گیلانشاه زیاری

گیلانشاه آخرین فرد شناخته شده در دودمان زیاریان است که حدوداً میان سال‌های ۴۸۳ تا ۴۸۶ هجری قمری (برابر با ۱۰۸۷ تا ۱۰۹۲ میلادی) امیر موروثی این سلسله بود. کتاب قابوس‌نامه خطاب به او نوشته شد و پدرش، عنصرالمعالی کیکاوس بن اسکندر، در این کتاب نصیحت‌هایی به او نموده‌است. خود گیلانشاه هنگامی که کتاب نوشته می‌شد، نزد پدر نبود. از گیلانشاه اطلاعات بسیار اندکی در منابع موجود است و قابوس‌نامه تنها مرجع معاصر اوست که نامش را آورده‌است. بعضی بر این باورند که امارت او پس از درگذشت کیکاووس آغاز شده و تا هجوم اسماعیلیان الموت ادامه داشته و در سال ۴۸۶ هجری به پایان رسیده‌است.

گیلانشاه
امیر زیاری
سلطنتح. ۴۸۳ تا ۴۸۶ هجری قمری
ح. ۱۰۸۷ تا ۱۰۹۲ میلادی
دودمانزیاریان
پدرکیکاووس
مادردختر سلطان محمود غزنوی

نام و نسب ویرایش

گیلانشاه تنها پسر شناخته‌شده از کیکاووس زیاری است. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی به اشتباه نام او را «گیلان» ثبت کرده و نویسنده چنین پنداشته که «شاه» عنوان اوست و جزء نام اصلی فرد نمی‌باشد؛ حال آن که با دقت در متن کتاب قابوس‌نامه می‌توان این ادعا را رد کرد و دریافت که گیلانشاه، حداقل در زمان نگارش کتاب، چنین عنوانی نداشته‌است. همچنین آندره گدار و ادوارد فون زامباور، بدون ارائهٔ هیچ منبعی، نام او را به صورت «جهانشاه» ثبت کرده‌اند.[۱] نام «گیلانشاه» در تاریخ طبرستان و گیلان، پیش از این هم مسبوق به سابقه بوده‌است.[۲]

با توجه به کتاب قابوس‌نامه، جای شکی نمی‌ماند که گیلانشاه پسر کیکاووس است ولی ابن اسفندیار در بخشی از تاریخ طبرستان او را اشتباهاً برادر انوشیروان و پسر منوچهر معرفی کرده‌است. ملکه ملک‌زاده بیانی در روایتی که مشخص نیست از چه منبعی نقل کرده، جهانشاه را پدر گیلانشاه و پسر کیکاووس معرفی می‌کند و می‌گوید پس از کیکاووس ابتدا در سال ۴۶۲ هجری جهانشاه به قدرت رسید و پس از ۸ سال، در ۴۷۰ هجری، فرزند او، گیلانشاه، حاکمیت یافت؛ این در حالی است که سال‌های نامبرده با دیگر اطلاعات تاریخی هماهنگی نداشته و نام جهانشاه در منبع معتبر دیگری قید نشده‌است.[۳]

کیکاووس، پدر گیلانشاه، در جوانی در دربار غزنویان زیست و هشت سال ندیم سلطان مودود بن محمود بود و آنجا با یکی از دختران سلطان محمود غزنوی ازدواج کرد.[۴][۵] گیلانشاه حاصل این ازدواج بود.[۶]

کیکاووس زیاری در نخستین صفحات کتاب و مقدمهٔ قابوس‌نامه، خطاب به پسرش نوشته‌است:

