گویش ایرانی تبریز

گویش ایرانی تبریز لهجه‌یی بوده است از لهجه‌های ایرانی که در دورهٔ کنونی دیگر در میان مردم تبریز رایج نیست. این زبان پیش از ترک‌زبان شدنِ تبریزیان، در این شهر رواج داشته،[۱] آذری یا پهلوی نامیده می‌شده و به پارسی[۲] هم شناخته می‌شده است. این زبان با فارسی دری تفاوت دارد.[۳] به گفته‌ی پروفسور ژان دورینگ در قرن دوم قبل از میلاد ساکنین تبریز به زبان آذری، شاخه‌یی از زبان‌های هند و اروپایی(آریایی[۴] گویش داشتند.[۵]

نمونه‌ای از سروده‌های فهلوی-آذری برگرفته از کتاب سفینهٔ تبریز

قطران تبریزی (شاعر قرن یازدهم میلادی) دربارهٔ زبان مردم تبریز می‌گوید:[۶]

بلبل به سان مطربِ بی‌دل فرازِ گل

{{گه پارسی نوازد و گاهی زند دری}} شمس تبریزی در مقالاتش می‌گوید:[۷]

زبان پارسی را چه شده‌است؟ بدین لطیفی و خوبی، که آن معانی و لطافت که در زبان پارسی آمده‌است و در تازی نیامده است.

گویش ایرانی تبریز در آثار جغرافی‌دانان و مورخان ویرایش

  1. داستانی که سمعانی دربارهٔ ابوزکریا خطیب تبریزی (د ۵۰۲ه‍.ق/۱۱۰۹م) و استادش ابوالعلاء معری آورده، مؤید رواج زبان آذری در آذربایجان در قرن ۵ق/۱۱م است. براساس این داستان روزی خطیب تبریزی در معرّه‌النعمان در مسجد نزد استاد خود بوده که یکی از همشهریان او به مسجد وارد شده است. خطیب با زبان خود با او صحبت کرده و سپس که استادش دربارهٔ این زبان از او پرسیده، گفته است این زبان «اَذْرَبیّه» نامیده می‌شود.[۸]
  2. مؤلف دیگری که از زبان آذری باستان نام برده، مسعودی (د ۳۴۶ه‍.ق/۹۵۷م) است که در ۳۱۴ه‍.ق/۹۲۶ از تبریز دیدار کرده است. این مؤلف از میان زبان‌های ایرانی پهلوی، دری و آذری را ذکر کرده است که ظاهراً در نظر او مهم‌ترین زبان‌ها و گویش‌های ایرانی بوده اند.[۹]
  3. حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب (تألیف در ۷۴۰ق/۱۳۳۹م) زبان تبریز را پهلوی ذکر می‌کند و می‌گوید «زبانشان پهلوی به جیلانی بازبسته است»[۱۰] که منظور همان گویش‌های گوناگون زبان آذری است.[۱۱]
  4. همام تبریزی به زبان بومی آن زمانِ تبریز و آذربایجان یعنی زبان آذری نیز ابیات و اشعاری دارد از جمله:
  • ملمعی از «همام تبریزی» به پارسی و آذری:
[۱۲]
بدیدم چشم مستت رفتم از دست/کوام آذردلی بو کو نبی مست
دلم خود رفت و می‌دانم که روزی/به مهرت هم بشی خوش گیانم اژ دست
به آب زندگی ای خوش عبارت/لوانت‌لاو جَه‌من دیل و گیان بست
دمی بر عاشق خود مهربان شو/که زی‌سر مهرورزی گست بی گست
به عشقت گر همام از جان برآیذ/مواژش کان یوان بمروت و وارست
گرم خا واکَنی لشنم بوینی/به بویت خُته بام ژاهنام سرمست

معنی بیت‌های آذری:

کدام آذردلی است که مست نشود
به مهرت هم برود جان خوشم از دست
لاف لبانت ز من دل و جان ببُرد
که زینسان مهرورزی زشت باشد زشت
مگویش کآن جوان بمرد و وارست
اگر خاک را واکَنی لاشه‌ام را ببینی / به بویت خفته باشم در آرامگاهم سرمست[۱۳]
  • غزلی از «همام تبریزی» با این مطلع:
خیالی بود و خوابی وصل یاران،شب مهتاب و فصل نوبهاران

