نوشتن هیچکدام از نظر دستوری نادرست نیست هر دو روش درست است.مهم رواج بیشتر این دو روش است.هرکدام بیشتر رواج دارد همان بکار گرفته شود درست تر است.شمال بزرگ (بحث) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۲۲ (UTC)پاسخ
بیشتر منظورم اینه که کدوم درست‌تره؟ یعنی معیارهای جدانویسی رو بیشتر بشناسیم و فلسفه جدا نویسی رو بدونیم. مثلا برام جالب بود که تو کتابای داریوش آشوری تاکید خاصی روی جدانویسی شده..قبلا هم یه چیزایی مبنی بر لزوم جدانویسی در فارسی خودنده بودم..ولی خودم خیلی خوشم نیومده بود.بعد به ذهنم خورد که جدانویسی میتونه سرعت فهم از متن رو بالا ببره. مثلا وقتی می‌نویسیم ویکی‌فا..کسی که با مفهوم ویکی آشناست خیلی ارتباط بهتری با واژه برقرار می‌کنه و اون رو می‌فهمه...و از طرفی همین جدانویسی ویکی ذهنش رو تحریک می‌کنه که ترکیبات جدیدتری با همون ساختار بسازه.. مثل ویکی‌نویس...ویکی‌بد..ویکی‌خور..ویکی‌بان..ویکی‌گاه....شاید این یکی از دلالیل توصیه بر جدانویسیه .میخواستم یه بهانه‌ای باشه تا زبان‌دانان در مورد جدا نویسی نظر بدن غلامرضا باقری ۲۱ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۰۸ (ایران)
طبق دستور خط فرهنگستان در کلمه‌های مرکبی که جزئی از آنها وام‌واژه از زبان‌های بیگانه‌است جزء بیگانه را جدا (منظور با فاصلهٔ مجازی) می‌نویسند. مثال: وب‌گاه. به‌آفرید ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۴۶ (UTC)پاسخ

برابری برای ویکی‌انگلیسی ویرایش

پروژه شدیدا به همچین واژ‌ه‌ای نیاز داره...لطفا دوستان زبان‌شناس کمک کنن...غلامرضا باقری ۱۹ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۵۹ (ایران)

منظورتان مبهم است یعنی معادل wikipedia به فارسی چه می شود؟اگر منظور این است "ویکی پدیا" اصطلاح خاص است.معادل ساختن برای آن مثل این است که سیستم عامل "ویندوز" را ترجمه کنیم بگوییم "پنجرهها".شمال بزرگ (بحث) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۱۳ (UTC)پاسخ
منظورم اینه که به جای عبارت «ویکی‌پدیای انگلیسی» یه واژه کوتاه و ساده و خوش‌آوا انتخاب کنیم و اونو به کار ببریم. همانطور که برای ویکی‌پدیای فارسی واژه «ویکیفا» رو به کار می‌بریم....غلامرضا باقری ۲۱ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۰۹:۵۷ (ایران)
هنوز کسی اینکار را نکرده. خودتان پیشوند "ویکی" و پسوند "انگلیسی" را آنطور فکر می کنید ساده و خوش آوا است با هم ترکیب کنید این دانش زبا نشناسی آنچنانی نمی خواهد.این یک نوع توافق جمعی است.مثل "پینگلیش" و" فینگلیش" به جای "پارسی انگلیسی" و "فارسی انگلیسی".پیشنهاد من این دو تا"ویکیلیش" و "ویکی اِن" است تا سلیقه دیگران چی باشد.شمال بزرگ (بحث) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۴۵ (UTC)پاسخ

ممنون. ویکیلیش خیلی جالب بود. اولش خیلی توجهم را جلب نکرد چون مطابق ساختار مرسوم فعلی مثل ویکی‌فا نبود و از این جهت ویکی‌ان بهتر بود ولی یه کم فکر کردم دیدم کاملا خوش‌آواست و از اونجا که واقعا انگلیسی خیلی خاصه نسبت به زبان‌های دیگه ...فکر کنم واژه خوبی بشه ..ممنون غلامرضا باقری ۲۶ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۰۹:۳۴ (ایران)

برابری برای Research University ویرایش

پیشنهادی برای این مفهوم دارید؟ غلامرضا باقری ۲۶ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۰۹:۲۸ (ایران)

دانشگاه تحقیقاتی یا دانشگاه پژوهشی. __Âriobarzan ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۰۶ (UTC)پاسخ
دنبال واژه‌پردازی برای این مفهومم... دنبال یه واژه به جای دو واژه.. البته می‌دونم این بحث دانشنامه‌ای نیست ولی من تصورم اینه که تو میز‌درخواست واژه میشه این بحث‌ها رو هم مطرح کرد..غلامرضا باقری ۲۶ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۰۹:۴۱ (ایران)
البته باید توجه داشت که رسالت ویکی‌فا واژه‌سازی نیست، هرچند گاهی به دلیل کمبود واژه کاربران ناگزیر به انجام چنین کاری هم می‌شوند و برابریابی می‌کنند. دربارهٔ عبارت بالا به گمانم پیشتر با دانشگاه تحقیقاتی برخورد داشته‌ام. __Âriobarzan ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۱۷ (UTC)پاسخ
این شاید کمک کند:
دانشگاه علوم و تحقیقات = Science & Research University ●مـهـران گفتمان‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۰۳ (UTC)پاسخ
این ترکیب موصوف و صفت نیست بلکه مضاف و مضاف علیه هست چون Research صفت نیست و اسم هست پس مشابه دانشگاه علوم و تحقیقات باید آنرا بکار برد میشه گفت "دانشگاه پژوهش" یا "دانشگاه تحقیق" یا آنرا میشه جمع گرفت و گفت "دانشگاه تحقیقات". R11aku (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۰۳ (UTC)پاسخ