... چنان زندگی کنی که سزاوار تخمهٔ پاک توست و بدان ای پسر که تو را تخمه و نبیره بزرگست و شریف، از هر دو جانب کریم‌الطرفین و پیوستهٔ ملوک جهانی: جدت شمس‌المعالی قابوس بن وشمه‌گیر و نبیره‌ات خاندان ملوک گیلانست، از فرزندان کیخسرو و ابوالمؤید فردوسی خود کار او و شرح او در شاهنامه گفته‌است. ملوک گیلان بجدان تو را زو یادگار آمد و جدهٔ تو، مادرم ملک‌زادهٔ مرزبان بن رستم شروین‌دخت بود که مصنف کتاب مرزبان‌نامه بود و سیزدهم پدرش کیوس بن قباد بود، برادر نوشروان ملک عادل و مادر تو فرزند ملک غازی سلطان محمود ناصرالدین بود و جدهٔ من فرزند فیروزان، ملک دیلمان بود.[۷]

هدف کیکاووس از برشمردن خاندان‌های حاکمی که پسرش از تبار آن‌هاست، صرفاً به عنوان منبع قدرت نبود؛ بلکه او قصد داشت این گونه سطح انتظاراتش از رفتار گیلانشاه و نسل‌های پس از او را به آن‌ها تحمیل نماید.[۸]

نیاکان گیلانشاه زیاری
قابوس زیاری
اسکندر زیاری
دختر حسن فیروزان
کیکاووس زیاری
مرزبان باوندی
شروین‌دخت
؟
گیلانشاه
سبکتکین غزنوی
سلطان محمود غزنوی
شاهزاده زابلستان
شاهزاده غزنوی
؟

حکومت ویرایش

اسکندر بن قابوس (پدربزرگ گیلانشاه) از امیرزادگانی است که احتمالاً در دربار سلطان محمود غزنوی می‌زیست. مورخان معاصر دربارهٔ حکومت یافتن اسکندر اختلاف نظر دارند و موافقان نظریهٔ حکومت او، از جمله به قابوس‌نامه استناد می‌کنند که کیکاووس در آن، پدرش را «امیر» و «امیر ماضی» خوانده‌است.[۹][۱۰][۱۱] کیکاووس و پسرش گیلانشاه، آخرین اعضای خاندان زیاری هستند که در تاریخ شناخته‌شده‌اند؛ اما مشخص نیست که آیا آن‌ها همچنان امارتی هرچند کوچک، در کوهستان‌های البرز داشتند یا خیر.[۱۲] نظرات مورخان در این باره بسیار متفاوت و گوناگون است.[۱۳]

بنا بر دانشنامه اسلام، کیکاووس در سال ۴۴۱ هجری (برابر با ۱۰۴۹–۵۰ میلادی) بر تخت امارت زیاری بنشست و این امارت، هرچند محدود و تابع سلاطین سلجوقی، تا پایان عمر کیکاووس وجود داشت و به گیلانشاه ارث رسید و پس از آن توسط اسماعیلیان الموت منقرض گردید.[۱۴][۱۵] رابینو هم حکومت حداقلی برای گیلانشاه قائل شده‌است.[۱۶] ظهیرالدین مرعشی در تاریخ طبرستان و رویان و مازندران مدت حکومت گیلانشاه را ۷ سال ذکر کرده و برخی از منابع جدیدتر، همچون اعتماد السلطنه و هُوار حکومت او را ۸ سال، بین ۴۶۲ تا ۴۷۰ هجری، ثبت کرده‌اند. ملک‌زاده بیانی سال ۴۷۰ هجری را تاریخ درگذشت گیلانشاه دانسته؛ حال آن که میترا مهرآبادی این مطالب را خلاف واقع دانسته و بنا بر قدیمی‌ترین نسخهٔ خطی قابوس‌نامه، می‌گوید گیلانشاه اقلاً تا ۴۸۳ هجری زنده بوده‌است زیرا کاتب این نسخه به دوام روزگار کیکاووس دعا می‌کند.[۱۷]

