تجربه های مدرسه داری

کتاب ارزشمند تجربه های مدرسه داری توسط یحیی مافی و معصومه سهراب بر اساس تجربه های آنان از مدیریت مجتمع آموزشی مهران نوشته شده است.

بخش هایی از کتاب

ویرایش

یحیی مافی و معصومه سهراب درباره همکاری اولیا دانش آموزان با مدرسه، می نویسند:

از تخصص های گوناگون اولیای دانش آموزان، به هر نحو و هر اندازه که می شد، بهره می گرفتیم. مثلا، دندان پزشکی که خود فرزندی هم سن و سال شاگردان مدرسه داشت، می پذیرفت ماهی یک ساعت از وقت خود را در اختیار مدرسه بگذارد. پس از مشورت با معلم ها و مادران کودکان، مسائل ضروری از قبیل نقش دندان را یادداشت می کردیم، و از دندان پزشک خواهش می کردیم درباره ی آن ها برای بچه ها صحبت کند. این برنامه را هر ماه برای یک دوره ی تحصیلی اجرا می کردیم. مسئولان بهداشت و معاینات عمومی دانش آموزان و راهنمایی اولیا برای درمان بیماری های فرزندان شان نیز، چنان که قبلا اشاره کردیم، به عهده ی پدر یکی از دانش آموزان که پزشک عمومی کودکان بود، قرار داشت. این پزشک در سه ماه اول سال، هفته ای دو روز و از آن پس هفته ای یک روز، بعد از ظهر، به مدرسه می آمد و دانش آموزان را معاینه می کرد، و برای شان پرونده ی بهداشتی تشکیل می داد و اگر به موردی بر می خوردیم که ضرورت مراجعه به پزشک متخصص را ایجاب می کرد، بلافاصله به اولیای دانش آموز اطلاع می دادیم. در برنامه های گردش علمی و بازدیدهای گوناگون دانش آموزان نیز نقش همکاری اولیای آنان چشم گیر بود. در این برنامه ها از همکاری و نیروی فکری و خدماتی اولیا به دو گونه بهره می گرفتیم: برخی از آنان مراکز دیدنی را به ما معرفی می کردند و در برنامه ریزی گردش علمی به ما کمک می کردند، و برخی برای بردن و بازگرداندن کودکان اقدام می نمودند. در طول سال، در هر روزی که مدرسه برنامه ی گردش علمی داشت، شش تا هشت مادر از ساعت هشت صبح در مدرسه حاضر می شدند تا همراه معلم کلاس و یکی از ناظم ها، سرپرستی 120 تا 160 دانش آموز را به عهده بگیرند. هر یک از اولیا در حد امکانات خود به کمک مدرسه می آمد. اگر فرضا یکی از اولیا مدیر کارخانه ای بود، دانش آموزان را به دیدن آن جا دعوت می کرد. نگاهی سریع به مجموع این روابط، اهمیت همکاری اولیای دانش آموزان را با مدرسه نشان می دهد. خلاصه ی این ارتباط ها را می توان چنین برشمرد: ماهی چهار بار تماس با اولیا از طریق سه کارنامه ی هفتگی و یک کارنامه ی ماهیانه، یعنی در حدود سالی بیش از سی کارنامه و چهل ورقه ی امتحانی، و بیست تا سی ارتباط مکاتبه ای عمومی، همراه با نظر خواهی از اولیا. ضمنا ما به تمام نامه ها و اظهار نظرهای اولیا، پس از مشورت با معلم ها و ناظم ها پاسخ می دادیم. یکی از چشم گیرترین نمونه های همکاری اولیای دانش آموزان با مدرسه، پاسخ گویی آنان به پرسش نامه ی مربوط به همکاری داوطلبانه بود. در این پرسشنامه که به خصوص در سال های آخر فعالیت مدرسه کارآیی بیش تری یافته بود، از اولیا درباره ی نوع تخصص و میزان آمادگی شان برای همکاری با مدرسه پرس و جو می کردیم. در این پرسش نامه یادآور می شدیم که اگر بتوانند حتی یک ساعت در ماه از وقت آزادشان را به ما بدهند، ما طوری برنامه ریزی خواهیم کرد که از همان یک ساعت هم به نفع دانش آموزان بهره بگیریم. پاسخ هایی که به این پرسش نامه داده می شدند، بسیار نویدبخش بودند. بسیاری از اولیای دانش آموزان به ما وعده همکاری می دادند. در میان این اولیا افرادی با تخصص های گوناگون وجود داشتند و ما از هر تخصصی، به جای خود و متناسب با نیاز کودکان بهره می گرفتیم. حتی یک روز پدر یکی از دانش آموزان که مسئول اورژانس