برابر colloquial ویرایش

تو ویکشنری انگلیسی مثلا خواسته نوع واژه «آسمون» رو بگه با colloquial نشون داده..حالا اگه ما بخوایم معادلش رو تو ویکی‌واژه بنویسیم چی بزاریم؟ محاوره‌ای..محاوره..عامیانه...گفتاری....لطفا با استدلال و دلیل بگید به دلمون بشینه..ممنون از همه بر و بچز fa5ای..غلامرضا باقری ۲۶ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۲۰:۵۷ (ایران)

عامیانه شاید بهتر باشد. __Âriobarzan ‏۱۸ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۳:۵۸ (UTC)پاسخ
آخه تو این فرهنگ معاصر فارسی امروز از گفتاری استفاده کرده ولی گویا دکتر معین از عامیانه استفاده می‌کرده..ممکنه نظر دهخدا یا بزرگان دیگه رو هم بگید..اگه دلیل هم بیارید خیلی بهتر میشه.. .من خودم دلم با عامیانه است!...ممنون. غلامرضا باقری ۲۸ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۱۳ (ایران)
به تعبیری هر دویشان یک مفهوم را می‌رسانند، ببینید در جمله‌ای که می‌خواهید به کاربرید کدام بیشتر می‌خواند. راستش را بخواهید عامیانه بیشتر به slang می‌خورد، ولی خوب گوش‌آشناتر از گفتاری نیز هست. اگر مورد تخصصی بود، برای نمونه زیرمجموعه‌ای زبان‌شناسانه همان گفتاری بنویسید درست‌تر است، ولی چنانچه بار تخصصی‌اش پایین‌تر باشد همان عامیانه بهتر است. البته همهٔ اینها نظر من است و بس! __Âriobarzan ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۵۲ (UTC)پاسخ
در دیکشنری‌هایی مانند وبستر یا اکسفورد، برای برخی معانی در پرانتز از slang یا colloquial استفاده می‌کند. دیکشنری آریانپور واژگانی که slang هستند را «خودمانی» و واژگانی که colloquial هستند را «عامیانه» ترجمه کرده و این را خود در پیشگفتار کتابش توضیح داده است. ●مـهـران گفتمان‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۵۹ (UTC)پاسخ
یک تفاوتی میان عامیانه و گفتاری هست، برای نمونه نون گفتاری نان است؛ ولی اینکه بگوییم طرف شوته عبارتی عامیانه است. __Âriobarzan ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۱۴ (UTC)پاسخ
بسیار ممنونم. فکر کنم متوجه شدم. با این مثال شوت که گفتید..توی ویکشنری انگلیسی هم دقیقا همینگونه که گفتید استفاده شده برای آسمون و نون collo و برای واژه‌های عامیانه slang اومده..ما هم فعلا همین روال رو پیش می‌گیریم...گفتاری برابر خیلی خوبیه برای coll و کاملا دلالت بر این مفهوم دارد که آن واژه در زبان گفتاری یا محاوره‌ای استفاده میشه و عامیانه نمی‌تونه این مفهوم رو برسونه.. برام خیلی جالبه و پرسش‌برانگیزه که آریانپور بزرگ با چه استدلالی این برابری را انجام داده‌اند. غلامرضا باقری ۲۸ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۱۳ (ایران)

در همین زمینه پرسش عملیاتی من این است که مثلا در مدخل مرتیکه از ویکی‌واژه ما باید چگونه عمل کنیم؟ باید از هر دو الگوی گفتاری و عامیانه استفاده کنیم؟ آیا از الگوی vulgar هم باید استفاده کنیم؟ و مثلا خواننده را به مدخل مردیکه ارجاع دهیم؟ اگه ممکن است کمی توضیح دهید درباره فرهنگ‌نویسی در این زمینه...غلامرضا باقری ۲۸ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۱:۰۸ (ایران)

عامیانه البته زیرمجموعهٔ گفتاری‌است، چون آنچه که عامیانه‌است باید گفتاری هم باشد. این نمونه‌ای که آوردید در زبان رسمی مردک است، گفتاری‌اش مردکه/مردیکه/مرتیکه و این هر سه البته عامیانه هم هستند. من در آن پروژه فعالیتی نداشته‌ام و با روندش آشنا نیستم، ولی چون مرتیکه تلفظی از مردیکه یا مردکه است به احتمال اگر من از کاربران آن پروژه بودم مرتیکه را به یکی از این دو منتقل می‌کردم. دربارهٔ الگو از عامیانه می‌توانید استفاده کنید چون جنبهٔ توهین‌آمیز هم دارد. حضور ذهن ندارم که برابر vulgar را در دیکشنری‌های فارسی چه به کار برده‌اند، شاید از همان عامیانه یا عوامانه یا چیزی چون آن سود برده‌باشند، ولی بهتر می‌بود اگر الگویی چون دشنام، خوارداشت یا مانند آن وجود می‌داشت. __Âriobarzan ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۵۳ (UTC)پاسخ
تشکر فراوان...غلامرضا باقری ۲۸ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۱:۴۶ (ایران)
خواهش__Âriobarzan ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۲۲ (UTC)پاسخ

