بحران مشروعیت
بحران مشروعیت به کاهش اعتماد کارکردهای اداری، نهادها یا رهبری یک حکومت اشاره دارد.[۲][۳][۴] این اصطلاح اولین بار در سال ۱۹۷۳ توسط یورگن هابرماس، جامعهشناس و فیلسوف آلمانی معرفی شد.[۵] هابرماس این مفهوم را بسط داد و مدعی شد که با یک بحران مشروعیت، یک مؤسسه یا سازمان یا حاکمیت توانایی اداره ساختارهای مؤثر در دستیابی به اهداف نهایی خود را ندارد.[۴][۶] خود این اصطلاح توسط سایر محققان به هم قلمرو سیاسی و همینطور ساختارهای سازمانی و نهادی یا تجاری نیز تعمیم داده شده است.[۴][۷] در حالی که در میان دانشمندان علوم اجتماعی هنگام ادعای وجود بحران مشروعیت اتفاق نظر وجود ندارد، روش غالب برای اندازهگیری بحران مشروعیت، در نظر گرفتن نگرش عمومی نسبت به سازمان یا حاکمیت مورد بحث است.[۳][۸]
مشروعیت ویرایش
با توجه به تئوری سیاسی، زمانی یک حکومت مشروع تلقی میشود که شهروندانش به آن بهچشم نظامی دارای قدرت سیاسی و اعمال درست آن نگاه کنند و بر این توانایی اتفاقنظر داشتهباشند.[۹][۱۰] در حالی که این اصطلاح فراتر از قلمرو سیاسی وجود دارد، زیرا جامعهشناسی، فلسفه و روانشناسی را در بر میگیرد، مشروعیت اغلب با توجه به بازیگران، نهادها و نظمهای سیاسی که آنها را تشکیل میدهند، اطلاق میشود.[۴] به عبارت دیگر، بازیگران، نهادها و نظمهای اجتماعی را میتوان مشروع یا نامشروع دانست. وقتی بازیگران سیاسی درگیر فرایند مشروعیت میشوند، تمام هموغمشان میشود کسب بیشتر مشروعیت برای خود و نهاد یا حزب متبوعشان.[۴] به گفته موریس زلدیچ جونیور، جامعهشناس، نظریههای مشروعیت ۲۴ قرن را در بر میگیرد و با تاریخ جنگ پلوپونزی توسیدید شروع میشود.[۱۱]
جستارهای وابسته ویرایش
منابع ویرایش
- ↑ Zelditch, Morris Jr. (September 2001). Jost, John; Major, Brenda (eds.). The Psychology of Legitimacy: Emerging Perspectives on Ideology, Justice, and Intergroup Relations. Cambridge University Press. pp. 33–53.
- ↑ Friedrichs, David (1980). "The Legitimacy Crisis in the United States: A Conceptual Analysis". Social Problems. 27 (5): 540–555. doi:10.1525/sp.1980.27.5.03a00040.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ Friedrichs, David (1980). "The Legitimacy Crisis in the United States: A Conceptual Analysis". Social Problems. 27 (5): 540–555. doi:10.1525/sp.1980.27.5.03a00040.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ Reus-Smit, Christian (2007). "International Crises of Legitimacy". International Politics. 44 (2–3): 157–174. doi:10.1057/palgrave.ip.8800182. Retrieved 8 November 2014. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «Reus-Smit» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Habermas, Jürgen (1975). Legitimation Crisis. Boston: Beacon Press.
- ↑
{{cite book}}
: Empty citation (help) - ↑ Suchman, Mark (1995). "Managing Legitimacy: Strategic and Institutional Approaches". The Academy of Management Review. 20 (3): 571–610. doi:10.5465/amr.1995.9508080331.
- ↑ Yankelovich, Daniel (1974). "A Crisis of Moral Legitimacy": 5.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Gilley, Bruce (2006). "The meaning and measure of state legitimacy: Results for 72 countries". European Journal of Political Research. 45 (3): 500. doi:10.1111/j.1475-6765.2006.00307.x.
- ↑ Fraser, John (1974). "Validating a Measure of National Political Legitimacy". American Journal of Political Science. 18 (1): 117–134, 118. doi:10.2307/2110657. JSTOR 2110657.
- ↑ Zelditch, Morris Jr. (September 2001). Jost, John; Major, Brenda (eds.). The Psychology of Legitimacy: Emerging Perspectives on Ideology, Justice, and Intergroup Relations. Cambridge University Press. pp. 33–53.