تهران بود، آمبولانسی را به مدرسه آورد و دانش آموزان، گروه گروه آن را از نزدیک دیدند و از طرز کارش اطلاع پیدا کردند. آماده سازی مواد غذایی رایگان، برگزاری جشن مدرسه، بررسی چگونگی گذراندن اوقات فراغت بچه ها، بررسی و طرح مشکلات درسی، رفتاری و عاطفی دانش آموزان، و تاخیر و غیبت و بیماری آنان، هر یک وسیله ای برای جلب همکاری اولیا با مدرسه بود، و اولیا نیز در همه ی این موارد به یاری ما می شتافتند. این قبیل همکاری ها باعث یگانگی خانه و مدرسه و نزدیکی هر چه بیش تر این دو نهاد می شد، و هم بر اولیای دانش آموزان و مسئولان مدرسه و هم بر دانش آموزان، تاثیری مثبت و سازنده داشت. ارزیابی مداوم این همکاری ها ما را در جهت استفاده ی بهتر از نیروی اولیا پیش می برد. این ارزیابی ها به صورت های گوناگون انجام می گرفت؛ از جمله این که معلم هر کلاس، دفتری داشت که برنامه ی کار اولیای دانش آموزان را در آن می نوشت، و اولیا با حضور معلم کلاس و با مشورت او فعالیت می کردند. در پایان هر سال از معلم هر کلاس درباره ی کار مادران و پدرانی که با او همکاری کرده بودند، نظر می خواستیم و از خود اولیا نیز می خواستم نظرشان را درباره ی کار خود و نقاط ضعف و قوت آن بیان کنند. از دانش آموزان نیز به صورت موضوع انشا، می خواستیم تا نظرشان را درباره ی این برنامه و تک تک کسانی که در کلاس شان کاری انجام داده بودند، ابراز دارند. در این زمینه بد نیست انشای یکی از دانش آموزان کلاس چهارم را نقل کنیم: آشنایی با نیکوکاران در جامعه کسانی زندگی می کنند که از کمک کردن به دیگران لذت می برند. کسانی که علاقه مندند به کودکان چیز یاد بدهند و فکر بشر را پرورش دهند از جمله نیکوکارانند... امسال سه معلم هنرمند که یکی از آن ها پدر یکی از همکلاسی هایم است و دو نفر دیگر مادر دو نفر از دوستان همکلاسم هستند به کلاس ما آمدند. آن ها به ما درس نمی دادند اما برنامه های شان بسیار جالب و آموزنده بود. آمدن پدر دوستم، آقای ... با لباس افسری به کلاس برایم بسیار تعجب آور بود. ایشان از سر کارشان به کلاس ما می آمدند. ایشان به ما یاد می دادند که چگونه از مواد زاید و دور ریختنی چیزهای جالبی درست کنیم. مثلا از مقوای جای تخم مرغ ... لوسترهای بسیار قشنگی درست کردیم و از جعبه های شیرینی و مقوا و چسب، هواپیما درست کردیم. ایشان آن قدر با اشتیاق این کارها را به ما یاد می دادند که برای من شوق انگیز و تعجب آور بود. ایشان هر بار که به کلاس ما می آمدند و وسایل کارشان را نیز همراه می آوردند و از ما هم می خواستند خرده ریزهای دورانداختنی خانه را به مدرسه بیاوریم و در یک ساعت وسیله ای از آن ها بسازیم و با خود به خانه ببریم. خانم ش ... هر بار درباره ی شرح حال بزرگان علم و ادب برای ما صحبت می کردند و کتاب های آن ها را به ما معرفی می کردند مانند برادران رایت، سعدی، حافظ، ابو علی سینا، شوایتزر، گاندی، ادیسون و کسان دیگری که باعث افتخار کشور ما و جهان هستند. من از این دو نفر چیزهای بسیاری آموختم. خانم دکتر ه ... برای ما درباره ی بهداشت محیط زیست، رشد بدن، طرز درست نشستن، طرز نگهداری از دندان ها، تغذیه درست و لباس پوشیدن درست صحبت می کردند. یک روز برای ما چند عکس آوردند. یکی از عکس ها، عکس سینه ی کودکی بود که سوزن خورده بود. به ما گفتند که برای این کودک چه کرده اند تا خوب شده، و به ما گفتند که هرگز نباید سوزن، سنجاق و میخ به دهان بگذاریم. من از هر سه این انسان های با محبت و فداکار سپاس گزارم و هرگز آن ها را فراموش نمی کنم.[۱]

یحیی مافی و معصومه سهراب درباره شورای معلمان مجتمع آموزشی مهران، می نویسند:

