طایفه دمیرچی لو

طایفهٔ تُرک ایرانی

طایفهٔ دمیرچی‌لو (یا دمیرچلی، دمرچلی، دمیرچی) از طوایف ترک ایران که در استانهای اردبیل،[۱] آذربایجان غربی، ساوه، زرندیه،آذربایجان شرقی زنجان و قزوین (دهستان کلنجین) سکونت دارند. این طایفه از نوادگان شاه‌قلی بابا تکلو از ایل تُرکمان تکلو است.[۲][۳] حضور این ایل در آناتولی همانند سایر تُرکمانان با پیروزی در نبرد مَلازگِرد (۱۰۷۱ میلادی) صورت گرفت که سرآغاز مرحله جدیدی برای فتح تمام آناتولی بود. تُرکمانان سلجوقی پس از پیروزی بر امپراتوری بیزانس (امپراتوری روم شرقی) در نبرد ملازگرد به پیشروی خود ادامه دادند و علاوه بر آسیای صغیر بر خاور نزدیک از جمله فلسطین نیز مسلط شدند.[۴][۵][۶]

بیگ‌نشین تِکه (آنتالیا) - آناتولی

ریشه‌شناسی نام ویرایش

مطابق گزارش سال ۱۸۷۰ میلادی سرهنگ اگرانوویچ (کمیسر سرحدی روسیه)، دمیرچی یا دمیرخان یکی از شش پسر ینصرپاشا (فرزند شاه‌قلی بابا) بوده‌است. پسران ینصرپاشا که هر کدام طایفه‌ای را تحت ریاست داشتند، پس از مرگ پدر از یکدیگر جدا شدند و نام آنان بر این طوایف گذاشته شد.[۳] دمیرچی (Demirçi) واژه‌ای تُرکی و به معنای آهنگر است.[۷]

نبرد ملازگرد و تصرف آناتولی ویرایش

پیروزی سلطان آلپ ارسلان در نبرد ملازگرد تنها به شکست و اسارت امپراتور بیزانس (رومانوس دیوژن) منتهی نشد بلکه سد استوار امپراتوری روم شرقی برای همیشه در برابر ایرانیان و مسلمانان فرو ریخت تا شروعی باشد برای وقایع بعدی در منطقه آسیای صغیر. در طول یک سده جمعیت بزرگی از تُرکان اوغوز به سوی آناتولی مهاجرت کردند. تصرف آناتولی از سوی تُرکان اغوز در عین حال موجب نجات جهان اسلام از مخاطرات و تهدیدات جدی امپراتوری بیزانس شد که با تصرف آسیای صغیر و ایجاد یک مدنیت نوین اسلامی برای جهان اسلامی موهبتی بود. تأسیس امپراتوری سلجوقیان روم توسط نوادگان ارسلان اسرائیل از اولین پیامدهای این پیروزی است[۸]

ورود به آناتولی و سکونت در آنتالیا (تِکه) ویرایش

نام ایل تکلو با خاستگاه آنان (تِکه، یا آنتالیای کنونی) مرتبط است.[۹] در سال‌های آخر سلطنت سلجوقیان روم، هنگام پیشروی ایلخانیان به سمت آناتولی، مناطق آناتولی به صورت بیگ‌نشین‌های تُرکمان خودمختار (Anatolian beyliks) تبدیل شد. در همین دوران، گروهی از تُرکمان‌ها[۱۰] که شاخه ای از ایل تکه بودند و در آغاز قرن سیزدهم توسط سلاطین سلجوقیان روم در آنتالیا مستقر بودند، بیگ‌نشین تِکه را تشکیل دادند.[۱۱]

