کادوسیان

یکی از اقوام هندواروپایی
(تغییرمسیر از کادوسی‌ها)

کادوسیان (به یونانی: Kαδoύσιοι) یا کادوس‌ها مردمانی ایرانی‌تبار[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸] با ریشه ماد[۹][۱۰] یا سکایی[۱۱][۱۲][۱۳] بودند که در دورهٔ باستان در جنوب غرب و غرب دریای خزر یعنی گیلان و آذربایجان امروزی می‌زیسته‌اند. به نظر رودیگر اشمیت در دانشنامهٔ ایرانیکا، آن‌ها از اقوام ایرانی‌تبار بودند. به‌گفتهٔ استفانوس بیزانتیوس در بین دریای کاسپین و دریای سیاه سکونت داشتند و بنا بر گفتهٔ استرابو، در کرانهٔ جنوب غرب دریای کاسپین و جنوب رود ارس، بین آلبانی در شمال و ماردی در شرق یعنی در بخش کوهستانی مادیه پیرامون پاراچوآتراس می‌زیستند. به گفته اعتمادالسلطنه منطقه کدوسرا در غرب رود سپیدرود برگرفته از نام قوم کادوسی می‌باشد.[۱۴]

قلمرو کادوسی‌ها ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح
موقعیت کادوسیان در قرن دوم قبل از میلاد، در غرب سپیدرود

ریشه تاریخی ویرایش

 
کادوسیان دز زمان هخامنشیان

کادوسی‌ها در اصل یک قبیله اولیه ماد بودند که در سواحل جنوب غربی دریای خزر ساکن بودند.[۱۵] به گفته تیتوس لیویوس مورخ عهد باستان کادوسی‌ها و مادها قومی یکسان بودند.[۱۶] بطلمیوس کادوس را بخشی از ماد معرفی می‌کند.[۱۷] به گزارش بطلمیوس کادوسی‌ها در کنار اقوام دربیک‌ها و گلائه در منطقه مارگیانا (جنوب قفقاز) سکونت داشتند.[۱۸] به گفته کتزیاس سرزمین کادوسیان بخشی از پادشاهی ماد بود ولی در اواخر سلطنت ماد در دوران حکومت آرته‌یِس (Arties) این ناحیه توسط فردی پارسی به نام پارسُد (Parsode) از سلطه دولت ماد جدا شد.[۱۹]

به اعتقاد جورج راولینسون کادوسی‌ها قومی آریایی هستند.[۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴] به گفته برخی نویسندگان، کادوسی‌هایی که توسط هرودوت ذکر شده، به بربرهایی با منشأ سکایی اشاره دارد.[۲۵][۲۶][۲۷][۲۸] ویلیام اسمیت و برخی دیگر از نویسندگان منشأ قوم کادوسی را سکایی[۲۹] دانستند.[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴]

این مردمان در کنار گلائه‌ها، آماردها، ویتی، آناریاکه و دیگران ذکرشده و پرشمار، مهاجرت‌کننده و یغماگر توصیف شده‌اند. استرابو همچنین ذکر می‌کند که مارکوس آنتونیوس، در یک اردوکشی علیه پارتیان فهمید کادوسیان زوبین‌اندازها و پیاده‌نظامی عالی دارند و بنابراین با کسنوفون که آن‌ها را جنگاورترین می‌خواند هم‌نظر است. به نظر می‌رسد که فرضیهٔ غیر ایرانی و حتی ترک یا تاتار بودن کادوسی‌ها ناشی از خلط آن‌ها با آناریاکه‌ها بود که توسط استرابو و دیگران در کنار کادوسیان ذکر شده‌اند و به‌سبب ریشه‌شناسی نام آن قبیله غیر آریایی بود.[۳۵]

استرابون از اقوام کادوسی در کنار اقوام آماردها و تپوری به عنوان اقوام کوهستان نشین در شمال کشور یاد می‌کند. استرابو می‌نویسد: تمام مناطق این کشور به استثنای بخشی به سمت شمال که کوهستانی و ناهموار و سرد است و محل زندگی کوهنشینانی به نام کادوسی (Cadusii) و آماردی (Amardi) و تپوری (Tapyri) و سایر مردمان دیگراست، حاصلخیز است.[۳۶]