ما معمولا ماهی یک بار و گاهی دوبار – روز پنج شنبه ی پس از ارزشیابی ماهانه ی مدرسه – شورای معلمان را تشکیل می دادیم. در این شوراها دو برنامه ی مشخص را دنبال می کردیم: یکی بررسی مسائل جاری مدرسه و وضع آموزشی کلاس ها، و دیگری یک موضوع عمده در زمینه تعلیم و تربیت. در هر جلسه ی شورا، ابتدا هر معلم گزارشی از کار یک ماهه ی خود می داد و آن گاه به بررسی تجربیات معلم های کلاس های مشابه می پرداختیم، و می کوشیدیم برای مشکلات مشابه راه حل های عملی بیابیم. گاه این مشکلات به گونه ای بود که برای رفع شان لازم می شد از فردی متخصص – و البته آشنا به شیوه ی کار مدرسه مهران – کمک بگیریم. در این موارد یکی از اولیای دانش آموزان را که صلاحیت اظهار نظر و مشورت داشت، به شورا دعوت می کردیم، و او از دیدگاه خود به قضیه نگاه می کرد و با توضیح و تفسیر، مجال تحلیل مسئله را به صورتی دیگر به ما می داد، و چه بسا مشکل ما را به سادگی حل می کرد. در سطور زیر، به عنوان های برخی از موضوعات که در این جلسات به آن ها می پرداختیم، اشاره می کنیم: مطالعه ی آزاد نه تنها سد راه آموزش نیست، بلکه به آموختن صحیح و همه جانبه نیز کمک می کند. همکاری معلم با دانش آموز، همکاران و اولیا از جمله ی شرایط موفقیت اوست. معلم باید چنان رفتاری با دانش آموز داشته باشد که بتواند اعتماد او را کاملا نسبت به خود جلب کند، چنان که دانش آموز بتواند حتی مسائل خصوصی و خانوادگی خود را با او در میان بگذارد. آموزش باید حتی المقدور ملموس و عملی باشد تا سبب تقویت ذهن و حافظه ی کودکان گردد. نوع و مقدار تکالیف باید حساب شده و منطقی باشد و تکالیف انجام شده باید در موقع خود، از دانش آموز مطالبه شود. به دانش آموزان باید فرصت شرکت در کارهای گروهی داده شود و شرکت شان در کارها باید به گونه ای باشد که از این گونه خدمات راضی و خشنود باشند. معلم باید از طریق کارهای گروهی، روابط میان شاگردان کلاس را با یکدیگر مستحکم کند و خود نیز ضمن کارهای گروهی با دانش آموزان، سعی کند هر چه بیش تر خصوصیات آنان را بشناسد. معلم می تواند با تقویت رفتارهای مثبت در کودکان، رفتارهای منفی را در آن ها تضعیف کند، بدون آن که نیاز چندانی به تنبیه داشته باشد. سپردن مسئولیت های گوناگون به دانش آموزان در داخل یا خارج کلاس سبب تشویق آنان به انجام کارهای مفید اجتماعی می شود. اجرای برنامه های نمایشی، گرچه جزو برنامه ی مصوب نیست، می تواند بخشی از برنامه های سازنده ی آموزشی باشد و باید آن را جدی گرفت. انجام امور شخصی در خانه و شرکت در فعالیت های عمومی داخل منزل، به یاری و راهنمایی اولیا، برای کودکان ضروری است. ضمن پذیرش اصل آزادی، مدرسه باید دانش آموزان را به محدودیت ها، قیدها و مرزهای زندگی اجتماعی آگاه کند تا کودکان بتوانند ضمن تلاش برای رسیدن به استقلال، اصول و مقرراتی را که به خاطر آسایش و پیشرفت آن ها پدید آمده است، بشناسند و رعایت کنند. بچه ها باید " کار " را از هر نوع که باشد، ارجمند بشمارند و دریابند هر چه را که می آموزند باید برای خودشان و جامعه، فایده ای داشته باشد. به این ترتیب، شورای معلمان در حکم کانونی برای تبادل افکار و تجربه ها درآمده بود. گاه ممکن بود مثلا بر اثر اختلاف سلیقه در تهیه ی سوالات امتحانی یا تصحیح اوراق و غیره، برخورد ساده ای میان معلم ها پیش بیاید. در این جا نیز شورای معلمان با ایجاد ضابطه هایی دقیق برای تهیه ی سوال و تصحیح اوراق و نظایر آن، مشکل را حل می کرد. شورای معلمان جایی بود که همکاران ما صادقانه مسائل و مشکلات خود را در آن طرح می کردند و حتی گاه خودشان از خودشان انتقاد می کردند و از همکاران، یاری و هم فکری می خواستند.[۲]

پانویس

ویرایش
  1. مافی،یحیی،سهراب،معصومه《تجربه های مدرسه داری》مدرسه و اولیا،موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان
  2. مافی،یحیی،سهراب،معصومه《تجربه های مدرسه داری》موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان