محمدقاسم خان والی

سیاستمدار و آشپز ایرانی

محمدقاسم خان والی (درگذشتهٔ ۱۲۵۱/۱/۲ شمسی) سفیر ایران در روسیه و حاکم گیلان بود.

محمدقاسم خان والی، وزیرمختار ایران در روسیه
تصویر محمد قاسم والی که به اشتباه به امیرکبیر نسبت داده شد.

قاسم خان، پسر دوستعلی خان معیرالممالک و نوه حسنعلی‌بیگ بسطامی بود که اصالتا از روستای ابرسج شهر بسطام بودند[۱]. او توسط برادرش حسینعلی خان معیرالممالک وارد دستگاه دولت شد و مورد توجه محمدشاه و سپس ناصرالدین شاه قرار گرفت. در ۱۲۷۱ ناصرالدین شاه او را به کنسولگری تفلیس گماشت و پس از مدتی به همراه عباسقلی خان نوری برای تهنیت جلوس تزار الکساندر دوم به روسیه فرستاد. قاسم خان پس از بازگشت عباسقلی خان نخست به سمت وزیر مقیم و سپس وزیرمختار در روسیه ماند.[۲] او پس از بازگشت از روسیه به پاس خدماتش نشان اقدس دریافت کرد که مهم‌ترین نشان امتیاز در آن دوران بود. سپس به حکومت گیلان منصوب شد و در زمانی که ظل السلطان والی اصفهان و فارس بود، به سمت پیشکاری حکومت فارس را در دست گرفت و نظم و امنیت را به آن منطقه بازگرداند.[۳]

قاسم خان والی ذوق آشپزی داشت و غذایی که امروز به میرزاقاسمی معروف است، از ابداعات اوست که به نام وی نیز نام‌گذاری شده‌است. او این غذا را پس از بازگشت از سن پترزبورگ در سال ۱۸۶۰ میلادی و به هنگام حکومتش در رشت مرسوم کرجستارهای وابسته

روزنامه اطلاعات روز چهارشنبه ششم اسفند ۱۳۵۴ عکس پایین را منتشر کرد و نوشت که همه عکس‌هایی که تاکنون از امیر دیده‌اید نادرست بوده و عکس واقعی امیرکبیر این تصویر است

تصویر امیر توسط آقای «احمد بازرگان» در اختیار روزنامهٔ اطلاعات قرار گرفت و بنا به این روایت به چاپ رسید.

اسامی: شخص میرزا تقی خان (امیرکبیر ) در وسط تصویر، نوجوان ايستاده سمت چپ ميرزا احمد خان معروف به ساعد الملک فرزند امیر کبیراست . چراغعلی‌خان در سمت راست و میرزا حسن‌خان در سمت چپ او. و شخصی که در این تصویر به نظر می‌رسد با لباس اروپایی در عکس حضور داشته دیپلمات عثماني یاعکاس میباشد به هر حال انتساب این عکس به امیرکبیر اثبات‌شده نیست و محمدقاسم خان والی شناسایی شده است.

تاریخ

فارسی: ربیع‌الاول ۱۲۵۹–جمادی‌الثانی ۱۲۶۳ (مدت زمان کنفرانس ارزنةالروم)

منبع

فارسی: روزنامهٔ اطلاعات، چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۵۴

منابع

ویرایش
  1. مطلع الشمس(سفرنامه ناصرالدین شاه).
  2. معیری، دوستعلی، ص۱۷۷
  3. معیری دوستعلی، ص۱۷۸