اکتوژنز
اکتوژنز (انگلیسی: Ectogenesis) (از یونانی ἐκτός، «بیرون» و پیدایش) رشد یک موجود زنده در یک محیط مصنوعی در خارج از بدن است که معمولاً در آن یافت میشود، مانند رشد جنین یا تخمک در خارج از بدن مادر یا رشد باکتری در خارج از بدن میزبان. این اصطلاح توسط دانشمند بریتانیایی J.B.S. هالدان در سال ۱۹۲۴ ابداع شد.
جنین و تخمک انسان
ویرایشرشد و نمو جنینهای انسانی در خارج از رحم نیاز به یک رحم مصنوعی دارد. یک رحم مصنوعی باید برای تغذیه جنین، اکسیژن رسانی و دفع مواد زائد، از منبعی تغذیه شود. به احتمال زیاد، برای اتصال بین چنین منبعی و جفت، به یک رابط نیاز خواهد بود. رحم مصنوعی، به عنوان یک عضو جایگزین، میتواند به زنانی که رحم آنها آسیب دیده، بیمار یا برداشته شدهاست، کمک کند تا جنین بهطور کامل رشد کند. همچنین این پتانسیل را دارد که محدوده زنده ماندن جنین را به مراحل اولیه بارداری منتقل کند. این امر پیامدهایی برای بحث جاری در مورد حقوق باروری انسان خواهد داشت.
رشد و نمو جنین در خارج از رحم میتواند روشی برای افرادی باشد که همجنسگرا، ناتوان یا مجرد هستند تا بتوانند فرزند بیولوژیکی خود را بدون نیاز به رحم اجارهای یا اهدای اسپرم داشته باشند. همچنین میتواند به زنانی که نمیتوانند باردار شوند یا نمیخواهند باردار شوند، این امکان را بدهد که بدون طی کردن دوران بارداری، فرزند داشته باشند.
جنین مصنوعی
ویرایشدر سال ۲۰۲۲، جاکوب هانا و تیمش در مؤسسه علوم وایزمن "ساختارهای جنین مانند" اولیه را از سلولهای بنیادی موش ایجاد کردند. اولین جنین مصنوعی جهان نیازی به اسپرم، تخمک و لقاح ندارد و تنها از سلول بنیادی جنینی (ESCs) یا همچنین از سلولهای بنیادی غیر از ESC رشد کردهاست. این ساختار دارای یک دستگاه روده، مغز اولیه و یک قلب تپنده و یک جفت با کیسه زرده در اطراف جنین بود. محققان گفتند که این میتواند به درک بهتر رشد اندام و بافت، منابع جدید سلولها و بافتها برای پیوند انسان منجر شود. با این حال، جنین مصنوعی انسان فاصله زیادی دارد. تحقیقات آنها توسط مجله Cell در ۱ اوت ۲۰۲۲ منتشر شد.
همچنین در ماه اوت ۲۰۲۲، یک مطالعه توصیف کرد که دانشمندان دانشگاه کمبریج و مؤسسه علوم وایزمن با استفاده از سلولهای بنیادی (همچنین برخی از سلولهای بنیادی غیر ESC) جنین مصنوعی با مغز و قلب تپنده ایجاد کردند. هیچ تخمک یا اسپرم انسانی استفاده نشد. آنها رشد طبیعی را نشان دادند و برخی تا روز ۸٫۵ زنده ماندند، جایی که اندامزایی اولیه، از جمله تشکیل پایههای مغز، رخ میدهد. دانشمندان امیدوارند که بتوان از آن برای ایجاد اعضای مصنوعی انسان برای پیوند استفاده کرد.
جنینها در شرایط آزمایشگاهی و متعاقباً خارج از رحم در رحم مصنوعی که سال قبل توسط تیم هانا در نیچر منتشر شد، رشد کردند و در هر دو مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند. . این دو مطالعه یک دستاورد مهم در نظر گرفته شد، اما این تحقیق بحثبرانگیز است. کاربردهای بالقوه عبارتند از "کشف نقش ژنهای مختلف در نقایص مادرزادی یا اختلالات رشدی"، به دست آوردن "بینش مستقیم از منشأ یک زندگی جدید"، "درک [درک] چرایی شکست برخی از بارداری ها"، و توسعه منابع "ارگانها و بافت هاً برای افرادی که به آنها نیاز دارند." اصطلاح "جنین مصنوعی" در عنوان مطالعه دوم بعداً به اصطلاح جایگزین "مدل جنین" تغییر یافت.
در ۶ سپتامبر ۲۰۲۳، نیچر تحقیقاتی را منتشر کرد مبنی بر اینکه تیم مؤسسه ویزمن اولین مدل جنین کامل روز انسان را ۱۴ مدل جنین پس از لانه گزینی را از سلولهای ES ساده ایجاد کرد که در شرایط سادهای خاص که توسط همان تیم در سال ۲۰۲۱ توسعه یافتند، گسترش یافتند. از سلولهای بنیادی اصلاح نشده ژنتیکی بازبرنامه ریزی شده برای تبدیل شدن به هر نوع بافت بدن استفاده میکند. مدل جنینی (که به اختصار SEM نامیده میشود) از تمام ساختارهای کلیدی مانند "تصویر کتاب درسی" جنین ۱۴ روزه انسان تقلید میکند.
ملاحظات اخلاقی زیستی
ویرایشتوسعه رحم مصنوعی و اکتوژنز چند ملاحظات اخلاق زیستی و قانونی را مطرح میکند و همچنین پیامدهای مهمی برای حقوق باروری و مناظره سقط جنین دارد.
رحم مصنوعی ممکن است دامنه حیات جنین را گسترش دهد و سؤالاتی را در مورد نقش حیات جنین در قانون سقط جنین ایجاد کند. به عنوان مثال، در تئوری جدایی، حقوق سقط جنین فقط شامل حق برداشتن جنین میشود و همیشه تا پایان جنین گسترش نمییابد. در بحث سقط جنین، مرگ جنین در طول تاریخ به عنوان یک عارضه جانبی اجتناب ناپذیر و نه هدف اولیه سقط جنین در نظر گرفته شدهاست. اگر انتقال جنین از رحم زن به رحم مصنوعی امکانپذیر شود، انتخاب ختم بارداری به این روش میتواند منجر به یک فرزند زنده شود؛ بنابراین حاملگی را میتوان در هر نقطه ای سقط کرد - که به حق زن برای تمامیت جسمانی احترام میگذارد - بدون اینکه به وضعیت اخلاقی جنین یا جنین لطمه ای وارد شود.
همچنین نگرانیهای نظری وجود دارد که کودکانی که در رحم مصنوعی رشد میکنند، ممکن است «برخی پیوند اساسی با مادران خود که سایر کودکان دارند» نداشته باشند که موضوع ثانویه حقوق زن بر بدن خود است.
در کتاب «دیالکتیک جنسیت» در سال ۱۹۷۰، فمینیست شولامیث فایراستون نوشت که تفاوت در نقشهای تولید مثلی بیولوژیکی منبع نابرابری جنسیتی است. فایرستون حاملگی و زایمان را متمایز کرد و این استدلال را مطرح کرد که یک رحم مصنوعی «زنان را از ظلم زیستشناسی تولیدمثلی رها میکند».
جستارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Ectogenesis». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۲ نوامبر ۲۰۲۳.