حسن خلیفه بابا ویرایش

 
شاهقلی بابا تکلو

ایل تکلو در بیگ‌نشین تکه (آنتالیای کنونی در ترکیه) ساکن و در دوران فترت امپراتوری سلجوقیان روم، در بِیگ‌نشین تکه (Tekeoğulları Beyliği) حاکم بودند.[۱۲][۱۳] این ایل در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ تُرکمان (ایل افشار، ایل شاملو، ایل استاجلو، ایل ذوالقدر، ایل روملو و ایل قاجار) از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایه‌های شاهنشاهی صفوی را بنیاد گذاردند. تکلوها از ایلات بزرگ قزلباش بودند که از تکه ایلی (آنتالیا) مهاجرت خود را به ایران در دهه دوم سده دهم آغاز کردند.[۱۴] یکی از سران این ایل، به نام حسن خلیفه تکلو، معروف به قرابِیِق[۱۵](پدر شاه‌قلی بابا) از جانب شیخ جُنَید و شیخ حیدر صفوی از آذربایجان مأمور تبلیغ مذهب شیعه و خاندان شیخ صفی الدین اردبیلی در تکه ایلی شده بود.[۱۶] حسن بیگ روملو، مورخ احسن التواریخ می‌نویسد، حسن خلیفه دو نوبت به خدمت شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل اول رسیده و در حلقه مریدان خاص وی داخل شده‌است. شیخ حیدر او را مأمور کرد که به ولایت خود بازگردد و به ترویج مذهب تشیع و گرد آوردن مریدان همت گمارد.

حسن خلیفه در غاری نزدیک محل زندگی خود به عبادت می‌پرداخت، از این رو در آناتولی به سرعت شهرت فراوانی یافت. او توانست مریدان زیادی را به درگاه خود جذب کند، در این اثنا به تعلیم فقه به فرزند خود شاه‌قلی هم می‌پرداخت. شهرت پدر و پسر به گوش سلطان بایزید دوم هم رسید بود و سلطان عثمانی چندین بار برای گرفتن دعا نزد حسن خلیفه بابا رفته و از او طلب دعا در درگاه پروردگار کرده بود.[۱۷]

ایل تکلو و شاه اسماعیل صفوی ویرایش

در سال ۱۵۲۷ میلادی صدها تن از ایل تکلو برای جنگ با فرخ یسار شروانشاه، همراه سایر قزلباشان در اطراف ارزنجان به شاه اسماعیل اول پیوستند[۱۸][۱۹] و تا پایان عمر او در اغلب جنگها یاری اش دادند.[۲۰][۲۱][۲۲]

شورش شیعیان آناتولی علیه عثمانی و ورود به ایران ویرایش

در سال ۱۵۱۱میلادی بسیاری از ایلات تُرکمان آناتولی به رهبری شاه‌قلی بابا تکلو علیه حکومت عثمانی شورش کردند و در آن سال شمار زیادی از افراد قبیله تکلو برای تقویت سپاه شاه اسماعیل صفوی از آناتولی عثمانی به ایران آمدند.[۲۳]

سرهنگ اگرانوویچ (کمیسر سرحدی روسیه) در گزارشی که در سال ۱۸۷۰ میلادی به چاپ رساند می‌نویسد: ینصرپاشا (فرزند شاه قلی بابا) در ناحیه خوی، در نزدیکی دریاچه ارومیه، زندگی کرد و سر انجام در همان‌جا نیز در گذشت. پس از مرگش، شش پسر به نام‌های دمیرچی، قوجا، بنده علی، پلات، ساری خان، و نوروز علی از او باقی ماند. پسران ینصرپاشا که هر کدام طایفه‌ای را تحت ریاست داشتند، پس از مرگ پدر از یکدیگر جدا شدند و نام آنان بر این طوایف گذاشته شد. بعداً از این طوایف شعبات کوچکتری پدید آمد. تبارنامه پسران ینصر پاشا و طوایف تابعه آنان که بعدها اکثریت طوایف شاهسون در سراسر کشور زیر مجموعه یا همپیمان این طوایف بودند، در الگوی تبارنامهٔ زیر آورده شده‌است:[۲۴]

حسن خليفه بابا
شاهقلی پاشا
ینصر پاشا
قوجا بیگ(قوجابیگلو)بنده علی بنده علی بیگلوپلات پلاتلودمیر خان دمیرچی لوساری خان ساری خان بیگلونوروز علی نوروزعلی بیگلو
طوایف تابعه : مرادلو ، اودولو ، خلیفه لوطوایف تابعه : علی بابالو ،بیگ باغلو ، خلف لوطوایف تابعه : قره شیخ لو ، آبی بیگ لو ، قوزآتلو ، یورتچی، دورجون خوجالو ، تکله ، یکه لوطوایف تابعه : اینانلو ، کلاسر لو،حاجی خوجالو ،قوردلار ،عربلوطوایف تابعه :طایفه زرگر اجیرلو ، میلی-خلیفه لو ، بالابیگلو ، بیگدلو ، همونلو،طوایف تابعه :گیکلو ریا، پیرایواتلو

