انسان‌شناسی سیاسی

انسان‌شناسی سیاسی کوششی برای فراتر رفتن از تجربیات و آموزه‌های سیاست است و گرایش به آن دارد تا به عنوان یک علم، انسان را به‌عنوان بشر سیاسی مورد توجه قرار داده و خصیصه‌های مشترک تمام سازمان‌های سیاسی را در گوناگونی تاریخی و جغرافیایی شناسایی کند. از جنبه دیگر انسان‌شناسی سیاسی، شعبه‌ای از مطالعات انسان‌شناسی اجتماعی یا مردم‌شناسی است؛ زیرا به توصیف و تحلیل نظام‌های سیاسی (ساختارها و جریانات)، مخصوصاً جوامع معروف به ابتدایی یا باستانی، توجه دارد؛ که در این معنی دوم، حیات آن به‌عنوان رشته‌ای مستقل به دوران اخیر باز می‌گردد. [۱]

انسان‌شناسی سیاسی تلاشی است نسبت به شناخت نظام‌های حقوقی، قبیله‌ای و چگونگی انطباق آن‌ها با کارکرد سیاسی در قالب حکومت‌های خاص و بازاندیشی فلسفی در باب منشاء جامعه و دولت را نیز شامل می‌شود. ژرژ بالاندیه اندیشمند دیگر انسان شناسی، انسان‌شناسی سیاسی را ابزاری برای کشف و مطالعه نهادها و اعمال گوناگون می‌داند که حکومت بشری را تشکیل می‌دهند و این تلاش متمرکز بر مردم‌شناسی علی‌الخصوص در جوامع باستانی است. [۲]

انسان‌شناسی سیاسی در دهه ۳۰ قرن بیستم از تمایلی زاده شد که نسبت به شناخت نظام‌های حقوقی، قبیله‌ای و چگونگی انطباق آن‌ها با کارکرد سیاسی در قالب حکومت غیرمستقیم که خاص مستعمرات بریتانیایی بود، وجودداشت، بنابراین، انسان‌شناسی سیاسی را نه می‌توان یک بازاندیشی فلسفی در باب منشاء جامعه و دولت به حساب‌آورد ونه مطالعه‌ای صرف بر شیوه‌های سازماندهی سیاسی بیش از ظهور دولت‌ها. [۳]

منابع ویرایش

  1. پژوهشکده باقرالعلوم
  2. رسالت
  3. «کتابنامه». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۱۰ ژوئن ۲۰۱۱.