Vulgar ویرایش

در همون زمینه واژه colloquial برای واژه vulgar چه برابری را در ویکی‌واژه قرار بدیم؟ جایگاهش مثلا در مدخل‌های فحش و ناسزا مثل اینجا است. غلامرضا باقری ۲۸ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۳۰ (ایران)

زشت و ناپسند رو پیشنهاد می کنم. مستهجن، مبتذل، قبیح و رکیک هم هستند اما عربی و به ترتیب از شدتشان کاسته می شود. Amiralis (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۱۲ (UTC)پاسخ
به نظرم باید مطابق با فرهنگ‌های معتبر و سرشناس عمل کنیم... باید ببینیم دهخدا و معین چی‌کار کردن..غلامرضا باقری ۲۸ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۷:۴۲ (ایران)
فرهنگ معاصر هزاره: عوامانه، مبتذل، زننده، بی‌نزاکت.ماني (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۱۷ (UTC)پاسخ
من اونهارو از دهخدا مثال زدم.Amiralis (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۳۵ (UTC)پاسخ
ممنون از همکاری و توجهتون. منظورم اینه که دهخدا برای واژه‌های فحش و ناسزا از چه واژه‌ای استفاده می‌کرده؟ توی لغت‌نامه آنلاین دهخدا که برای این واژه‌ها اقدام خاصی نشده و (مثلا تو پرانتز مشخص نشده). غلامحسین صدری‌افشار و همکاران تو «فرهنگ معاصر فارسی امروز» از انتشارات فرهنگ معاصر از واژه مستهجن استفاده کرده...غلامرضا باقری ۲۸ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۲۱:۵۱ (ایران)

town ویرایش

بعضی‌جاها روستا به کار رفته بعضی جاها شهرک..چه پیشنهاد دارید؟ غلامرضا باقری ۲۹ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۱۹:۴۵ (ایران)

طبق تعریف روستا در فرهنگ و همچنین واحد تقسیمات کشوری ایران، روستا به طور کلی معادل مناسبی برای town نیست (با این فرض که 'ده' واحدی رسمی نیست و در انگلیسی Village را ده و روستا می نامند). با توجه به اینکه در سلسله تقسیمات کشوری ایران بعد از روستا، شهر آمده، پیشنهاد میکنم از شهر استفاده شود. در این زمینه باید به تفاوت میان شهر و کلان‌شهر (City) توجه کرد. فکر نمیکنم شهرک واژه‌ای جا افتاده برای ارجاع به شهرهای کوچک باشد. منبع صحبتم ویکی انگلیسی و مداخل city و town هستند. Amiralis (بحث) ‏۲۱ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۱۴ (UTC)پاسخ
البته کلان شهر برابر metropolis است و نه city. شاید شهرداری برابر بهتری باشد، هرچند که آن نیز برابر Municipality است. در عمل در ویک فارسی از همان شهر بهره برده می‌شود. تنها جایی که city و town در کنار هم آمده باشند از شهر و شهرک استفاده‌می‌شود. __Âriobarzan ‏۲۲ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۴:۳۴ (UTC)پاسخ

نامی مناسب برای Category:Buildings and structures ویرایش

این بحث ابتدا در صفحه ویکی‌پدیا:قهوه‌خانه/ایده‌پردازی‏ مطرح و سپس به اینجا متنقل شد.فخرالدین بلاگبحث پنجشنبه ۱ دی ۱۳۹۰ (۲۲ دسامبر ۲۰۱۱) ساعت ‏۱۴:۳۷ (زهج)

سلام دوستان.
برای رده Category:Buildings and structures دو رده در ویکیفا ساخته‌شده‌است: یکی رده:ساختارها و ساختمان‌ها و یکی هم رده:بناها و سازه‌ها. خواستم از دوستانی که در استفاده از کلمات فارسی دقت دارند بپرسم کدامیک را ترجیح می‌دهند. من خودم مخلوطی از این دو، یعنی رده:ساختمان‌ها و سازه‌ها را پیشنهاد می‌کنم چون ما در متون فارسی هم از واژه مرکب «ساخت و ساز» استفاده‌می‌کنیم. با تقدیم احترام و تشکر ▬ فخرالدین بلاگبحث پنجشنبه ۱ دی ۱۳۹۰ (۲۲ دسامبر ۲۰۱۱) ساعت ‏۱۳:۰۹ (زهج)

به نظر من شما گزینهٔ درست تر را انتخاب کردید--یه صبح خوب (بحث) ‏۲۲ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۱۴ (UTC)پاسخ