پولیبیوس در شرح نواحی شمالی سرزمین ماد از کادوسیان یاد می‌کند. به گفته پولیبیوس: از شمال با الیمایی‌ها، آناریاکه، کادوسی و ماتیانی احاطه شده‌است و مشرف بر قسمتهایی از پونتوس (Pontus) است که به دریای آزوف (Palus Maeotis) می‌پیوندند. خود سرزمین ماد (Media) دارای چندین زنجیره کوه از شرق به غرب است که بین آنها دشت‌های مملو از شهرها و روستاها قرار دارد.[۳۷]

پلوتارک، نویسندهٔ یونان باستان، کادوس را سرزمینی کوهستانی با راه‌های دشوار معرفی نمود که همیشه ابر آسمانش را پوشانده و در جنگل‌هایش سیب و گلابی خودرو می‌روید. استرابون، جغرافی‌دان یونانی زیستگاه کادوسیان را بلندی‌های کوهستانی بخش غربی و نیز قسمت جلگه ای گیلان می‌دانست. به گزارش سرهنری راولینسون کوهستان‌های شمالی و جنوبی درهٔ سپید رود، زیستگاه طوایف کادوسی به‌شمار می‌رفت.

به نظر می‌رسد که کادوسیان با دولت مرکزی هخامنشی، پیوسته مشکل داشته‌اند:[۳۸] می‌دانیم که در سال ۴۰۵ پیش از میلاد، در اواخر حکومت داریوش دوم شورشی رخ داده بود که تا شورش کوروش کوچک ادامه داشت و نیز موارد دیگر رخ داده‌است. به‌طور خاص، در مورد اردوکشی اردشیر دوم علیه کادوسیان در جریان شورش بزرگ ساتراپی در حدود سال۳۸۰ پیش از میلاد، شواهدی موجود است. این اردوکشی شکستی مفتضحانه بود و تنها مذاکرات دیپلماتیک توسط ساتراپ تیریبازوس عقب‌نشینی را ممکن کرد و خود شاه پیاده راه پیمود.[۳۹]

گفته شده که داریوش سوم در پی شکست دادن کادوسیان در نبردی تن به تن در جریان اردوکشی علیه آن قبیله در اولین سال‌های حکومت اردشیر سوم ساتراپ ارمنستان شده بود. کادوسیان به همراه مادها و دیگر شمالی‌ها در سپاه داریوش سوم می‌جنگیدند و به سوی مقدونیان در آربلا / گوگمل پیش می‌رفتند، گرچه ترکیب دقیق آن ارتش، در منابع متغیر ذکر شده‌است.[۴۰]

کادوسیان در زمان کورش بزرگ بخشی از سپاهیان هخامنشی را تشکیل می‌دادند و به کورش وفادار بودند. به گزارش پلوتارک اینان در میانهٔ پادشاهی هخامنشیان بر ایشان شوریده‌اند. در زمان چیرگی سلوکیان بر ایران اینان را در سپاه سلوکی نیز می‌بینیم. برای نمونه در نبرد رافیا با مصر کادوسیان بخشی از جنگجویان سلوکی بوده‌اند.

واپسین نشانه‌های از کادوسیان در زمان اشکانیان در تاریخ دیده می‌شود. می‌نماید که اینان در دیگر تیره‌های کرانهٔ دریای کاسپین حل شده‌باشند.

