نکته قابل توجه این دودمان در این است که پنج تن از شش توالی در این سلسله خودشان جانشین خود را تعیین کردند. طبق قانون روم، نسبت فرزندخواندگی به همان اندازه فرزند واقعی بودن جایگاه خویشاوندی داشت. به همین دلیل، همه به جز اولین و آخرین امپراتوران آنتونی-نروایی، فرزندخوانده بودند و « امپراتورهای فرزندخوانده» نامیده میشوند.
نروا نخستین امپراتور بود. اگرچه سلطنت وی کوتاه بود، اما شاهد آشتی جزئی بین ارتش، سنا و عامه مردم بود. نروا پسرخوانده خود، تراژان را بسیار دوست میداشت و در تصمیمگیریهای سیاسی و نظامی از وی کمک میگرفت. هادریان هم بههمین ترتیب جانشین تراژان شد. او از پیش توسط خود تراژان به جانشینی برگزیده شده بود و میگفت که تراژان در بستر مرگ او را به امپراتوری برگزیده است. از میان پنج امپراتور خوب، هادریان توسط مردم پذیرفتهشدهتر بود. در دوران اوج قدرت امپراتوری روم که قلمرو روم از اسکاتلند تا سوریهٔ امروزی کشیده شده بود، او تنها امپراتوری بود که به همهٔ ایالات رومی سرکشی میکرد و بانی دیوار هادریان امروزی نیز بود.
در سال ۱۳۸م، پس از یک سلطنت طولانی که به اتحاد فرهنگی و تحکیم امپراتوری منجر شد، امپراتور هادریان آنتونینوس پیوس را فرزندخوانده و وارث خود نامید، به شرط اینکه او هم پس از مرگ مارکوس اورئولیوس و هم لوسیوس وروس را به سلطنت برساند. هادریان در همان سال درگذشت و آنتونینوس سلطنت صلحآمیز و خیرخواهانه را آغاز کرد. وی کاملاً به سنتها و نهادهای رومی پایبند بود و قدرت خود را با سنای روم تقسیم کرد.
مارکوس آئورلیوس و لوسیوس وروس در سال ۱۶۱م، پس از مرگ آنتونینوس جانشین وی شدند و تا زمان مرگ لوسیوس در سال ۱۶۹ با هم فرمانروا بودند. مارکوس میراث آنتونینوس را پس از مرگ لوسیوس به عنوان یک مدیر و رهبر بیتکلف و بااستعداد ادامه داد. وی در سال ۱۸۰ درگذشت و پسرش کومودوس نیز به دنبال وی امپراتور گردید.
امپراتورانی که با عنوان «پنج امپراتور خوب» شناخته میشوند نروا، تراژان، هادریان، آنتونینوس پیوس و مارکوس اورلیوس هستند. این اصطلاح را نخست نیکولو ماکیاولی در کتاب گفتارهایی در باب ده کتاب نخست تیتوس لیویوس بهکار برد. او میگوید: «از مطالعهی تاریخ روم میتوان دریافت که چگونه یک دولت خوب را میتوان سامان داد؛ امپراتورهایی که از طریق ارث به سلطنت رسیدند، همه بهاستثنای تیتوس، بد و فاسد بودند ولی آنهایی که با فرزندخواندگی به حکومت رسیدند، مانند پنج امپراتور از نروا تا مارکوس آئورلیوس همه خوب بودند. همینکه بار دیگر وارثی منصب امپراتوری را بهچنگ آورد، فساد و تباهی روی نمود.[۱]
ادوارد گیبون تاریخنگار برجسته بریتانیایی در قرن نوزدهم در کتابش تاریخ افول و سقوط امپراتوری روم نوشت که حکومت پنج امپراتوری زمانی بود که «امپراتوری روم تحت نظارت قدرت مطلق و تحت هدایت خرد و فضیلت اداره میشد.»[۲]
↑DIR contributor (Herbert W. Benario, 2000), "Hadrian".
↑Lover of Hadrian: Lambert (1984), p. 99 and passim; deification: Lamber (1984), pp. 2–5, etc.
↑Julia Balbilla a possible lover of Sabina: A. R. Birley (1997), Hadrian, the Restless Emperor, p. 251, cited in Levick (2014), p. 30, who is sceptical of this suggestion.
↑Husband of Rupilia Faustina: Levick (2014), p. 163.
↑The epitomator of Cassius Dio (72.22) gives the story that Faustina the Elder promised to marry Avidius Cassius. This is also echoed in HA"Marcus Aurelius" 24.
Giacosa, Giorgio (1977). Women of the Caesars: Their Lives and Portraits on Coins. Translated by R. Ross Holloway. Milan: Edizioni Arte e Moneta. ISBN <bdi>0-8390-0193-2</bdi>.
Lambert, Royston (1984). Beloved and God: The Story of Hadrian and Antinous. New York: Viking. ISBN <bdi>0-670-15708-2</bdi>.
Levick, Barbara (2014). Faustina I and II: Imperial Women of the Golden Age. Oxford University Press. ISBN <bdi>978-0-19-537941-9</bdi>.
William Smith, ed. (1870). Dictionary of Greek and Roman Biography and Mythology.