ممنون به توجهتون به واژه‌ها. منم کاملا موافقم. سازه واژه بسیار ساده و با مسمایی است و انگلیسی‌زبان‌ها برای این مفهوم از عبارت طول و دراز Architectural structure استفاده کرده‌اند. واقعا باید قدر این واژه را دونست. نکته‌ای که با توجه به مدخل سازه قابل برداشت است که این واژه عمومی است و ساختمان را هم در برمی‌گیرد و شاید بتونیم به استفاده تنها از واژه سازه بسنده کرد مگر اینکه برای تاکید ساختمان‌ را هم بیاوریم.. یه نکته دیگه اینکه به نظرم میرسه شاید جای درست اینگونه بحث‌های مهم و کاربردی برای دانشنامه در ویکی‌پدیا:درخواست برابر فارسی باشه. این باعث میشه که آرشیو اونجا هم تقویت بشه.. من که در همین زمینه پیشنهاد تغییر نام اونجا رو به واژه‌گزینی دادم..ممنون از دقت و حسن انتخابتون. غلامرضا باقری ۱ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۵۹ (ایران)
متشکرم از اینکه صفحه ویکی‌پدیا:درخواست برابر فارسی را یادآوری کردید. من از وجودش بیخبر بودم! وقتی نگاه کردم دیدم صفحه‌ای هم با عنوان ویکی‌پدیا:ترجمه رده‌ها وجوددارد، که البته ساختارش کمی نامفهوم بود و من ویرایش جزئی کردم. در ضمن هر دو این صفحه‌ها را در رده:ویکی‌پروژه رده‌بندی قراردادم تا دیگران هم بتوانند آنها را راحتتر پیداکنند. با تقدیم احترام و تشکر ▬ فخرالدین بلاگبحث پنجشنبه ۱ دی ۱۳۹۰ (۲۲ دسامبر ۲۰۱۱) ساعت ‏۱۴:۲۱ (زهج)
ممنون از توجهتون. باید یه سری مرام‌ها اینجا جا بیفته مثلا این که عنوان بحث‌ها را واژه‌هایی که قراره در موردش بنویسیم قرار بدیم این هم باعث سادگی و اختصاره و هم قابل فهم و احتمالا تو ایندکس‌شدن هم تاثیر میذاره.. یه نکته دیگه اینکه پیوند این صفحه توی سردر قهوه‌خونه هم هست..من قبلا هم گفتم بد نیست که به عنوان یکی از میزهای قهوه‌خونه شناخته بشه..با اجازتون من عنوان بحث رو عوض می‌کنم..اگه نظرتون چیز دیگه‌ایه عوضش کنید. غلامرضا باقری ۱ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۸:۱۳ (ایران)
ایرادی ندارد، ولی من وقتی که این موضوع را مطرح کردم منظورم این نبود که بین سازه یا ساختار یکی را انتخاب کنیم. موضوع اصلی وجود دو رده موازی در ویکیفا بود که هر دو به یک رده واحد در ویکی انگلیسی پیوند داشتند. هنوز هم منظور من انتخاب یک نام خوب برای آن رده است نه الزاماً انتخاب بین سازه و ساختار. به هر حال من پیوندی را که در صفحه قهوه‌خانه ساختم تصحیح میکنم تا به عنوان جدید مرتبط شود. ▬ فخرالدین بلاگبحث پنجشنبه ۱ دی ۱۳۹۰ (۲۲ دسامبر ۲۰۱۱) ساعت ‏۱۶:۲۳ (زهج)
ببخشید سرخود تغییر دادم ولی در مورد انتخاب عنوان بحث‌ها معتقدم تا قدر امکان باید جزیی نوشته شود بدین معنا که خواننده با خواندن عنوان بحث متوجه پرسش شود..از طرفی ساده باشد..یعنی با کمترین واژه‌ها..حالا این حتی به محل ایجاد بث هم ارتباط نداره.. فکر کنم تصدیق می‌فرمایید که عنوان دو نام برای یک رده خیلی کلیه مثلا برای هدف شما بدون توجه به آن از نظر واژه‌گزینی بهتر بود که مثلا چنین عنوانی انتخاب بشه..پیشنهاد برابری برای Category:Buildings and structures یا مثلا انتخاب عنوان رده Buildings and structures ..مطمئنم شما که در رده‌سازی فعالیت می‌کنید حساسیت‌های این موضوع را بهتر درک می‌کنید. اومدم دوباره تغییر بدم ..گفتم می‌زنم خراب می‌کنم دوباره.. بازم ببخشید غلامرضا باقری ۱ دی ۱۳۹۰، ساعت ۲۰:۴۰ (ایران)
  هیچ جای شک نیست! حرف شما کاملاً صحیح است. عنوان بحث باید تا جای ممکن کوتاه و گویا باشد. دست شما هم بابت همه زحماتی که میکشید درد نکند. با تقدیم احترام و تشکر ▬ فخرالدین بلاگبحث پنجشنبه ۱ دی ۱۳۹۰ (۲۲ دسامبر ۲۰۱۱) ساعت ‏۲۲:۵۷ (زهج)
در این مورد من نیز با «سازه» موافقم (فقط بین ردهٔ پیشنهادی شما و ردهٔ بناها و سازه‌ها مرددم چون فکر می‌کنم هردوشان خوب هستند). پرشیانا ‏۲۳ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۲۰ (UTC)پاسخ

