جیمز وی. مک‌کانل (انگلیسی: James V. McConnell؛ ۲۶ اکتبر ۱۹۲۵ – ۹ آوریل ۱۹۹۰) یک زیست‌شناس، عصب‌پژوه، روان‌شناس جانوری، پژوهشگر و استاد دانشگاه اهل ایالات متحده آمریکا بود. او بیشتر بخاطر تحقیقات خود در زمینه یادگیری و انتقال حافظه در پلانری ها در دهه های 1950 و 1960 شناخته شده است. مک کانل همچنین چندین داستان کوتاه علمی تخیلی در اواسط دهه 1950 منتشر کرد.

جیمز مک‌کانل
زادهٔ۲۶ اکتبر ۱۹۲۵
درگذشت۹ آوریل ۱۹۹۰ (۶۴ سال)
ملیتآمریکایی
تحصیلاتروان‌شناسی
پیشهزیست‌شناس، عصب‌پژوه، روان‌شناس جانوری، پژوهشگر، استاد دانشگاه


شهرت او به‌واسطهٔ پژوهش‌هایش در زمینهٔ یادگیری و انتقال حافظه در کرم‌های جاودانه بود که در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی انجام شد.

حرفه بیشتر فعالیتهای دانشگاهی مک کانل در بخش روانشناسی در دانشگاه میشیگان انجام شد ، جایی که او از سال 1963 تا زمان بازنشستگی خود در سال 1988 استاد بود. او یک دانشمند غیرمتعارف بود و مجله داوری شده خود ، مجله روانشناسی بیولوژیکی را تأسیس کرد. همراه با Worm Runner's Digest ، یک مجله طنز با تم پلان منتشر شد. مقاله او در زمینه انتقال حافظه از طریق آدم خواری در پلانارها ، که در مجله عصب روانپزشکی منتشر شده است [که به نقل از آن نیاز دارد] ، گزارش داد که وقتی پلانارها مشروط به پاسخ به یک محرک می شوند و به سایر پلانارها تغذیه می شوند ، دریافت کنندگان یاد می گیرند که سریعتر از محرک واکنش نشان دهند. گروه کنترل انجام داد مک کانل معتقد بود که این شواهدی از اساس شیمیایی برای حافظه است که به عنوان RNA حافظه شناخته شده است. اگرچه به خوبی منتشر شد ، یافته های او توسط سایر دانشمندان به طور کامل قابل تکرار نبود و بنابراین در آن زمان کاملاً بی اعتبار شد (برای مرور ، به Chapouthier ، 1973 مراجعه کنید).

کار مک کانل توسط دانشمندی مطرح شده است که فرض کرد نتایج مک کانل را می توان با تداخل RNA توضیح داد (اسمال هایزر ، 2001).

مک کانل در ابتدا مقالات طنز را در کنار مقالات علمی جدی در مجله روانشناسی بیولوژیکی منتشر کرد ، اما شکایاتی دریافت کرد که تشخیص اینکه کدام کدام دشوار است ، حتی غیر ممکن نیست. او تصمیم گرفت که طنز طنز Worm Runner's Digest را به صورت پشت و رو با جلد آن در پشت مجله روانشناسی بیولوژیکی منتشر کند تا مشخص شود کدام مقاله ها طنز هستند. به گفته وی ، این امر باعث مشکلاتی در بازگشت کتابداران به نشریه به ناشر با شکایت عدم صحت مجله شد. او از این موضوع سرگرم شد. او بسیاری از ساعات عصر خود را در دهه 1960 در جلسات غیررسمی رپ با دانش آموزان در خوابگاه های خود گذراند. او مستعد اظهارات تحریک آمیز بود ، معتقد بود حافظه از نظر شیمیایی است و در آینده بشریت با مواد مخدر برنامه ریزی می شود. او یکبار اظهار داشت که ترجیح می دهد "برنامه نویس باشد تا برنامه نویس".

مک کانل یکی از اهداف تئودور کاچینسکی ، Unabomber بود. در سال 1985 ، هنگامی که یک بمب ، که به صورت دستنویس مخفی شده بود ، توسط دستیار تحقیق خود نیکلاوس سوینو در خانه او باز شد ، دچار کم شنوایی شد.

منابع ویرایش