پروپاگاندا

تبلیغات سیاسی یک حکومت به سود خودش

تبلیغات سیاسی،[۱] جوسازی، پروپاگاند (به فرانسوی: Propagande) یا پروپاگاندا (به انگلیسی: Propaganda) ارتباطی است که عمدتاً برای تأثیرگذاری یا متقاعد کردن مخاطب برای پیشبرد یک برنامه استفاده می‌شود، که ممکن است عینی نباشد و به طور انتخابی حقایقی را برای تشویق یک ترکیب یا ادراک خاص ارائه دهد، یا گفتاری باشد تا برای ایجاد یک واکنش احساسی به جای پاسخ منطقی به اطلاعاتی که ارائه می‌شود استفاده شود.[۲]براساس آمار موسسه گالوپ که در سال ۲۰۱۲ میلادی در وب‌سایت گالوپ منتشر شد، اغلب کشورهای دیکتاتوری اما در حال توسعه سعی در ایجاد یک فضای پروپاگاندا در عرصه ملی و حتی فراملی داشتند و برای مردم و قومیت داخلی خود نیز از بسیج افکار عمومی، بازتاب اخبار حوادث غیرمترقبه در رسانه ملی انحصاری، پخش تلویزیونی آثار مرتبط با ایدئولوژی فراگیر، ترغیب و تشویق مردمِ عمدتاً ناراضی از عملکردهای حاکمیت و اذهان انقلابی یا ناآگاه و کم سواد به انتخاب افراد سیاسیون(مانند رئیس‌جمهور و پارلمان/جناح/فراکسیون(ائتلاف)/حزب/ایدئولوژی(مرام سیاسی) استفاده می‌کنند. برخی از این رژیم‌ها شدیداً به فکر تقویت قدرت نظامی و اطلاعاتی خود هستند و از این قوا برای سرکوب اعتراضات/آشوب‌ها/ناآرامی‌ها/احزاب اپوزیسیون(که البته معمولاً هیچ کدام از کشورهای یکه‌سالار...دیکتاتوری، دارای احزاب اپوزیسیون نیستند.) نیز بهره می‌برند. اما در حیطه تبلیغات و پروپاگاندای بین المللی تقریباً همگی ضعیف و متوسط عمل کرده و می‌کنند گرچه این ارزش‌بخشی بیشتر در مقایسه با کشورهای توسعه یافته صنعتی فناور مانند آمریکا، بریتانیا، چین، ژاپن، کره جنوبی، فرانسه و... انجام گرفته است و کشورهای توسعه نیافته!مانند افغانستان و کره شمالی.

ترس از کمونیست، دیوارکوب، یک اروپایی آنارشیست را به صورت یک هیولا نشان می‌دهد که قصد دارد مجسمه آزادی را خراب کند.

۱-ایران کشوری یکّه‌سالار در حال توسعه است، اگر با همین روند رشد اقتصادی دوفاکتو پیش برود و فروش نفت و صنایع ارزشمند خود تا سال ۲۰۵۰ میلادی به طور قطعی طبق برآوردهای کمیسیون اقتصادی سازمان ملل متحد.[۳]

۲-افغانستان تنها کشوری است که سازمان ملل متحد آن را در سطح جهانی(به غیر از کشورهای قاره آفریقا) توسعه نیافته یا با برچسب عدم نوه [۴]

گونه‌ای ارتباط است که در آن، اطلاعات هماهنگ و جهت‌دار برای بسیج افکار عمومی از طریق تبلیغات، پخش و فرستاده می‌شود.[۵][۶] تبلیغات سیاسی یا جوسازی شکلی از ارتباط است که هدف آن تأثیر بر گرایش یک جمع یا جماعت همسو با موضع و دلیل دل‌خواه تبلیغ‌گر سیاسی است. جوسازی برخلاف تهیه اطلاعات غیر جانبدارانه، در اصلی‌ترین معنای خود، دادن اطلاعات با هدف تأثیر جهت‌دار بر مخاطب است. در این راستا، اغلب اوقات، واقعیت‌ها به‌طور گزینشی بیان و بازنمایی می‌شوند (حتی اگر نادرستی آن بر گوینده روشن و آشکار باشد) تا از سوی مخاطب، واکنش و رفتاری احساسی و نه آگاهانه، سر بزند. نتیجهٔ این امر، تغییر گرایش دل‌خواه به سوی هدفی است که برای مخاطب هدف‌گیری شده و به منظور پیشبرد یک برنامهٔ سیاسی، در نظر گرفته شده‌است. افزون بر این، جوسازی می‌تواند در شکل یک نبرد و جنگ‌افروزی سیاسی نیز تلقی شود.