ممنون. تا اینجا این جمع‌بندی را میشود کرد که سازه مورد قبول همه هست. غلامرضا باقری پیشنهاد کردند که فقط از کلمه «سازه» استفاده کنیم چون مفهوم ساختمان را هم در خود دارد. ولی برای هماهنگ بودن با ویکی‌های دیگر به نظر میرسد استفاده از نام «ساختمان‌ها و سازه‌ها» بهتر باشد. حرفی منطقی است. ظاهراً فقط ویکی انگلیسی است که از رده‌ای با نام مرکب Buildings and structures استفاده میکند. دیگر ویکی‌ها از یک کلمه مثل Bauwerk (یا مشابه آن) استفاده میکنند که در واقع مترادف واژه «سازه» در فارسی است. با توجه به اینکه رده:سازه‌ها از قبل ساخته‌شده‌است، به نظر می‌آید که بهتر است از همین رده به عنوان رده مترادف با Category:Buildings and structures استفاده‌کنیم. بر این اساس من رده‌ها را ویرایش میکنم و رده:سازه‌ها را بعنوان رده بهتر می‌آورم.
پرشیانا استفاده از «بنا» بجای «ساختمان» را مطرح کردند. ولی از آنجایی که اولی ریشه عربی دارد و دومی فارسی، «ساختمان» به نظر بهتر است. از این نظر که کلمه بنا ریشه عربی دارد و ساختمان فارسی است،‌ استفاده از ساختمان به نظر بهتر می‌آید، ولی کلمه «بنا» البته کوتاه‌تر است، و در ضمن تاکنون در رده‌های موجود کاربرد بیشتری داشته‌است تا کلمه «ساختمان» (برای مثال رده:بناها و زیررده‌های آن). برای تصمیم‌گیری بین این دو کلمه، من بحث جدیدی را در همین صفحه شروع میکنم. با تقدیم احترام و تشکر ▬ فخرالدین بلاگبحث دوشنبه ۵ دی ۱۳۹۰ (۲۶ دسامبر ۲۰۱۱) ساعت ‏۱۳:۴۸ (زهج)

پردیس ویرایش

می‌خواستم کمی درباره واژه پردیس و به کاربردن اون در مقالات دانشگاهی توضیح دهید. من اصلا با این واژه آشنا نیستم و وجه تسمیه و کاربردش رو نمی‌فهمم. میشه به جای camp به کار برده بشه؟ — پیام امضانشدهٔ قبلی را غلامرضا باقری (بحثمشارکت‌ها) نوشته‌است.

پردیس که یعنی باغ و فردوس، campus هم که «زمین دانشکده ومحوطه کالج» ترجمه شده. و گمان نکنم یافتن وجه اشتراک ایندو چندان سخت باشد. من فقط در یکجا دیده‌ام که فرهنگستان آن‌را به عنوان معادل برگزیده باشد آنهم Campus Area Network یا شبکه دانشگاهی است. در هر صورت بین مقالات ویکی‌پدیا که نگاه کنیم، استفاده از این معادل رایج و جاافتاده می‌نماید. دالبا گفتگو ۲ دی ۱۳۹۰، ساعت ‏۰۹:۵۷

دانشگاه تهران داره در یک مفهوم جدید از این واژه استفاده می‌کنه.. که به ساختاری مدیریتی اشاره می‌کنه که چند دانشکده در یک موضوع مشترک را اداره می‌کند. مثلا پردیس علوم این معادل با مفهوم محوطه دانشکده فرق داره. اگرچه تو خود دانشگاه تهران هم با این مفهوم محوطه به کار می ره..میخواستم کمی ابعاد مختلف این واژه بررسی بشه.. ممنون از توضیحاتتون. غلامرضا باقری ۳ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۱۲ (ایران)

قارچ ویرایش

معادل این دو در فارسی چیه؟هردوش میشه قارچ؟ mushroom و fungus

جای تعجبه برام که مقاله mushroom در ویکی‌فا هنوز ایجاد نشده.--p0lyzoarium بحث ‏۲۳ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۴۳ (UTC)پاسخ

یک راه حل می‌تونه این باشه: قارچ (اندامگان) یا شاید قارچ (هوهسته) + قارچ چتری + یک صفحهٔ ابهام‌زدایی در قارچ.

یا اینکه یک پیوند کاربردهای دیگر در بالای همین صفحهٔ قارچ ایجاد می‌کنیم که به قارچ چتری اشاره داشته باشه. البته یه فرد آگاه باید درستی این نام‌گذاری رو تایید کنه. دالبا گفتگو ۳ دی ۱۳۹۰ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۳:۵۲ (UTC)پاسخ

پارلمان ویرایش

واژه مجلس شورای اسلامی یه جور احساس غیر دانشنامه‌ای و خیلی جزئی شدن به خواننده می‌ده.. مثلا خواننده ای که با نظام سیاسی ایران آشنا نیست خلی سخت میتونه درک درستی از مجلس شورای اسلامی پیدا کنه..واژه مجلس هم میتونه جایگزین عبارت باشه ولی اخیرا استفاده از وام‌واژه پارلمان زیاد شده. میخواستم نظر دوستان و صاحب‌نظران را در مورد استفاده از واژه پارلمان در مقالات شخصیت‌های نماینده مجلس بدونم..البته خودمم خیلی دلم به این کار راضی نیست و هیچ توجیه عقلانی قابل قبولی هم ندارم..چون بالاخره ما برای قبل انقلاب از مجلس شورای ملی استفاده می‌کنیم و بعد از انقلاب مجلس شورای اسلامی ..می‌خواستم ببینم میشه پیشنهاد قابل قبولی برای معادل پارلمان در مقاله‌ها پیدا کرد... مثلا بگیم فلانی نماینده پارلمان ایران است..غلامرضا باقری ۳ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۳:۰۸ (ایران)

اگر بالای صفحه را می‌خواندید می‌دانستید که این شیوه‌ی انتخاب عنوان برای اینجا مناسب نیست چراکه عنوان باید «شامل اصل کلمه، زبان اصلی، حوزهٔ تخصصی، مدخل ویکی‌پدیا در زبان اصلی (در صورت وجود)، تعریف کلمه (در صورت وجود)، و یک پیوند به نتیجه حاصل جستجوی گوگل روی آن کلمه باشد.» هرچند کمتر کسی این‌ها را رعایت می‌کند اما گذاشتن معادل انگلیسی انتظار زیادی نیست! (اینکار بعدها کمک می‌کند دیگران راحت‌تر بحث‌های گذشته را بیابند) ضمن اینکه «توجه داشته باشید که این صفحه اصلاً به قصد واژه‌سازی ایجاد نشده‌است و تنها هنگامی باید در آن روی واژه‌ای بحث شود که آن واژه در سیاههٔ واژگان مصوب فرهنگستان و کتاب‌های علمی مربوط به واژه نیامده باشد.» در حالی که فرهنگستان زبان و ادب فارسی مجلس را به جای parlement فرانسوی برگزیده و دیگر جای بحثی در این صفحه باقی نمی‌ماند. دالبا گفتگو ۳ دی ۱۳۹۰ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۱۲ (UTC)پاسخ
ببخشید من اینو نمی‌دونستم که فرهنگستان واژه مجلس رو انتخاب کرده. ولی همچنان این پرسش پابرجاست که ما باید پسوند شورای اسلامی را بیاوریم یا نه.. ما برای استانداردسازی واژگان به کار رفته در دانشنامه نیاز به محلی برای بحث داریم..در حال حاضر مرتبط‌ترین محل در این موضوع همینجاست.. در صورت صلاحدید بحث رو حذف کنید. ممنون غلامرضا باقری ۳ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۰۱ (ایران)
اینکه مجلس شورای اسلامی کامل آورده شود یا خیر بستگی به نوع استفاده دارد. در عنوان مقاله قطعا باید کامل آورده باشد ولی در متن دلیلی به افزودن پسوند نیست مجلس در ادبیات سیاسی ایران مخفف مجلس شورای اسلامی است مگر اینکه احساس کنیم خواننده ممکن است آن را با یک مجلس دیگر اشتباه بگیرد. مثلا مقاله در مورد مجلس خبرگان باشد. برای کسی هم که با نظام سیاسی ایران آشنا نیست مجلس قانون‌گذاری یا مجلس خالی یا پارلمان کمک می‌کند.--همان (بحث) ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۳۳ (UTC)پاسخ

schemer ویرایش

برابر فارسی اش چ می شود ؟--اهورا ♠ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۳۹ (UTC)پاسخ

تمهیدکننده، توطئه‌ریز، کسی که نقشه‌ای برای کاری می‌کشد. __Âriobarzan ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۵۶ (UTC)پاسخ

اصطلاحات بسکتبالی ویرایش

لطفا دوستانی که برگردان فارسی مصطلح این واژگان را میدانند بگویند چه بنویسیم. اگر هم که همان واژگان انگلیسی را هنوز در ایران به کار میبرند که تغییری در مقالات ندهیم.

Stretch Forward/Cornerman (SF/PF)

تشکر--Nightryder84 (بحث) ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۶ (UTC)پاسخ

پنج پست اصلی به ترتیب (با شماره هم نامیده می‌شوند):

استفاده از کلمه «ساختمان» یا «بنا» در رده‌ها ویرایش

این بحث در ادامه بحث «نامی مناسب برای Category:Buildings and structures» ایجادشده‌است (بالا را ببینید).
کلمه‌های «ساختمان» و «بنا» هر دو مترادف با کلمه Building در انگلیسی هستند، با این تفاوت که یکی ریشه فارسی و دیگری ریشه عربی دارد. کلمه «بنا» البته کوتاه‌تر است و در رده‌هایی که تا کنون ایجادشده‌اند فراوان‌تر بکاررفته‌است (مثل رده:بناها و زیررده‌های آن). سؤال این است که کاربران کدامیک از این دو کلمه را برای استفاده در رده‌ها ترجیح میدهند، و آیا لازم است که بر این اساس یک هماهنگ‌سازی در نام رده‌ها انجام شود؟‌ با تقدیم احترام و تشکر ▬ فخرالدین بلاگبحث دوشنبه ۵ دی ۱۳۹۰ (۲۶ دسامبر ۲۰۱۱) ساعت ‏۱۳:۵۸ (زهج)

امروز توی مقاله علی‌اکبر سیاسی توی مقدمه واژه‌نامهٔ دهخدا میخوندم که هیچ دو واژه‌ای رو نمیشه معادل هم دونست. در همین راستا به نظر میرسه بنا هم با ساختمان فرق داشته باشه..اولین تفاوتی که به نظر می‌رسه اینکه بنا کلی‌تره. مثلا وقتی درباره باغی که شامل یک ساختمان و یک حیاط بزرگ مملو از درخته حرف می‌زنیمو در اشاره به کل این ملک شاید بتونیم جملهٔ «چه بنای قشنگیه!» قابل قبول باشه ولی نمی‌تونیم بگیم «چه ساختمان قشنگیه!» چون ساختمان یه قسمت کوچک از کل بناست... به نظرم باید ابتدا ببینیم که معادل بنا تو ویکیلیش به کار رفته یا نه..اگه رفته چرا میان‌ویکیش تو رده بنا نیست..ممنون از توجهتون به واژه‌ها غلامرضا باقری ۷ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۹:۱۸ (ایران)

بنا: دهخدا

بنا. [ ب ِ ] (از ع ، اِ) عمارت . (غیاث اللغات ). عمارت . لاد. ساختمان . (ناظم الاطباء). مقابل عرصه . مقابل اعیانی . آن قسمت از خانه که در آن ساختمانی هست . در تداول عامه بفتح باء گفته شود. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا)

ساختمان: دهخدا

ساختمان . [ ت ِ ] (اِ مرکب ) بناء. عمارت .

