زَند[پانویس ۱] تفسیر پهلویِ اوستا را که از عهد ساسانی به جا مانده زند نامیده‌اند. در اوستا زند به معنیِ طایفه زرتشت و کتاب آسمانی زرتشت است، و در زمان قدیم، کتاب مقدس ایرانیان را با شرح پهلوی آن زند اوستا می‌نامیده‌اند. در ادبیات فارسی از زند و اوستا و اشکال گوناگون کلمه به خاطر حفظ قافیه و اوزان شعری به بکار برده شده است. در شاهنامه فردوسی آمده است :

جهاندار یک شب سرو تن بشستبشد دور با دفتر زند و است
همه شب بپیش جهان آفرینهمی بود گریان وسربر زمین
همی گفت کین بنده ناتوانهمیشه پر از درد دارد روان[۱]

دقیقی آورده است:

از آسمان آمدم زنزد خدای جهان آمدم
خداوند را دیدم اندر بهشت مر این زند و استا (مخفف اوستا) همه او نوشت

و بسا هم کلمهٔ زند را به جای اوستا آورده‌اند، دقیقی آورده است:

که ما راست گشتیم و هم دین پرست کنون زند زردشت زی ما فرست

در برخی کتاب‌های تاریخی نیز کتاب آسمانی ایرانیان، زند اوستا یا زندی‌ها نامیده شده‌است.[۲]

پانویس

ویرایش
  1. شاهنامه فردوسی بر پایه چاپ مسکو انتشارات هرمس صفحه 818 بیت 11تا14
  2. اوشیدری، دانشنامه مزدیسنا، ۳۰۶.
  1. در زبان‌های اروپایی زِند تلفظ می‌شود.

منابع

ویرایش