که بیت مقطع آن به زبان آذری است:

[۱۴]
وهار و ول و دیم یار خوش بی،اوی یاران مَه ول بی مَه وهاران

معنی: بهار و گل به چهره یار خوش است، بی یاران نه گل باشد نه بهاران.[۱۳]

جستارهای وابسته ویرایش

پانویس ویرایش

  1. مشکور، محمد جواد: «نظری به تاریخ آذربایجان»، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص 200 http://azargoshnasp.net/languages/Azari/zabaanpahlavidarazarbaijan.pdf
  2. مقالات شمس تبریزی. به تصحیح محمدعلی موحد، انتشارات خوارزمی، تهران ۱۳۶۹ خورشیدی
  3. مشکور، محمد جواد: «نظری به تاریخ آذربایجان»، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص 200 http://azargoshnasp.net/languages/Azari/zabaanpahlavidarazarbaijan.pdf لهجه‌یی بوده‌است از زبان ترکی تا اینزمان در میان مردم رایج بوده‌است. ملاحظاتی دربارهٔ زبان کهن آذربایجان»: اطلاعات سیاسی - اقتصادی، شمارهٔ 182-181 http://azargoshnasp.net/languages/Azari/26.pdf بایگانی‌شده در ۲ اکتبر ۲۰۰۸ توسط Archive-It
  4. Colin Kidd (2006). The Forging of Races: Race and Scripture in the Protestant Atlantic World, 1600–2000. Cambridge University Press. pp. 23–. ISBN 978-1-139-45753-8.
  5. Jean Druing, "The Spirit of Sounds: The Unique Art of Ostad Elahi", Cornwall Books, 2003. Excerpt from pg 172: "In this Maqased ol al-han (1418), Maraghi mentions the Turkish and the Shirvani tanbour, which had two strings tuned in second (which the Kurds and Lors call Farangi) and was quite popular among the inhabitants of Tabriz (a region which was not yet Turkish speaking at the time)". http://books.google.com/books?id=jyr0TxuzB18C&pg=PA172&lpg=PA172&dq=inhabitants+of+Tabriz+(a+region+which+was+not+yet+Turkish+speaking+at+the+time)&source=bl&ots=sPl1zuRKKO&sig=olXvT-QkMW28gwH8DFa1CUDUhGM&hl=en&sa=X&ei=l1RRT5ypDOjViALM2M21Bg&ved=0CDAQ6AEwAg#v=onepage&q=inhabitants%20of%20Tabriz%20(a%20region%20which%20was%20not%20yet%20Turkish%20speaking%20at%20the%20time)&f=false
  6. The Iranic dialect of Tabriz The language of Tabriz, being an Iranian language, was not the standard Khurasani dari. Qatran Tabrizi(11th century) has an interesting couplet mentioning this fact: بلبل به سان مطربِ بی‌دل فرازِ گل گه پارسی نوازد و گاهی زند دری http://www.reference.com/browse/pahlavi+language%26o%3D10601[پیوند مرده]
  7. مقالات شمس تبریزی. به تصحیح محمدعلی موحد، انتشارات خوارزمی، تهران ۱۳۶۹ خورشیدی
  8. ناشناس، «آذری (زبان)»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۲۵۹–۲۶۲.
  9. ناشناس، «آذری (زبان)»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۲۵۹–۲۶۲.
  10. مقاله زبان آذری در: آفتاب بایگانی‌شده در ۹ اکتبر ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine، بازدید: اکتبر ۲۰۰۸.
  11. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بایگانی‌شده در ۲۹ اکتبر ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine، سرواژةٔ زبان آذری. بازدید: اکتبر ۲۰۰۸.
  12. (فقیه، ص ۱۹۶؛ انصاف‌پور، ص ۷۱ و ۷۲)
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ مشکور، محمدجواد، نظری به تاریخ آذربایجان، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، انتشارات کهکشان، چاپ دوم ۱۳۷۵، گنجینهٔ ایران: ۲۱. ص۱۹۲.
  14. کارنگ، ص ۱۳.