درگاه:اروپا/جستار برگزیده/۳

اخلاق کانتی یک نظریهٔ اخلاقی وظیفه‌گرا است که اولین بار ایمانوئل کانت آن را تدوین و معرفی کرد. بر مبنای این نظریه که در نتیجهٔ عقل‌گرایی عصر روشنگری پدید آمد، ارادهٔ نیک تنها پدیدهٔ ذاتاً خوب است و عمل تنها هنگامی خوب تلقی می‌شود که برآمده از احساس وظیفه نسبت به قانون اخلاقی باشد. محورِ اصلیِ دیدگاه کانت دربارهٔ قانون اخلاقی، امر مطلق است که دربارهٔ همهٔ افراد، صرفنظر از منافع و خواست‌هایشان صدق می‌کند. کانت امر مطلق را به شکل‌های مختلف صورت‌بندی کرد. اصل جهان‌شمولیت از نظر کانت چنین اقتضا می‌کند که یک عمل برای آنکه مجاز باشد، باید بتوان آن را بدون اینکه تناقضی پیش آید، دربارهٔ همهٔ افراد به کار برد. صورت‌بندی کانت از انسانیت در بخشِ دومِ امر مطلق، متضمنِ آن است که هیچ‌گاه نباید با دیگران صرفاً به‌عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به یک هدف رفتار شود؛ بلکه انسانیت همیشه باید هدف باشد.

از مفهومِ خودآیینی چنین برمی‌آید که عاملان عقلانی بر پایهٔ ارادهٔ خودشان به قانون اخلاقی پایبند هستند؛ در عین حال، لازمهٔ مفهوم ملکوت غایات، آن است که افراد به گونه‌ای عمل کنند که گویی اصولِ حاکم بر اعمالشان شکل‌دهندهٔ قانونی برای ملکوتی فرضی است. کانت همچنین میان وظایفِ کامل و ناقص تمایز قائل می‌شود. وظیفهٔ کامل، مثل وظیفهٔ دروغ نگفتن، همواره صادق و الزام‌آور است؛ حال‌آنکه، وظیفهٔ ناقص مثل وظیفهٔ کمک به خیریه می‌تواند انعطاف‌پذیر و منحصر به زمان و مکان خاص باشد.

این نظریه در متفکران پس از کانت هوادارانی داشت که از آن جمله می‌توان به یورگن هابرماس و ژاک لاکان اشاره کرد. همچنین نظریهٔ قرارداد اجتماعیِ جان رالز که در اثرش تحت‌عنوان نظریهٔ عدالت تدوین شد، تحت تأثیر اخلاقِ کانت است. اونرا اونیل، اخلاق‌پژوهِ کانتیِ معاصر، نظریهٔ عدالت خود را بر اساس این الگوی اخلاق کانتی تدوین کرده‌است. الگوهای اخلاق کانتی در حوزه‌های مختلفی از جمله اخلاق پزشکی و اخلاق جنسی مورد استفاده قرار گرفته‌است. در مقابل، اندیشمندانی مانند هگل، نیچه و استوارت میل در زمرهٔ منتقدان این نظریه محسوب می‌شوند.

ادامه…