سعید نفیسی در مقدمه‌ای که بر قابوس‌نامه نوشت، می‌گوید: «سلطنت اسکندر و کیکاووس و گیلانشاه، به هیچ وجه اساسی ندارد و در سراسر تاریخ ایران، مطلبی که دال بر شهریاری ایشان باشد، نتوان یافت. اگر در باب اسکندر، اندک شکی باشد، در باب کیکاووس و پسرش گیلانشاه به هیچ وجه شک نیست.» نفیسی پس از آن برای اثبات ادعای خود به مواردی اشاره می‌کند؛ او معتقدست که در کتاب قابوس‌نامه، از فحوای کلام کیکاووس چنین به نظر نمی‌رسد که پدرش فرمانروای جایی بوده باشد. همچنین می‌پرسد که چگونه ممکن است کیکاووس که حاکم زیاریان بوده، هشت سال از عمرش را در دربار غزنویان هند و مدتی را در دربار شدادیان در اران و سپس مسافرتی به حج را گذرانده باشد؟ نفیسی در پایان اندرزها و نصیحت‌هایی که کیکاووس به پسرش خطاب کرده را مد نظر قرار داده می‌گوید در این نصایح، نویسنده جایگاه پادشاهی یا شاهزادگی برای فرزندش قائل نیست و صریحاً به او می‌گوید که اگر بازرگان، طبیب یا منجم شدی، چنین و چنان کن و آداب شغل‌های مختلف را به او می‌آموزد.[۱۸]

میترا مهرآبادی در کتاب تاریخ سلسله زیاری، دلایل سعید نفیسی را رد کرده‌است؛ او به عنوان «امیر ماضی» در قابوس‌نامه تأکید می‌کند که کیکاووس در اشاره به پدرش، اسکندر، آورده‌است. همچنین هشت سال حضور کیکاووس در دربار غزنویان را پیش از رسیدنش به جایگاه امارت دانسته و حضورش در جنگ‌های میان «مسلمانان و کفار» و مراسم حج را متعارض با جایگاه امیری کیکاووس نمی‌پندارد. او همچنین آموزش فنون و پیشه‌های گوناگون به شاهزادگان را امری متداول در آن روزگار تلقی کرده و دلیل آن را ناپایداری سیاسی-نظامی حکومت‌های وقت بیان کرده‌است. او در اثبات مدعای آخر به فرازهایی از قابوس‌نامه ارجاع می‌کند؛ من‌جمله این گفتاورد از کیکاووس که می‌گوید: «…از حوادث عالم، ایمن نتوان بود و نتوان دانست که بر سر مردمان چه گذرد، هر هنری و فضلی روزی بکار آید، پس در فضل و هنر آموختن تقصیر نباید کردن.» مهرآبادی سپس پیرامون معنای «شاه» و «حاکمیت مستقل» در این دورهٔ تاریخی، مطالبی نوشته‌است؛ او از سفرنامهٔ مسعودی به کرانه‌های دریای مازندران در قرن چهارم هجری، نقل می‌کند که «جبل قبخ کوهی بزرگ است… در این کوهستان هفتاد و دو قوم هست که هر قوم، شاه و زبانی جدا دارد.» مهرآبادی بنابرین می‌گوید شاهان می‌توانستند حاکم بر سلسله یا ایالت‌ها باشند. گاه شاهی که در قدرت بود، مناطق وسیعی را فرمانروایی می‌کرد و گاه تنها بر منطقه‌ای محدود، ولو یک کوهستان، حکم می‌راند. استقلال حکومت‌های محلی، چه بومی یا غیر بومی، در این دوره چندان معنایی نداشت و همگی در نهایت تابع دستگاه خلافت عباسی بودند.[۱۹] با این حال، مهرآبادی قائل به حکومت گیلانشاه نیست و در دانشنامه جهان اسلام می‌گوید: «پس از مرگ کیکاووس، پسرش گیلانشاه مجال حکومت نیافت. گسترش حاکمیت سلجوقیان و روی کار آمدن شاخه جدید باوندیه و تصرف چند قلعه در قلمرو زیاریان به دست اسماعیلیان، سبب شد که حاکمیت زیاریان پایان یابد.»[۲۰]

