دل تاریکی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +مرتب (۱۴.۹ core): + رده:رمان‌های نوگرا
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۳۳:
آثار جوزف کنراد نشان‌دهندهٔ آگاهی عمیق و معنوی همراه با تکنیک‌های ماهرانه داستان‌نویسی‌اند و دربرگیرندهٔ ابعاد مختلف جامعه انسانی‌اند. او همچون دانته که ''[[کمدی الهی]]'' را در قرون سیاه وسطی سروده رمان ''دل تاریکی'' را در اواخر قرن ۱۹ میلادی نوشت که دولت‌های استعمارگر یا شرکت‌هایی نظیر شرکت جهانی آفریقا به بهانه‌هایی چون ترویج تمدن، انتقال مدنیت و تزکیهٔ روح بومیان تحت عنوان زایر شروع به تاراج ثروت بومیان به‌ویژه در کنگو کردند. کتاب ''دل تاریکی'' در واقع سفرنامه‌ای واقعی هم به اعماق ضمیر انسان و هم به مناطق جغرافیایی آفریقاست که در آن انسان‌ها به گونه‌ای ترحم‌آمیز یا بردهٔ جهالت خویش‌اند یا بردهٔ حرص و طمع.
کنگویی که دارای منابع ارزان [[نیروی کار]]، معادن [[طلا]]، [[الماس]]، [[کولتان]] و… است متعلق به بومیانی بود که ویژگی اصلی فرهنگ آن‌ها ساده‌انگاری و کج‌فهمی در [[زیبایی‌شناسی]] است، آن‌چنان‌که در آن دوره مهره‌ها و پارچه‌های رنگین را در مقابل جان حیوانات، عاج و مهم‌تر از همه آزادی خود و دیگران مبادله می‌کردند.
متأسفانه در عصر کنونی نیز صدها آفریقایی هرساله بر اثر جنگ و قحطی جان خود را از دست می‌دهند که نزدیک به بیست و پنج درصد آن‌ها زنان و کودکان‌اند.
در این رمان برخی واژه‌ها مانند رودخانه جایگاه ویژه‌ای دارند. رودخانه دارای ویژگی‌هایی چون داشتن مبدأ، جاری بودن، رسیدن به مقصدی معین، حاصل‌خیزی اطرافش، پیچ‌وخم‌های مبهمش و گاه پیش‌بینی‌ناپذیری‌اش است که همچنین نشانه‌ای از چگونگی روح آدمی و دنیاست. دنیا گاه به روح به ما لبخند می‌زند و گاه دلمان را به درد می‌آورد.
رودخانه زمانی همچون انسان آرامی است که از درون، روحش بی‌قرار است و آمادهٔ طغیان. رود گاهی سیلی ویرانگر می‌شود، همچون [[روح انسان]] دربند دیوهای طمع و قدرت. نکتهٔ اصلی این‌جاست که پیج‌وخم رودخانه تابع طبیعت است، اما انسان داستان کنراد مانند مارلو که به نظر می‌رسد شخصیت اصلی داستان است به‌دنبال داشتن روح کشف ناشناخته‌ها از کودکی و خسته از ابتذالات روزمره و رسیدن به معرفت درونی، مسیر پرپیچ‌وخم راه خود را برمی‌گزیند و با دانایی به ضمیر روشن می‌رسد.