ایل تکلو و تشکیل قوای قزلباش ویرایش

 
قزلباش

قِزِلباش گروهی از ایلات شیعه بودند و شاه اسماعیل به یاری آنها سلسلهٔ صفوی را پس از براندازی سلسلهٔ آق‌قویونلو بنیان‌گذاری کرد. به‌طورکلی به ارتش ایران در زمان صفویان، «قزلباش» می‌گفتند. در میان قزلباشان، قبایل تُرکمان از آناتولی شرقی و آذربایجان (که به شاه اسماعیل کمک کرده بودند تا با شکست آق قویونلو در تبریز تاجگذاری کند) از نظر تعداد و نفوذ بسیار مهم بودند و نام قزلباش معمولاً منحصراً برای آنها کاربرد دارد.[۲۵][۲۶] تکیه‌گاه عمده پادشاهان صفوی، قبایل چادرنشین تُرک بودند که در آغاز از هفت قبیله تشکیل می‌شدند و عبارت بودند از: تکلو، شاملو، روملو، استاجلو، افشار، قاجار و ذوالقدر. این قبایل بعدها به نام مشترک قزلباش خوانده شدند.[۲۷]

تکلوها در دوران صفوی ویرایش

بسیاری از تکلوها پس از شورش وسیع مریدان و پیروان شاه اسماعیل صفوی، به ایران آمدند. رهبر این شورش شاهقلی بابا، پسر و جانشین حسن خلیفه تکلو، بود که مورخان عثمانی به وی لقب شیطانقلی داده‌اند.[۲۸][۲۹]

شورشیان در مسیر خود به ایران، سپاه قره گوزپاشا، بیگلربیگی عثمانی، را در هم شکستند و سپس سپاهیان صدراعظم عثمانی، علی پاشا (به انگلیسی: Hadım Ali Pasha) را مغلوب کردند. در این جنگ، شاهقلی بابا و علی پاشا (به ترکی استانبولی: Hadım Ali Paşa) نیز به قتل رسیدند. سپس حدود بیست هزار جنگجوی تکلو به رهبری میرعلی خلیفه، جانشین شاهقلی بابا، در اطراف آماسیه و قره‌حصار به جنگ و گریز با سپاهیان عثمانی پرداختند[۳۰] در پی همین شورشها، سلطان سلیم اول به شناسایی شیعیان ساکن در قلمرو عثمانی پرداخت و چهل هزار تن از آنان را کشت یا زندانی کرد.[۳۱] با این حال، سران تکلو در دوره شاه اسماعیل از امرای بزرگ قزلباش شدند، از جمله ساروعلی مهردار، برون سلطان حاکم مشهد، چوهه سلطان حاکم کلهر و بعدها حاکم اصفهان، قراجه سلطان حاکم همدان، علی سلطان حاکم قزوین و یکان بیگ.[۳۲][۳۳][۳۴]

بزرگان تکلو در نخستین سال‌های سلطنت شاه طهماسب اول قدرت فراوانی یافتند. اینان در مراسم عرض سپاه شاه طهماسب در اطراف هرات، پانزده هزار سوار به میدان آوردند[۳۵] و در سرکوبی طوایف شورشی قزلباش، از جمله طایفة استاجلو، نقش مؤثری داشتند.[۳۶][۳۷][۳۸]

پس از مرگ شاه طهماسب، تکلوهای قزوین به طرفداران شاه اسماعیل دوم پیوستند و در قتل‌عام طرفداران حیدرمیرزا شرکت کردند.[۳۹][۴۰] شاه اسماعیل دوم نیز امارت بعضی نواحی مهم را به امیران تکلو واگذار کرد.[۴۱] اقتدار خان‌های تکلو در عصر شاه محمد خدابنده افزایش یافت.[۴۲]

 
قلمرو شاهنشاهی صفوی در اوج قدرت
 
رؤسای قبایل تُرکان اوغوز، مردم قبایل، خوب بشنوید. اگر خداوند نابود نکند یا زمین نبلعد، چه کسی می‌تواند قبایل ترک و قانون شان را نابود کند؟ (سنگ نبشته اورخون)