— (اِ مرکب ) نهاد. وضع. ساخت . ترتیب . ترکیب . خلقت . طرزساخت . طرز خلقت . شکل : ساختمان داخلی بدن . ساختمان خارجی بدن .، در (اِمص ) معماری . (فرهنگستان ): اداره ٔ ساختمان شهرداری .
building: آریانپور

building بنا، ساختمان‌، عمارت‌، بنلاد، كدواده‌

نتیجه گیری و نظر من:
به علت اینکه بسیاری از واژگان مرتبط با معماری از اداره ثبت و احوال باز می‌گردد و پایه این اداره و قانون ایران در لغات عربی و دوره قاجاریه (اوج استفاده از لغات عربی)است، در شهرداری از واژه‌های زیر استفاده می‌شود.
ابینه فرسوده، بازسازی ابنیه تاریخی،
در میراث فرهنگی از واژگان: ابنیه تاریخی زندیه، عمارت کلاه‌فرنگی و...
در کل، در شهرداری و میراث و اداره‌های ذی‌ربط کمتر از ساختمان استفاده می‌شود (استفاده می‌شود ولی کمتر) به نظر من همه را با همان کلمه بنا رده‌بندی کنیم.رضا ۱۶۱۵ / ب ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۰ (UTC)پاسخ

­

البته باید این نکته را هم گفت که به نظر (نظر شخصی و بدون مدرک) می‌آید ساختمان به معنی چندین بنای بزرگ یا پیچیده باشد یعنی مثلا نمی‌گویند بنای ۲۴ طبقه ولی می‌گویند ساختمان ۲۴ طبقه به همین دلیل است که می‌گویند ساختمان بدن (ساختار پیچیدگی دارد) نه بنای بدن!
همچنین نمی‌گویند راه و بنا می‌گویند مهندسی راه و ساختمان یعنی کار مهندس عمران (راه و ساختمان) بر روی کارهای پیچیده است یا سازه و ساختمان (building & structure) نمی‌گویند سازه و بنا. در کل به نظرم قراردادی است و بهتر است بناهای قدیمی و ساده (از نظر سازه) با بنا به کار روند و برج‌ها و سازه‌های عظیم با ساختمان. رضا ۱۶۱۵ / ب ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۲ (UTC)پاسخ

Orange-lined triggerfish ویرایش

ترجمه Orange-lined triggerfish چی میشه؟ --p0lyzoarium بحث ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۵۲ (UTC)پاسخ

درود..نرجمش میشه===> پاشنه ماهی با راههای نارنجی--jasmine بحث ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۱۵ (UTC)پاسخ
*راه‌راه‌های نارنجی --Z ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۱۹ (UTC)پاسخ

رئیسان یا روسا ویرایش

در رده‌بندی هم از روسا استفاده شده هم از رئیسان.. کدام بهتره؟ با ذکر دلیل و همچنین املای درست. ممنون غلامرضا باقری ۷ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۹:۲۸ (ایران)

هیچ کدومش! هر دو عربی هستند نه فارسی و اینجا ویکی فارسی هست نه ویکی عربی!!!!... رئیس‌ها درسته --jasmine بحث ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۳۹ (UTC)پاسخ
این اشکال به این واژه‌ها وارده ولی بر اساس اصل مهم در ویکی‌پدیا گویا ملاک کاربرد بیشتر در جامعهٔ فارسی زبان است. ولی واقعا روسا خیلی ساده‌تر به نظر می‌رسه.. غلامرضا باقری ۷ دی ۱۳۹۰، ساعت ۲۲:۳۹ (ایران)
این که کدام درست است: هر دو درست‌اند لیکن برپایهٔ سلایق و عقاید برخی اهل زبان، می‌توان بر کلمات عربی، برخی قواعد عربی را در فارسی نیز اعمال کرد و هیچ اشکالی نمی‌دارد؛ برخی دیگر نیز موافق محدود کردن قواعد زبان، به سازوکارهای فارسی‌اند؛ به بیانی بهتر گروه دوم می‌گویند واژگان بیگانه آری، قواعد بیگانه خیر. نمود این داستان در سیر تحول و تکوین دوره‌های مختلف زبان فارسی نیز جالب است. در دوره‌های نخستین زبان فارسی (قرن ۴ و ۵ هجری) که نثر مرسل شایع بوده، اکثریت کلمات عربی با نشانگان جمع فارسی جمع بسته می‌شده‌است. ولی بعدتر در زمان سلاجقه و سپستر این توازن به نفع نشانگان جمع عربی به‌هم خورد. نظر شخصی مرا بخواهید، همان پایبندی به نشانگان جمع فارسی درست است؛ مقاله‌ها به‌جای مقالات. @یاسمن: در مورد مذکور نیز رئیسان با نشانهٔ جمع فارسی «ان» جمع بسته شده‌است؛ رئیسان مرا خوشتر می‌آید. --آرش ۷ دی ۱۳۹۰ ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۴۵ (UTC)پاسخ
رئیسان نه تنها پارسی‌تر است به دید من خوش‌آهنگ‌تر هم می‌باشد. __Âriobarzan ‏۲۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۲۹ (UTC)پاسخ

Blue-footed Booby ویرایش

نام اینو چی بذارم مناسبه؟ Blue-footed Booby

--p0lyzoarium بحث ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۵۸ (UTC)پاسخ

