ظلمت‌پرستی

(تغییرمسیر از ظلمت پرستی)

تاریک‌اندیشی و ظلمت‌پرستی[۱][۲] عمل ارائه دادن عمدی اطلاعات به روشی نادقیق و ثقیل‌الفهم است که برای محدود کردن تحقیق و درک بیشتر طراحی شده‌است. دو علامت تاریخی و فکری از ظلمت‌پرستی وجود دارد: (۱) محدود کردن عمدی دانش - مخالفت با انتشار دانش.[الف] و (۲) ابهام عمدی - یک سبک ادبی یا هنری دشوار، که مشخصهٔ آن ابهام عمدی است.[۳][۴]

یوهان ریشلین (۱۵۲۲–۱۴۵۵) محقق اومانیست فعالانه با ظلمت پرستی مذهبی مخالفت کرد.

در قرن هجدهم، فلاسفه روشنگری اصطلاح‌ظلمت پرست را برای هر دشمن روشنگری فکری و انتشار آزاد دانش به کار بردند. در قرن نوزدهم، فریدریش نیچه در تمایز انواع تاریکی در متافیزیک و الهیات از تاریک بودن "ظریف‌تر" فلسفه انتقادی امانوئل کانت و شک و تردید فلسفی مدرن، گفت: "عنصر اساسی در هنر سیاه ظلمت‌پرستی این نیست که می‌خواهد درک فردی را تاریک کند، بلکه می‌خواهد تصویر ما را از جهان سیاه کند و ایده وجودمان را تاریک کند."[۵]

توسل به احساسات ویرایش

 

در مقاله «چرا من محافظه کار نیستم» (۱۹۶۰)، اقتصاددان فردریش فون هایک گفت که محافظه‌کاری سیاسی از نظر ایدئولوژیک، به خاطر ناتوانی شخص محافظه کار در انطباق با واقعیت‌های انسانیِ در حال تغییر و امتناع از ارائه یک برنامه سیاسی مثبت که منافع همه در یک جامعه را تأمین کند، غیر‌واقع‌بینانه است. در آن زمینه، هایک از اصطلاح پنهان‌گرایی به گونه دیگری استفاده کرد، تا انکار حقیقت تجربی نظریه علمی، به دلیل پیامدهای اخلاقی نامطلوبی که می‌تواند ناشی از پذیرش واقعیت باشد را نشان دهد و توصیف کند.

یادداشت ویرایش

  1. بدین ترتیب ظلمت‌پرست را می‌توان فردی تعریف کرد که فعالانه علیه روشنگری و تبعات آن در اصلاح جامعه مبارزه می‌کند.

منابع ویرایش

  1. مریم-وبستر Obscurantism
  2. "Obscurantism". واژه‌نامه‌های آکسفورد (وبگاه). انتشارات دانشگاه آکسفورد.
  3. Webster's New Universal Unabridged Dictionary (1996) p. 1,337
  4. Buekens, Filip; Boudry, Maarten (2014). "The Dark Side of the Loon. Explaining the Temptations of Obscurantism". Theoria. 81 (2): 126–143. doi:10.1111/theo.12047. The charge of obscurantism suggests a deliberate move on behalf of the speaker, who is accused of setting up a game of verbal smoke and mirrors to suggest depth and insight where none exists. The suspicion is, furthermore, that the obscurantist does not have anything meaningful to say and does not grasp the real intricacies of his subject matter, but nevertheless wants to keep up appearances, hoping that his reader will mistake it for profundity.(p. 126) {{cite journal}}: |hdl-access= requires |hdl= (help)
  5. Nietzsche, F. (1878) انسانی زیادی انسانی Vol.