تبلیغات سیاسی یا جوسازی شکلی از ارتباط است که با ترغیب یا اقناع متفاوت است؛ زیرا هدفش این است که به پاسخی دست یابد که قصد تبلیغ‌گر را تداوم بخشد. اقناع یا ترغیب به مثابه یک فعال‌کنندهٔ دوسویه عمل می‌کند و هدفش آن است که به نیازهای ترغیب‌کننده و ترغیب‌شونده پاسخ دهد. یک مدل تبلیغ (جوسازی) نشان‌گر آن است که چگونه می‌توان عناصر اطلاع‌رسانی و ارتباط اقناعی را در تبلیغات با یکدیگر تلفیق کرد. تبلیغات سیاسی ممکن است افکار عمومی و رفتار افراد را تحت تأثیر قرار دهد و آن‌ها را دگرگون سازد.[۷]

در قرن بیستم، اصطلاح انگلیسی پروپاگاندا (جوسازی) اغلب با رویکردی کنترل‌کننده همراه بود، اما از نظر تاریخی، پروپاگاندا (جوسازی) یک اصطلاح توصیفی خنثی از هر مطلبی است که عقاید یا ایدئولوژی‌های خاصی را ترویج می‌کند.[۲][۸]

جوسازی ریشه در تاریخ کلیسای کاتولیک دارد. در سال ۱۶۲۲، پاپ اوربان هشتم برای ترویج مسیحیت، در مناطق غیرمسیحی جهان گردهمایی تبلیغاتی به راه انداخت. در آن زمان کاتولیک‌ها این کار را نوعی از آموزش برمی‌شمردند. در جنگ جهانی اول هم طرف‌های جنگ از این روش برای تأثیرگذاری مثبت بر روی نیروهای خود استفاده می‌کردند.
جفری کی هدن، جامعه‌شناس، استدلال کرده است که اعضای جنبش ضد فرقه و جنبش ضد فرقه مسیحی، رهبران را به استفاده گسترده از تبلیغات برای جذب پیروان و نگه داشتن آنها متهم می‌کنند. هدن استدلال کرد که اعضای سابق فرقه‌ها و جنبش ضد فرقه متعهد به بد جلوه دادن این جنبش‌ها هستند.[۹]

در دوران سلطنت ملکه ویکتوریا، علیه دشمنان امپراتوری، تبلیغات منفی می‌شد.[۱۰]

جنگ جهانی دوم نه تنها جنگ بمب‌ها و گلوله‌ها، بلکه جنگ واژه‌ها و تبلیغات بود. تهاجم تبلیغاتی نازی‌ها ابتدا به قلم آدولف هیتلر در کتاب نبرد من طراحی و سپس به وسیله گوبلس و وزارت تبلیغات او اجرا شد. ایالات متحده در ایجاد تبلیغات خویش، به مجموعه‌ای نه چندان منسجم از روان‌شناسان و سایر دانشمندان علوم اجتماعی، برای تقویت روحیه ملی و خنثی ساختن تأثیر تبلیغات آلمان نازی متکی بود.[۱۱] واژه propaganda (جوسازی) واژه‌ای نو لاتین و بازسازی شده از فعل لاتینی کهن propagere به معنی منتشر ساختن (لغت انگلیسی propagate از همین ریشه است) و برانگیختن است. امروزه تبلیغات، جزئی از ارتباطات عمومی است و هدف آن، دستیابی به مقاصد از پیش تعیین‌شده است.[۱۲]

روش‌های جوسازی

ویرایش
 
دیوارکوب تبلیغاتی کوکلاکس‌کلن‌ها در ۱۹۲۳. بر روی دیوارکوب نوشته شده: ما کوکلاکس‌کلان‌های وفاداری (به آمریکا) هستیم.
  • برچسب زدن (Name Calling): این روش به منظور برانگیختن وحشت یا تعصب افراد جامعه علیه یک گروه مخالف استفاده می‌شود. این روش باعث می‌شود که نیازی به ایجاد بحث استدلالی با گروه‌های مخالف نباشد؛ یکی از این روش‌ها استهزای مخالفان با کاریکاتور است.
  • شعارهای فریبنده (Glittering Generalities): در این روش سعی می‌شود که با دادن شعارهایی با مفهوم مبهم و کلّی توجه افکار عمومی به پیام تبلیغ‌گر جلب شود. این پیام‌ها اغلب بر حول محور ارزش‌هایی همچون شرافت، دین، افتخار به میهن و میهن‌پرستی یا ارزش‌های خانوادگی بیان می‌شود.
  • حمله شخصی (Ad hominem): حمله کردن به شخصیت فرد (مثلاً اتهام روابط نامشروع یا خیانت به کشور)، به جای رد کردن منطقی افکار و سخنان او.
  • تکرار (Ad nauseam): تکرار بی‌وقفهٔ یک حرف، مخصوصاً اگر یک شعار ساده باشد، باعث می‌شود که کم‌کم به عنوان یک حقیقت بدیهی پذیرفته شود. این حربه اگر همراه با کنترل و سانسور رسانه‌ها باشد، تأثیر بیشتری خواهد گذاشت.
  • توسل به قدرتمندان (Appeal to authority): برای اثبات درستی یک سخن، به جای استدلال منطقی، به مرجعیت و اقتدار و محبوبیت گویندهٔ آن استناد می‌شود.
  • توسل به ترس (Appeal to fear): القای ترس و نگرانی همگانی برای آن که مردم با حکومت همراه شوند، همچون تأکید بر خشونت و وحشی‌گری دشمنان یا احتمال حملهٔ قریب‌الوقوع آن‌ها.
  • توسل به اکثریت (Bandwagon): القای این حس که اکثریت مردم پیرو این فرد یا حزب هستند و پیروزی آن قطعی است تا افراد برای همرنگ جماعت شدن، یا برای رسیدن به پیروزی حتمی، به پیروان آن فرد یا حزب بپیوندند.
  • دروغ بزرگ (Big Lie): بیان دروغی چنان بزرگ که هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کند که کسی آن قدر بی‌شرم باشد که چنین گستاخانه حقیقت را تحریف کند، در نتیجه همگان آن دروغ را باور خواهند کرد.
  • سیاه و سفید نمایی (Black-and-white fallacy): جلوه دادن اوضاع به گونه‌ای که افراد تنها دو گزینه در برابر خود ببینند: یا دوست کامل بودن یا دشمن کامل بودن.
  • حقیقتِ گزینشی (Selective truth): گفتن پیام تبلیغاتی، در ضمن حقایق گزینش‌شده، به شکلی که مخاطب متوجه نشود که مورد هجوم تبلیغاتی قرار گرفته‌است.
  • شرطی‌سازی (Classical conditioning): اگر مخاطب نسبت به الف واکنش خاصی داشته باشد (مثلاً از آن بیزار باشد، یا به آن علاقه‌مند باشد)، در چنین صورتی اگر شرطی‌ساز همواره الف و ب را همراه هم به مخاطب عرضه کند، مخاطب کم‌کم خصوصیت الف را به ب هم سرایت می‌دهد به‌طوری‌که حتی اگر الف نبود، مخاطب همان واکنش را نسبت به ب نشان می‌دهد (از آن بیزار یا به آن علاقه‌مند می‌شود).[۱۳]

انواع جوسازی

ویرایش
  1. جوسازی سفید: در این نوع جوسازی، منبع کاملاً مشخص و معین است و پیام به گونه‌ای ارائه می‌شود که از دقت بالای اطلاعات برخوردار باشد. این نوع جوسازی، نوعی ارتباط دوستانه برقرار می‌کند.[نیازمند منبع]
  2. جوسازی خاکستری: در اینجا منبع، واضح و صریح نیست و اطلاعات دقیقی ارائه نمی‌شود. در این نوع جوسازی، با آن که جنگ تبلیغاتی برقرار نیست اما صلح تبلیغاتی نیز حاکم نیست. اخبار، اعلامیه و اطلاعاتی که در آن‌ها از عنوان یک منبع موثق، منابع مطلع و امثال آن استفاده می‌شود در زمرهٔ جوسازی خاکستری قرار می‌گیرند. تبلیغات علیه کمونیست‌ها به هنگام حملهٔ شوروی به افغانستان، نوعی جوسازی خاکستری به شمار می‌رود.[نیازمند منبع]
  3. جوسازی سیاه: در جوسازی سیاه، منبع و دقت اطلاعات مشخص نیست و در آن هر گونه جعل و تخریب صورت می‌گیرد. تمام قواعد در این نوع جوسازی، به کار گرفته می‌شود. بسیاری از فرستنده‌های رادیویی در طول جنگ، براساس این نوع جوسازی عمل می‌کنند.[نیازمند منبع]

نمونه

ویرایش

از نمونه‌های جوسازی می‌توان به «سه چیز که خدا نباید می‌آفرید: فارس‌ها، یهودیان و مگس» در حکومت صدام حسین اشاره کرد.[نیازمند منبع]

جستارهای وابسته

ویرایش

منابع

ویرایش
  1. «تبلیغات سیاسی» [علوم سیاسی و روابط بین‌الملل] هم‌ارزِ «propaganda»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر پنجم. فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۵۳۱-۷۶-۴ (ذیل سرواژهٔ تبلیغات سیاسی)
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ "Propaganda | Definition, History, Techniques, Examples, & Facts | Britannica". www.britannica.com (به انگلیسی). 2023-09-09. Retrieved 2023-10-15.
  3. کمیسیون اقتصادی ملل متحد
  4. سازمان ملل متحد، اندیشکده سیاست آینده
  5. لاندن، تام (۲۰۲۰-۰۶-۱۰). «پروپاگاندا دو هزار سال پیش چگونه بود؟». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۶-۱۰.
  6. مهرداد قاسمفر (۱۳۸۹-۱۰-۲۱). «پروپاگاندای اسلامی و شاهزاده ای با گلوله ای در دهان». رادیو فردا. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۶-۱۰.
  7. علوی، ۱۳۷۶، ص۱۸۲
  8. Cengage Advantage Books: Strategic Public Relations: An Audience-Focused Approach.
  9. https://web.archive.org/web/20060207042448/http://religiousmovements.lib.virginia.edu/cultsect/concult.htm
  10. "19th-century sculpture: Propaganda for the British Empire, or middle". The Independent (به انگلیسی). 2015-02-11. Retrieved 2020-06-10.
  11. پراتکانیس، ۱۳۸۰، ص۱۴۳
  12. دادگران، ۱۳۸۰، ص۴۹
  13. Garth Jowett, Victoria O'Donnell (2006), Propaganda and Persuasion (به آلمانی), SAGE, ISBN 978-1-4129-0898-6, retrieved 2020-06-10, Propaganda is the deliberate, systematic attempt to shape perceptions, manipulate cognitions, and direct behavior to achieve a response that furthers the desired intent of the propagandist.
  • تکنیک‌های پروپاگاندا بایگانی‌شده در ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۰ توسط Wayback Machine وبگاه دانشگاه جرج واشینگتن
  • تبلیغ چیست ؟ وبگاه روزنامه تفاهم
  • آشوری، داریوش (۱۳۷۳). دانشنامه سیاسی: فرهنگ اصطلاحات و مکتب‌های سیاسی، تهران: مروارید.
  • پراتکانیس، آنتونی و الیوت آرنسون (۱۳۷۹). عصر تبلیغات استفاده و سوء استفاده روزمره از اقناع، ترجمه کاووس سیدامامی و محمدصادق عباسی، تهران: انتشارات سروش.
  • دادگران، سید محمد (۱۳۸۰). مبانی ارتباط جمعی، تهران: انتشارات فیروزه.
  • ضیایی پرور، حمید (۱۳۸۶). جنگ رسانه‌ای، تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران.
  • علوی، پرویز (۱۳۷۶). ارتباطات سیاسی، تهران: انتشارات ثانیه.
  • Mecquial Denis (1972). Sociology of Mass Communications, p۴۲، Penguin Books
  • Tylor.S.H.E. et al (1993), Social Psychology, Newjersy: Prentice Hal