ستاره‌شناسی در ایران باستان

اصطلاحات ستاره‌شناسی در پارسی میانه:

ستَویس یا سَدویس: به ظن قوی نام ستاره سهیل

تیشتَر و روزآهنگ: نام ستاره شِعرای یَمانی

شباهنگ: نامهای سیاره زهره در زبان عامیانه

دیگپایه: صورت فلکی شَلیاق

هَشتبَر: صورت فلکی تَنَیُّن، اژدها

موشپر و موشپار و موشپاریک: «ستاره» دنباله دار

نیزک و نیازک: شهاب ثاقِب

کَندَر: حرکت رِجعی

نوماه: هلال

پُرماه: بدر

نیم ماه [نیما] و نیم پُری: تربیع

سروش: نام ستاره عَیّوق

ماهیگیر: نام ستاره α دَلو

روجینه: ستاره وسطی کمربند جبار

چشم شیر: ستاره وسطی از سه ستاره که در گردن اَسَد‌اند.

نام پارسی میانه نام عربی نامگذاری بایر
اَبدُم صرفه بتا شیر
اسپور سماک اعزل
پسیگ، پها دبران
بزیسر هقعةالجوزا
بَشن اِبط‌الجوزا
رَخوَت ذراع مبسوطه
تریشَگ، تَرَهه نثره
اَزَره طرف
پیش‌پرویز بُطَین
کَهت میان فرغ مقدم
کَهت بطن‌الحوت
ماشاهه عوا
مزده‌داد نسر طائر
تیشتر، تیر شِعرای یمانی
خسرو غفر
پارند عیوق
میان ظهرالاسد
موری سعد بلع
دِرَفشه (دِرَفشَگ) شوله
نَخو قلب‌الاسد
میخگاه جدی
پدیوَر، پدیسپَر، پریسپر سماک اعزل
سَدویس، دِل قلب‌العقرب (دبران و سهیل هم حدس زده‌اند)
وَنَند نسر واقع
وَر اوسط اکلیل
سِرو (ی) زُبانا آلفا و بتا ترازو
یوغ سعد ذابح آلفا و بتا بره

منابع

ویرایش

نقل از کتاب «گاهشماری در ایران قدیم»، حسن تقی‌زاده، تهران ۱۳۱۷