نفوذ اروپا در افغانستان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mardetanha (بحث | مشارکت‌ها)
Mardetanha (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۶۲:
عبدالرحمان، تا آنجا که به منافع بریتانیا مربوط می‌شد، خواسته‌های آنان جامهٔ عمل پوشاند: یک رهبر قوی و باهوش که قابلیت ایجاد پیوندی دوباره را بین مردم و حکومت دارد؛ او مایل به پذیرش محدودیت‌هایی بود که توسط بریتانیا بر سیاست‌های خارجی، و همچنین خط مشی دولت بریتانیا در مورد ناحیه میانگیر تحمیل شده‌بود. حکومت بیست و یک ساله او به وسیله تلاش‌ها برای مدرنیزه کردن و ایجاد کنترل پادشاهی مشخص شد؛ که مرزهای آن توسط دو امپراتوری هم‌مرز با آن مشخص شد. عبدالرحمان انرژی قابل‌توجه خود را به چیزی تبدیل کرد که منجر به ایجاد دولت مدرن افغانستان تبدیل شد.
 
او به سه طریق به ایجاد ثبات و یکپارچگی در افغانستان دست یافت. او شورش‌های متعددی را سرکوب کرد و پیروزی‌های خود را با مجازات شدید، اعدام و اخراج دنبال کرد. او نفوذ قبایل [[پشتون]] را با کوچ دادن اجباری آن‌ها درهم شکست. او قدرتمندترین دشمنان پشتون، چیلزایی و دیگر قبایل را از جنوب و جنوب شرقی افغانستان، به مناطق شمال [[هندوکوش]] که عمدتاً غیر پشتون بودند، کوچ داد. آخرین افغان‌های غیر مسلمان کافیرستانکافرستان در شمال کابل به اجبار به اسلام گرویدند. در نهایت، او یک سیستم حکمرانی استانی را که از مرزبندی‌های قبیله ای قدیمی متفاوت است، ایجاد کرد. فرمانداران استانی قدرت زیادی در امور محلی داشتند و یک ارتش در اختیار آن‌ها قرار داده شد تا جمع‌آوری مالیات را اجرا کرده و مخالفان خود را سرکوب کنند. با این حال، عبدالرحمان از طریق ایجاد یک سیستم اطلاعاتی مؤثر، به دقت این فرمانداران را زیر نظر داشت. در طی دوران حکومت او، زمانی که به مقامات دولتی اجازه دادند تا در خارج از قبیله سنتی و مناطق قبیله‌ای دست به دست هم بدهند، سازمان قبیله‌ای از بین رفت.
 
پشتون‌ها با ازبک‌ها مبارزه کرده و آن‌ها را تسخیر کردند. در راستای منافع استراتژیک ضد روسیه، انگلیسی‌ها به ربودن افغان‌ها از مرز افغانستان کمک کردند و به افغان‌ها سلاح دادند و از مهاجرت پشتون در شمال افغانستان حمایت کردند.