محمدعلی مفرد نیز، در کتاب ظهور و سقوط آل زیار، نسبت به فرمانروایی گیلانشاه ابراز تردید می‌کند. او حدس می‌زند بسیاری از منابعی که قائل به حکومت گیلانشاه شده‌اند، تنها از روی قابوس‌نامه و با مشاهدهٔ نام گیلانشاه، چنین حکومتی را در نظر گرفته باشند. مفرد در ادامه حکومت محتمل گیلانشاه را معاصر با قدرت‌گیری روزافزون باوندیان در طبرستان و حسن صباح در قلعه الموت می‌داند و معتقدست با وجود این دو حکومت، جایی برای بازماندگان آل زیار نمی‌ماند و حتی اگر احتمال ضعیفی برای حکومت گیلانشاه در نظر بگیریم، نهایتاً محدود به یک یا دو قلعه در مناطق کوهستانی طبرستان، و آن هم به صورت خراج‌گزار باوندیان، بوده‌است. در هیچ‌یک از منابع نامی از جانشینان گیلانشاه نیست و باید چنین پنداشت که این زمان، پایان دوران واپسین امیران زیاری است.[۲۱]

تبارنامه ویرایش

ورداندختر تیرداد
زیار
مرداویج
فرمانروایی ۳۱۹ تا ۳۲۳
وشمگیر
فرمانروایی ۳۲۳ تا ۳۵۷
فرهادلنگر
(سالار)
بیستون
فرمانروایی ۳۵۷ تا ۳۶۶
قابوس
فرمانروایی ۳۶۶ تا ۳۷۱
مجدداً ۳۸۸ تا ۴۰۳
منوچهر
فرمانروایی ۴۰۳ تا ۴۲۱
دارا
فرمانروایی ۴۳۶ تا ۴۴۱
اسکندر
انوشیروان
فرمانروایی ۴۲۱ تا ۴۲۲
و مجدداً ۴۳۳ تا ۴۳۵
کیکاووس
فرمانروایی ۴۴۱ تا ۴۸۳
جستانگیلانشاه
فرمانروایی ۴۸۳ تا ۴۸۶
گیلانشاه زیاریکیکاووس زیاریدارا زیاریانوشیروان زیاریمنوچهر زیاریقابوس بن وشمگیربیستون زیاریوشمگیرمرداویج زیاری


پانویس ویرایش

منابع ویرایش

  • عنصرالمعالی کیکاووس (۱۳۱۲). سعید نفیسی، ویراستار. قابوس‌نامه. طهران: مطبعه مجلس. صص. ۳۷۰. (منبع دست‌اول)
  • رابینو، هاسنت لویی (۱۳۴۲). «تاریخ مازندران». دانشکده ادبیات تبریز (۴).
  • کجباف، علی‌اکبر (۱۳۸۶). «بررسی مناسبات حکومت آل زیار و خلفای عباسی». فرهنگ اصفهان.
  • مفرد، محمدعلی (۱۳۸۶). ظهور و سقوط آل‌زیار. تهران: انتشارات رسانش. شابک ۹۶۴-۷۱۸۲-۹۴-۵.
  • مهرآبادی، میترا (۱۳۷۴). تاریخ سلسله زیاری. دنیای کتاب. صص. ۳۵۰.
  • مهرآبادی، میترا (۱۳۹۶). «زیاریان». دانشنامه جهان اسلام. ج. ۲۲. دریافت‌شده در ۱ ژانویه ۲۰۲۲.
  • Bruijn, J.T.P. de (2010). "KAYKĀVUS B. ESKANDAR". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 1 January 2022.
  • Bosworth, C. E. (2018). "Kay Kāʾūs b. Iskandar". In van Donzel, E.; Lewis, B.; Pellat, Ch. & Bosworth, C. E. (eds.). The Encyclopaedia of Islam, New Edition, Volume IV: Iran–Kha. Leiden: E. J. Brill. p. 815. OCLC 758278456.
  • Marlow, Louise (2018). "Kay Kāʾūs b. Iskandar". In Fleet, Kate; Krämer, Gudrun; Matringe, Denis; Nawas, John; Rowson, Everett (eds.). Encyclopaedia of Islam, THREE. Brill Online. ISSN 1873-9830.