کادوسیان در دوره آشوریان ویرایش

کتزیاس از قوم کادوسی در کنار تپوری و هیرکانی به عنوان یکی از نواحی نام می‌برد که توسط نینوس پادشاه آشور فتح شدند. به گزارش کتزیاس: از سرزمین‌های واقع در دریا و دیگر سرزمین‌های هم‌مرز با آن‌ها، نینوس مصر و فنیقیه را تحت سلطه خود درآورد، سپس سیلسیرا، کیلیکیه، پامفیلیه و لیکیه، و همچنین کاریا، فریگیه و لیدیه. بعلاوه، او ترود، فریگیه را در هلسپونت، پروپونتیس، بیتینی، کاپادوکیه و همه ملل بربر که در سواحل پنتوس تا تنائیس ساکن هستند تحت کنترل خود قرار داد. او همچنین خود را حاکم سرزمین‌های کادوسی، تپوری، هیرکانی، درانگی، دربیکی، کارمانی، کورمنایی و بورکانی و پارت کرد. او هم به پارس و هم به سوزیانا و کاسپین حمله کرد، همان‌طور که می‌گویند، گذرگاه‌های بسیار تنگی وارد آن می‌شوند، به همین دلیل به عنوان دروازه‌های کاسپین شناخته می‌شوند. بسیاری از ملل کوچکتر دیگر را نیز تحت سلطه خود درآورد، که صحبت دربارهٔ آنها کار طولانی خواهد بود. اما از آنجا که حمله به باکتریا دشوار بود و شامل بسیاری از مردان جنگجو بود، پس از زحمت و تلاش بیهوده، او جنگ با باکتریا را به زمان دیگری موکول کرد و نیروهای خود را به آشور بازگرداند و مکانی را برای تأسیس یک شهر بسیار بزرگ انتخاب کرد.[۴۱]

کادوسیان در دوران ماد ویرایش

 
قلمروی کادوسیان در سرزمین ماد

به گفته کتزیاس، مادی‌ها در ابتدا سرزمین کادوسیان را در اختیار داشتند ولی در اواخر سلطنت ماد در دوران حکومت آرته‌یِس (Arties) این ناحیه توسط فردی پارسی به نام پارسُد (Parsode) از سلطه دولت ماد جدا شد چنان‌که در اواخر سلطنت هخامنشیان کادوسیان به نیم استقلالی رسیدند.[۴۲] به گفته کتزیاس، آرته‌یِس (Arties) حاکم ماد چهل سال به حکومت پرداخت. در دوران سلطنت آرته‌یس جنگی بزرگ بین مادها و کادوسیان پیش آمد که منشأ این واقعه چنین است: فردی پارسی به نام پارسُد (Parsode) که از حیث دلاوری شجاعت معروف بود، نفوذی در دربار ماد یافت. بعد، چون از حکم شاه دربارهٔ خود رنجید، با سه هزار پیاده و هزار سوار نزد کادوسی‌ها رفت و خواهرش را به یکی از متنفذین کادوسی داد و مورد توجه کادوسیان قرار گرفت. پس از آن او مردم کادوسی را تحریک کرد که بر ماد شوریده و مستقل شوند و چون شنید شاه قشونی به قصد او فرستاده با دویست هزار تنگی را اشغال کرد. خود شاه به قصد سرکوب او با قشونی مرکب از هشتصد هزار نفر بیرون رفت و در جنگ شکست خورد و پنجاه هزار نفر در این جنگ کشته شدند و مابقی ارتش ماد را پارسُد (Parsode) از ولایت کادوسیان براند. پس از آن کادوسی‌ها او را شاه کادوس کردند و او همواره به ممالک ماد تجاوز کرده و به تاخت و تاز و غارت می‌پرداخت. بدین سبب کادوسیان هیچگاه مطیع اوامر ماد نگشته در این حال تا زمان کوروش که دولت ماد را منقرض کرد، باقی ماندند.[۴۳] بنابر گفتهٔ کسنوفون، او هنگام مرگ، پسرش تانااوکسارس را به ساتراپی مادها، ارمنیان و کادوسیان گمارد.

