«دیوانِ بلخ» حکایتِ شفاهیِ کهنی در ایران است که ضبطِ مکتوب هم دارد. مضمونِ اصلیِ این داستان در ادب فارسی نشان دادنِ فسادِ اجتماعی است که در او گمراهی قاعده و درستکاری استثنا و محکوم است.[۱] صورت‌هایی از این حکایت در کتاب‌های فضل‌الله مهتدی صبحی و دیگرانی بارها نقل شده.[۲] نامدارترین اقتباسش نمایشنامهٔ دیوان بلخِ بهرام بیضایی بوده است.

جستارهای وابسته

ویرایش

پانویس

ویرایش
  1. زرین‌کوب، «نه شرقی، نه غربی، انسانی»، ۳۸۰-۳۸۱.
  2. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۳ دسامبر ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹.

منابع

ویرایش