میشه " کودن پا آبی "...البته در ویکی پارسی هم دربارش توضیح داده شده..--jasmine بحث ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۳:۴۸ (UTC)پاسخ

collaborationist ویرایش

برگردان تر و تمیز collaborationist چه می‌شود؟ با سپاس. لئونیداس (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۱۷ (UTC)پاسخ

من «همدستی» یا «همدستی با دشمن» را پیشنهاد می‌کنم. دالباگفتگو ۱۰ دی ۱۳۹۰ ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۱۰ (UTC)پاسخ

املای Howard ویرایش

مدخل دانشگاه با املای هوارد نوشته شده ولی گویا فارسی زبانان بیشتر به صورت هووارد می‌نویسند. لطفا راهنمایی بفرمایید. املای هوارد احتمال بدخوانی را بیشتر می‌کند و شاید ها مفتوح خوانده شود.. چه کنیم؟ با سپاس پیشاپیش غلامرضا باقری ۱۰ دی ۱۳۹۰، ساعت ۰۹:۵۰ (ایران)

البته گویا آوایش انگلیسیش با واکه au است مثل how ..یا mountain که هر دو در فارسی به آ تغییر پیدا می‌کنند...اینجا را گوش کنید غلامرضا باقری ۱۰ دی ۱۳۹۰، ساعت ۰۹:۵۸ (ایران)
این استاد دانشگاه علم و صنعت هم توی پروفایلش هاوارد به کار رفته...غلامرضا باقری ۱۰ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۰۶ (ایران)
بله، هاوارد درست هست.اگر به آهنگ تلفظ این نام هم گوش بدید می بینید که انگلیسی زبانان هم هاوارد تلفظ می کنند.در فارسی هم هاوارد تلفظ میشه --jasmine بحث ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۳:۳۹ (UTC)پاسخ

Snowball Earth ویرایش

لطفا بگید برابر این واژه در زمین شناسی چیست؟--یه صبح خوب (بحث) ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۷ (UTC)پاسخ

در اینجا فرضیهٔ توپ برفی ترجمش کردن... در اینجا زیر عنوان «فرگشت زندگی» با نام گلولهٔ برفی زمین ترجمه شده. به نظرم ترجمه توپ برفی زیباتر هست ولی به هر حال، هر دو ترجمه درست هستند.. --jasmine بحث ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۵۰ (UTC)پاسخ
گلولهٔ برفی زمین رو من خودم در مقالهٔ زمین نوشتم فقط برای اینکه متن ناقص نباشه بعد اومدم اینجا ببینم برابر فارسی معتبری داره یا نه. ممنون که پاسخ دادید. --یه صبح خوب (بحث) ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۰ (UTC)پاسخ
من گلوله برفی شنیده‌ام، به گمانم در یک برنامهٔ مستند بود. __Âriobarzan ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۰۹ (UTC)پاسخ


برابر این اصطلاح ویرایش

برابر عنوان این مقاله چه می‌شود؟ لئونیداس (بحث) ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۱ (UTC)پاسخ

یکی چیزی تو مایه‌های وزیرالوزرا ما هستش، کاملا افتخاری هستش و ارزش سیاسی ندارد. --پویان (بحث) ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)پاسخ
سپاس. مایه‌اش را می‌دانم اما به نظرتان آوردن برگردان وزیرالوزرا در مقاله لرد جرج براون مناسب است؟! به جعبه اطلاعات نسخه انگلیسی‌اش لطفا نیم نگاهی بیاندازید. تازه این اصطلاح در رده‌بندی هم باید به کار رود. لئونیداس (بحث) ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۹ (UTC)پاسخ

ترجمش میشه===> دبیر اول امور خارجه و اصلا افتخاری نیست!!!!!شما لطفا اینجا رو ببینید. خط اول متن انگلیسی نامه رو ملاحظه بفرمایید. سمت هیلاری کلینتون که وزیر امور خارجه هست رو Secretary of state ترجمه کردند.. پیروز باشید.. --jasmine بحث ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۵۳ (UTC)پاسخ

نه مقاله را که بخوانید متوجه می‌شوید با وزارت خارجه مورد نظر شما State Gov فرق دارد. من خیلی گشتم، وزیر ارشد ممکن است بهتر از وزیرالوزرا باشد. --پویان (بحث) ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۰ (UTC)پاسخ
به هر حال من هر جا دیدم با نام دبیر اول امور خارجه ترجمه شده بود.. حتی توی دیکشنری گوگل... در انواع مختلف متن‌های سیاسی خارجی هم اینطور ترجمه شده... بله جناب پویان فکر می‌کنم وزیر ارشد خیلی بهتر از وزیرالوزرا باشه... وزیرالوزرا دیگه الان استفاده نمیشه و رایج نیست. --jasmine بحث ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۵ (UTC)پاسخ
+ راستی، سمت state governor که اشاره فرمودید میشه فرماندار ایالتی نه دبیر اول امور خارجه. در انتهای خط دوم مقاله نوشته شده:most notably as Foreign Secretary, in the Labour Government of the 1960s که ترجمش هست:که مهمترین آنها(عنوان‌ها) عبارتست از دبیر اول امور خارجه حزب کارگر در دههٔ ۱۹۶۰. در جمله قبلش هم اشاره به سمت‌های مختلف در کابینه شده. --jasmine بحث ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۲۴ (UTC)پاسخ
ببخشید من الان اصلا وقت ندارم و باید بروم. بعدا مورد کوچکی در خصوصش می‌گویم. با تشکر از هر دوی شما. لئونیداس (بحث) ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)پاسخ