کادوسیان در دوران هخامنشی ویرایش

کادوسیان در نبرد هخامنشیان و یونانیان شرکت داشتند و به همراه سکایی‌ها و مادها در یک جناح قرار داشتند و تحت فرماندهی آتروپات بودند. آریان مورخ یونانی ترکیب سپاه هخامنشی در جنگ گوگمل را چنین آورده‌است: باختری‌ها، سغدی‌ها و هندی‌های مجاور باختر به فرماندی بسوس والی باختر بودند. ساک‌ها که از سکاهای آسیایی و مستقلند ولی متحد داریوش می‌باشند و تحت فرماندهی ماباسس هستند. هندی‌های کوهستان تحت فرماندهی برسائت والی رخج بودند. سوارهای پارتی، هیرکانی و تپوری تحت فرماندهی فراتافرن بودند. مادی‌ها، کادوسی‌ها و سکاها تحت فرماندهی آتروپات بودند. سکنه دریای سرخ را اُرُن‌توبات و آریوبرزن و اکسی‌نِس اداره می‌کردند. بر شوشی‌ها و اوکسیان اُگزاتر پسر آبولیتاس ریاست داشت و بر بابلی‌ها، سی‌تاکیان و بر کاریان، بوپار ریاست داشت. ارمنی‌ها به سرداری اُرونت و میثروس‌تِس بودند و کاپادوکی‌ها به سرداری آری‌آرسِس بودند و سل سوریان و بین‌النهرینی‌ها به فرماندهی مازه والی بابل بودند.[۴۴]

آریان در مورد آرایش جنگی چنین آورده‌است: در جناح چپ سواره نظام غربی و دهایی و رخجی صف بسته بودند و نزدیک آن سواره نظام و پیاده‌نظام پارسی که با هم مخلوط بودند. در جناح راست سل سوریان، اهالی میانرودان، مادی‌ها، پارتی‌ها، سکاها و پس از آن تپوری‌ها و هیرکانی‌ها ایستاده بودند. در قلب، داریوش با تمام خانواده و نجبای ایران قرار گرفته بود و هندی‌ها و کاریان و آناپاست‌ها و تیراندازان آمارد در اطراف او بودند.[۴۵]

