ذات‌گرایی استراتژیک

ذات‌گرایی استراتژیک، یک مفهوم برجسته در نظریه پسااستعماری، در دهه ۱۹۸۰ توسط منتقد و نظریه‌پرداز ادبی هندی، گایاتری چاکراورتی اسپیواک معرفی شد.[۱] این مفهوم به یک راهبرد سیاسی اشاره دارد که در آن گروه‌های اقلیتی یا قومی بر مبنای ویژگی‌های هویتی مشترک خود برای نمایندگی و دفاع از حقوقشان سازماندهی می‌شوند.

این ویژگی‌های هویتی معمولاً شامل موارد زیر هستند:

  • جنسیت
  • نژاد
  • هویت جنسیتی
  • زبان و قومیت
  • برخی گروه‌بندی‌های فرهنگی دیگر

در حالی که تفاوت‌های شدیدی در میان خود اعضای این گروه‌ها وجود دارد، آن‌ها درگیر بحث‌های مداوم و ثابتی هستند. طرفداران ذات‌گرایی استراتژیک معتقدند که گاهی برای این گروه‌ها مفید است که به‌طور موقت هویت خود را ساده‌سازی کنند، حتی اگر این کار بر اساس منطق نادرست باشد،[۲] و هویت گروهی خود را به شکلی ساده‌تر بیان کنند تا به اهداف خاصی مانند حقوق برابر یا ضد جهانی‌سازی دست یابند.[۳]

درک اسپیواک از این اصطلاح ابتدا در زمینه مذاکرات فرهنگی معرفی شد و هرگز به عنوان یک دسته‌بندی انسان‌شناختی مطرح نشد.[۴] در کتابش به نام «آسیاهای دیگر»[۵] در سال ۲۰۰۸، اسپیواک از این اصطلاح دست کشید و نارضایتی خود را از نحوه استفاده از این اصطلاح در پروژه‌های ملی‌گرایانه برای ترویج ذات‌گرایی (غیر استراتژیک) نشان داد.[۶]

این مفهوم همچنین به‌طور منظم در نظریه کوئیر، نظریه فمینیستی، مطالعات ناشنوایی[۷] و به‌طور خاص در آثار لوس ایریگاره که از آن به عنوان تقلید یاد می‌کند، مطرح می‌شود.[۸]

پانویس

ویرایش

منابع

ویرایش