فصیحالدین بن ابوالمکارم بن میرجان انصاری هروی، نسبش به عبدالله انصاری میرسید؛ پدرش ابوالمکارم و خود فصیحالدین در بخارا زاده شدند. پس از چیرگی عبیدالله خان ازبک بر هرات در ۹۹۷ق/۱۵۸۹م، ابوالمکارم با خانوادهاش به هرات بازگشت و همانجا ساکن شد و در همان زمان، فصیحالدین ده ساله بود.[۱]
فصیحی در هرات تحصیل نمود و در شعر شهرت یافت. او نزد والیان و بیگلربیگیهای هرات و خراسان ارجمند گشت و آنان را ستود. در ۱۰۲۲ق/۱۶۱۳م ناگهان تصمیم به مهاجرت به هند گرفت، از هرات به قندهار گریخت اما در راه گرفتار سواران والی خراسان شد، او را به هرات بازگرداندند و به فرمان حسینخان (والی) به زندان افتاد، اما پس از اندکی بخشوده شد.[۱]
چند سال بعد، در عهد حسنخان شاملو و در نشستی نزد او، مناظرهای میان حکیم شفایی و فصیحی روی داد. در این مناظرهٔ ادبی که به مشاجره انجامیده بود، «حسنخان جانب فصیحی را گرفت، شفایی رنجید و از هرات برآمد و فصیحی را هجو گفت.»[۱]
هنگام سفر عباس یکم هرات به سال ۱۰۳۱ق/۱۶۲۲ق به هرات، او فصیحی را مورد توجه خویش قرار داد.
فصیحی هروی در سال ۱۰۴۹ق/۱۶۳۹م درگذشت.[۱]
شعر فصیحی را «روان و سالم و بسیار متمایل به شیوهٔ استادان خراسان» وصف نمودهاند. به دیدگاه ذبیحالله صفا، «غور در مضمونهای دقیق و فداکردن الفاظ در راه بیان آنها در سخن او مشهود نیست و او هر معنی و نکتهای که انتخاب میکرد در بیان صریح و روان خود به سادگی و بیآنکه به ترکیبهای استعاری پیچیده و دشوار نظر داشته باشد به شعر درمیآورد.» از جمله نقدها به شعر او، خالی بودن آن از مضمونهای دقیق و نادر بودن مضمون تازه در آنهاست.[۱]