جای خالی سلوچ
جای خالی سُلوچ رمانی رئالیستی از محمود دولتآبادی است که در فاصله زمانی بین انتشار جلد دوم و سوم کلیدر[۱] و در واقع بلافاصله پس از آزادی از زندان ساواک و طی ۷۰ روز نوشته است. دولتآبادی داستان آن را به هنگامی که دورهٔ سه سالهٔ حبس را میگذراند در ذهنش پرورانده بود.[۲][۱] به گفته دولتآبادی «جای خالی سلوچ» مبنایی عمیقاً تاریخی دارد -مبنایی که پس از آن نیز در دیگر آثارش ادامه داده و در واقع با کلیدر شروع میشود.[۱]
نویسنده(ها) | محمود دولتآبادی |
---|---|
کشور | تهران |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | ۱ |
ناشر | انتشارات آگاه نشر نو نشر چشمه |
شمار صفحات | ۴۴۱ |
خلاصه داستان
ویرایشداستان جای خالی سلوچ روایت دردمندانه زندگی یک زن روستایی (مِرگان) در یکی از نقاط دورافتادهٔ ایران (روستای زمینج) است که سعی میکند پس از ناپدید شدن ناگهانی شوهرش کانون خانواده را همچنان حفظ کند. مرگان دو پسر به نامهای عباس و اَبراو (Abraw)[۲] و دختری به نام هاجر دارد.
به زبانهای دیگر
ویرایش- ترجمه به انگلیسی توسط کامران رستگار در سال ۲۰۰۷.[۲]
- ترجمه به ایتالیایی توسط آنا ونسن.[۳]
- ترجمه به فرانسوی توسط دکتر مریم عسگری
- ترجمه به آلمانی توسط زیگرید لطفی
- ترجمه به کردی
- ترجمه به هلندی
منابع
ویرایش- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ Rastegar، Kamran (۲۰۰۷). «Interview with Mahmoud Dowlatabadi». Comparative Critical Studies. ۴ (۳): ۴۴۱–۴۴۶. doi:10.1353/ccs.2008.0001.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ An Iranian Storyteller’s Personal Revolution
- ↑ "طریق بسمل شدن" و "زوال کلنل"
پیوند به بیرون
ویرایش- مدخل «جای خالی سلوچ» در دانشنامهٔ ایرانیکا (انگلیسی)
- چرا جای خالی سلوچ را با خود به قرن جدید میبرم / جمال میرصادقی در آپارات