جستارهای وابسته ویرایش

پانویس ویرایش

  1. Cancik, Hubert; Schneider, Helmuth; Salazar, Christine F.; Smart, Duncan Alexander (2002). Brill's New Pauly: Encyclopaedia of the Ancient World. Antiquity (به انگلیسی). Brill. ISBN 978-90-04-12265-9.
  2. Potts, D. T. (2014-03-03). Nomadism in Iran: From Antiquity to the Modern Era (به انگلیسی). Oxford University Press. ISBN 978-0-19-933080-5.
  3. Cameron, Hamish (2019-01-03). Making Mesopotamia: Geography and Empire in a Romano-Iranian Borderland (به انگلیسی). BRILL. ISBN 978-90-04-38863-5.
  4. Binder, Carsten (2008-12-10). Plutarchs Vita des Artaxerxes: Ein historischer Kommentar (به آلمانی). Walter de Gruyter. ISBN 978-3-11-020994-5.
  5. Cancik, Hubert; Schneider, Helmuth; Salazar, Christine F.; Orton, David E. (2002). Brill's New Pauly: Encyclopaedia of the Ancient World. Antiquity (به انگلیسی). Brill. ISBN 978-90-04-12265-9.
  6. Congress, Library of (2006). Library of Congress Subject Headings (به انگلیسی). Library of Congress.
  7. Wikipedia, Source (September 2013). Ancient Iranian Peoples: A Scythians, Alans, Sarmatians, Medes, Corduene, Indo-Iranians, Saka, Avestan Geography, Parthia, Cadusii, Parni, Massagetae (به انگلیسی). ISBN 978-1-230-55921-6.
  8. Geiger, Wilhelm; Kuhn, Ernst (2011-11-30). Vorgeschichte der iranischen Sprachen, Awestasprache und Altpersisch, Mittelpersisch (به آلمانی). Walter de Gruyter. ISBN 978-3-11-084119-0.
  9. Dodgeon, Michael H.; Lieu, Samuel N. C. (2002-11-01). The Roman Eastern Frontier and the Persian Wars AD 226-363: A Documentary History (به انگلیسی). Routledge. ISBN 978-1-134-96113-9.
  10. Akademii̐asy), Tarikh vă Fălsăfă Institutu (Azărbai̐jan SSR Elmlăr (1956). Ocherki po drevneĭ istorii Azerbaĭdzhana (به روسی). Izd-vo Akademii Nauk Azerbaĭdzhanskoĭ SSR.
  11. Nepos, Cornelius (1854). Cornelius Nepos (به انگلیسی). Harper & Brothers, publishers.
  12. Anthon, Charles (1859). Cornelius Nepos: With Notes, Historical and Explanatory (به انگلیسی). Harper & Brothers.
  13. Smith, William (1853). A New Classical Dictionary of Biography, Mythology, and Geography, Partly Based on the "Dictionary of Greek and Roman Biography and Mythology." (به انگلیسی). Murray.
  14. اعتمادالسلطنه، محمدحسن (۱۳۷۳). التدوین فی احوال جبال شروین. انتشارات فکر روز. ص. ۳۵.
  15. Dodgeon, Michael H.; Lieu, Samuel N. C. (2002-11-01). The Roman Eastern Frontier and the Persian Wars AD 226-363: A Documentary History (به انگلیسی). Routledge. ISBN 978-1-134-96113-9.
  16. Akademii̐asy), Tarikh vă Fălsăfă Institutu (Azărbai̐jan SSR Elmlăr (1956). Ocherki po drevneĭ istorii Azerbaĭdzhana (به روسی). Izd-vo Akademii Nauk Azerbaĭdzhanskoĭ SSR.
  17. مارکوارت، یوزف (۱۳۸۳). ایرانشهر در جغرافیای بطلمیوس. ترجمهٔ میراحمدی، مریم. انتشارات اساطیر. ص. ۳۱–۳۵.
  18. the caspi dwell in the western part near armenia, below whom is margaiana extending cadusi, the geli, and dribyces,. Ptolemy (6.2.6)
  19. پیرنیا، حسن (۱۳۹۱). تاریخ ایران باستان جلد اول. انتشارات نگاه. ص. ۱۹۴.
  20. Rawlinson, George (2018-11-02). The Essential Works of George Rawlinson: Egypt, The Kings of Israel and Judah, Phoenicia, Parthia, Chaldea, Assyria, Media, Babylon, Persia, Sasanian Empire & Herodotus' Histories (به انگلیسی). e-artnow. ISBN 978-80-272-4423-2.
  21. Rawlinson, George (2018-11-02). The Greatest Empires & Civilizations of the Ancient East: Egypt, Babylon, The Kings of Israel and Judah, Assyria, Media, Chaldea, Persia, Parthia & Sasanian Empire (به انگلیسی). e-artnow. ISBN 978-80-272-4425-6.
  22. Rawlinson, George (2018-05-28). The Great Empires of the Ancient East: Egypt, Phoenicia, The Kings of Israel and Judah, Babylon, Parthia, Chaldea, Assyria, Media, Persia, Sasanian Empire & The History of Herodotus (به انگلیسی). e-artnow. ISBN 978-80-268-9255-7.
  23. Rawlinson, George (2018-11-02). MEDIA (Illustrated): Political and Cultural History of the Median Tribes (به انگلیسی). e-artnow. ISBN 978-80-272-4420-1.
  24. Rawlinson, George (1879). The Five Great Monarchies of the Ancient Eastern World: Or, The History, Geography, and Antiquites of Chaldaea, Assyria, Babylon, Media, and Persia (به انگلیسی). J. Murray.
  25. Britain), Royal Geographical Society (Great (1884). Proceedings of the Royal Geographical Society and Monthly Record of Geography (به انگلیسی). Edward Stanford.
  26. Aspin, Jehoshaphat (1816). A Systematic Analysis of Universal History from the Creation to the Present Time: Presenting a Compendium of History, Chronology, Geography, and Genealogy, Where-in is Exhibited a General View of Every Country, Kingdom, Empire, and State, of which Any Records Remain... Methodically Arranged and Illustrated with Explanatory and Critical Remarks, Tables of Comparative Chronology, and Geographical Maps, Ancient and Modern; Historical Charts; and Accurate Genealogical Tables of All the Illustrious Families of Ancient and Modern Times. To which is Prefixed an Introductory Essay, on the Nature, Definitions, and Classifications of History and Chronology, and the Systems of Various Writers (به انگلیسی). Printed at the Caxton Press, by Nuttall, Fisher, and Dixon.
  27. M'Burney, Isaiah (1856). The Student's Handbook of Ancient History: From the Earliest Records to the Fall of the Western Empire (به انگلیسی). Glasgow.
  28. Smedley, Edward; Rose, Hugh James; Rose, Henry John (1845). Encyclopædia Metropolitana; Or, Universal Dictionary of Knowledge …: Comprising the Twofold Advantage of a Philosophical and an Alphabetical Arrangement, with Appropriate Engravings (به انگلیسی). B. Fellowes.
  29. Ireland, Royal Asiatic Society of Great Britain and (1848). Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (به انگلیسی). Cambridge University Press for the Royal Asiatic Society.
  30. Anthon, Charles (1859). Cornelius Nepos: With Notes, Historical and Explanatory (به انگلیسی). Harper & Brothers.
  31. Rawlinson, Henry Creswicke (1849). The Persian Cuneiform Inscription at Behistun, Decyphered and Translated; with a Memoir on Persian Cuneiform Inscriptions in General, and on that of Behistun in Particular: By Major Henry Creswicke Rawlinson. ¬Chapter ¬6 Memoir on cuneiform inscriptions (به انگلیسی). Parker.
  32. Smith, William (1853). A New Classical Dictionary of Biography, Mythology, and Geography, Partly Based on the "Dictionary of Greek and Roman Biography and Mythology." (به انگلیسی). Murray.
  33. Rawlinson, Henry Creswicke (1846). The Persian Cuneiform Inscription at Behistun, Decyphered and Translated; with a Memoir on Persian Cuneiform Inscriptions in General, and on that of Behistun in Particular: By Major Henry Creswicke Rawlinson. Chapter 1 - 5 (به انگلیسی). Parker.
  34. Hérodote (1862). History of Herodotus (به انگلیسی). John Murray.
  35. Schmitt, CADUSII.
  36. All regions of this country are fertile except the part towards the north, which is mountainous and rugged and cold, the abode of the mountaineers called Cadusii, Amardi, Tapyri, Cyrtii and other such peoples, who are migrants and predatory. strabo (11.13.3)
  37. On the north it is surrounded by the Elymaeans, Aniarcae, Cadusii, and Matiani 10 and overlooks those parts of the Pontus which join the Palus Maeotis. 11 Media itself has several mountain chains running across it from east to west between which lie plains full of towns and villages. Polybius (5.44.9)
  38. "Barthold, V. and Soucek, S. : An Historical Geography of Iran (Paperback, Hardcover and eBook) page 230". Princeton University Press (به انگلیسی). Retrieved 2018-12-28.
  39. Schmitt, CADUSII.
  40. Schmitt, CADUSII.
  41. Of the lands which lie on the sea and of the others which border on these, Ninus subdued Egypt and Phoenicia, then Coele-Syria, Cilicia, Pamphylia, and Lycia, and also Caria, Phrygia, and Lydia; moreover, he brought under his sway the Troad, Phrygia on the Hellespont, Propontis, Bithynia, Cappadocia, and all the barbarian nations who inhabit the shores of the Pontus as far as the Tanais; he also made himself lord of the lands of the Cadusii, Tapyri, Hyrcanii, Drangi, of the Derbici, Carmanii, Choromnaei, and of the Borcanii, and Parthyaei; and he invaded both Persis and Susiana and Caspiana, as it is called, which is entered by exceedingly narrow passes, known for that reason as the Caspian Gates. 4 Many other lesser nations he also brought under his rule, about whom it would be a long task to speak. But since Bactriana was difficult to invade and contained multitudes of warlike men, after much toil and labour in vain he deferred to a later time the war against the Bactriani, and leading his forces back into Assyria selected a place excellently situated for the founding of a great city.. Diodorus Siculus, Library 1-7 (2.2.3)
  42. پیرنیا، حسن (۱۳۹۱). تاریخ ایران باستان جلد اول. انتشارات نگاه. ص. ۱۹۴.
  43. پیرنیا، حسن (۱۳۹۱). تاریخ ایران باستان جلد اول. انتشارات نگاه. ص. ۱۹۰.
  44. پیرنیا، حسن (۱۳۹۱). تاریخ ایران باستان جلد دوم. انتشارات نگاه. ص. ۱۳۲۹.
  45. پیرنیا، حسن (۱۳۹۱). تاریخ ایران باستان جلد دوم. انتشارات نگاه. ص. ۱۳۳۵.

منابع ویرایش

پیوند به بیرون ویرایش