جستارهای وابسته ویرایش

منابع ویرایش

  1. «اداره کل امور عشایر استان اردبیل». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۸ آوریل ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۲۷ آوریل ۲۰۲۰.
  2. Amanat, Abbas (2017). Iran: A Modern History. Yale University Press.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ریچارد تاپر. تاریخ سیاسی اجتماعی شاهسون‌های مغان. ترجمه حسن اسدی. نشر اختران ۱۳۸۴.
  4. قدیانی، فرهنگ توصیفی تاریخ ایران، ۱۱۱.
  5. کوریک، امپراتوری بیزانس، ۱۱۱.
  6. امامی خوئی، «نبرد ملازگرد یا خندق دوم دنیای اسلام».
  7. "demirci - Wiktionary". en.wiktionary.org (به انگلیسی). Retrieved 2020-12-02.
  8. عسلی و بینش، روزهای سرنوشت ساز در جنگ‌های صلیبی، ۲۱.
  9. «TEKE YARIMADASI İLE İLGİLİ DOĞRU, GÜNCEL BİLGİ KAYNAKLARI, YAZILAR». www.dersimiz.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۱۶.
  10. ^ DGBT. VIII, s. 562; İ.H. Uzunçarşılı, Anadolu Beylikleri, Ankara,1969. s. 63.
  11. İ.H. Uzunçarşılı, Osmanlı Tarihi, I. s. 49.
  12. E.J. Brill's Encyclopaedia of Islam: 1913-1936 herausgegeben von M. Th Houtsma, sayfa 720. (İngilizce).
  13. Yılmaz Öztuna, Devletler ve Hanedanlar, Kültür Bakanlığı Yayınları, Ankara 1996, cilt 2.
  14. تاریخ قزلباشان ص 27.
  15. هامر ـ پورگشتال، ج 1، ص 771.
  16. جهانگشای خاقان، ص 85.
  17. تاریخ عثمانی جلد ۲ چاپ ۱۰ صفحات ۲۳۰٬۲۳۱٬۲۵۴٬۲۵۵ مترجم: سینا شهبازی.
  18. خواندمیر، ص ۵۲.
  19. روملو، ج ۱۲، ص ۶۱.
  20. جهانگشای خاقان، ص ۱۳۸، ۲۴۳، ۵۴۳ و ۵۴۴.
  21. روملو، ج ۱۲، ص ۸۱، ۱۲۱، ۲۱۲.
  22. تاریخ قزلباشان، نویدی، ص ۵۰.
  23. ایران در عصر صفوی راجر سیوری چاپ نوزدهم صفحهٔ ۳۸
  24. ریچارد تاپر. تاریخ سیاسی اجتماعی شاهسون‌های مغان. ترجمه حسن اسدی. نشر اختران ۱۳۸۴.
  25. Minorsky, Vladimir (1943) "Tadhkirat al-muluk", London, pp. 16–18, 188.
  26. "Kizilbash | Ṣafavid history". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-08-30.
  27. حمیدرضا صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، تهران، سخن، ۱۳۸۰.
  28. جهانگشای خاقان، ص ۴۰۵ و ۴۰۸.
  29. روملو، ج ۱۲، ص ۱۴۴، ۱۶۶.
  30. هامر پورگشتال، ج ۱، ص ۷۷۳، ۷۷۴، ۷۷۷، ۷۷۸.
  31. هامر پورگشتال، ج ۲، ص ۸۳۲ و ۸۳۳.
  32. تاریخ قزلباشان، ص ۲۷، ۲۹؛.
  33. جهانگشای خاقان، ص ۵۱۸، ۵۶۹، ۵۹۵ ؛.
  34. روملو، ج ۱۲، ص ۲۴۵، ۲۵۲.
  35. رجوع کنید به منشی قمی، ج ۱، ص ۱۹۹، ۲۰۰.
  36. اسکندرمنشی، ص ۳۹؛.
  37. روملو، ج ۱۲، ص ۲۵۱ ۲۵۳؛.
  38. نویدی، ص ۶۲، ۶۳.
  39. اسکندر منشی، ص ۱۴۴، ۱۴۵.
  40. حکیم، ص ۷۲۰.
  41. اسکندر منشی، ص ۱۱۰، ۱۵۶.
  42. افوشته یی، ص ۱۲۳.