حدیث منزلت: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
←اهمیت و کاربرد: تکمیل منبع پیشنهادی کاربر اوهریش |
||
خط ۲۵:
سلسله اسناد روایت طبق گزارش بخاری، «محمد بن بشار، از غندر، از شعبه، از سعد، از ابراهیم بن سعد از پدرش سعد بن ابیوقاص، از محمد پیامبر اسلام» عنوان شدهاست. بخاری سند دیگری را نیز برای این حدیث گزارش میکند که عبارت است از: «مسدد، از یحیی، از شعبه، از حکم، از مصعب، از سعد بن ابیوقاص از پیامبر اسلام».<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۱۷}}</ref>
ابن تیمیه در ''[[منهاج السنة النبویة|منهاج السنه]]''، عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسن تنوخی و سیوطی از جمله محدثین سنی مذهبی هستند که به صحت این روایت، تصریح کردهاند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> [[ابن حجر مکی]] نیز به نقل از کسانی که اهل فن میخواند، این حدیث را معتبر و قابل اعتماد دانستهاست.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> حاکم نیشابوری طرق حدیث را صحیح میداند و حافظ ذهبی نیز در ''تلخیص المستدرک'' بر صحت این روایت تصریح دارد.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> این روایت به صورت متواتر در منابع شیعه، گزارش شدهاست. به عقیده عالمان شیعی، روایت منزلت از احادیث [[حدیث صحیح|صحیح]]، مستفیض و بلکه متواتر عنوان شدهاست. این گزارشات در منابع سنی نیز، در حد تواتر گزارش شدهاست.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> [[ابن ابی الحدید]] در ''[[شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید|شرح نهجالبلاغه]]'' این حدیث را مورد اتفاق تمام [[فهرست فرق و مذاهب اعتقادی اسلام|فرقههای اسلامی]] گزارش میکند. در میان مخالفان علی، [[سعد بن ابیوقاص]] نیز حدیث منزلت را گزارش و به صحت آن اعتقاد داشتهاست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> در نقلی که صنعانی و ابن حنبل گزارش میکنند، سعید بن مسیب پس از نقل حدیث منزلت از عامر، برای اطمینان به نزد سعد بن ابیوقاص رفته و از شنیدن این روایت از زبان محمد به گوش سعد، اطمینان حاصل میکند.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> در میان منابع سنی مذهب، گروهی در سند روایت تشکیک کرده و آن را از احادیث آحاد برشمردهاند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> بنا به گزارش زینلی، در منابع حدیثی شیعه، این روایت از طریق ۹ امام از امامان شیعه و ۲۵ نفر از صحابی پیامبر اسلام گزارش شدهاست. امامانی که این حدیث را از پیامبر اسلام نقل کردهاند، عبارتند از [[علی بن ابیطالب]]، [[حسن مجتبی|حسن بن علی]]، [[سجاد|علی بن حسین]]، [[محمد باقر|محمد بن علی]]، [[جعفر صادق|جعفر بن محمد]]، [[موسی کاظم|موسی بن جعفر]]، [[علی بن موسی الرضا|علی بن موسی]]، [[علی النقی|علی بن محمد]]، [[حسن عسکری|حسن بن علی (عسکری)]]. عالمان شیعه در کتابهای خود از میان اصحاب محمد، علی بن ابیطالب، [[حذیفة بن یمان|حذیفه بن یمان]]، [[ابوذر غفاری]]، عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن مسعود، [[عباس بن عبدالمطلب]]، [[سلمان فارسی]]، [[مقداد بن اسود|مقداد]]، مخدوج بن زید، سعید بن زید، سعد بن ابی وقاص، عمر بن خطاب، ابو سعید خدری، حبشی بن جناده، ابو رافع، انس بن مالک، قیس، عامر بن واثله، ابو برزه، ابی لیلی، عبدالله بن ابی اوفی، جابر بن سمره، ام سلمه و اسماء بنت عمیس را به عنوان راویان حدیث منزلت نام بردهاند. از افراد مذکور۱۳ نفر با فهرست منابع اهل سنت مشترکند.<ref>{{پک|زینلی|۱۴۰۰|ف=بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت|ک=مشرق موعود|ص=۸۲–۸۴}}</ref>
== اهمیت و کاربرد ==
خط ۴۲:
از دیگر انتقادهایی که به این استدلال از روایت وارد شدهاست، مسئله جانشینی هارون در دوران حیات موسی بودهاست. بر این اساس و با توجه به مرگ هارون پیش از موسی، حدیث منزلت را نمیتوان نص بر خلافت بعد از درگذشت محمد دانست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> کسانی که به این قول پرداختهاند، عبارتند از [[ابن حجر عسقلانی]]، [[قسطانی]] و قاری.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۵۷–۵۹}}</ref> کلینی، محدث شیعه نیز به جانشینی یوشع بن نون به جای موسی اشاره دارد و تاکید میکند که یوشع به جهت امر الهی و به جهت اینکه از نسل هارون بودهاست به وصایت برگزیده شد. او با اشاره به این که کسی از نسل موسی به جانشینی او منصوب نشدهاست، ایرادات وارده از این جهت را پاسخ دادهاست.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> ابن تیمیه در استدلالی عنوان میکند که در غزوه تبوک، تمام مردان مدینه به همراه سپاه محمد به خارج از مدینه رفتند و در مدینه جز زنان و فرزندان وجود نداشتند و از همین رو، استخلاف علی بر زنان و کودکان، از استخلاف گذشتگان از صحابه، کم ارزشتر است. [[سید علی میلانی|علی میلانی]] در انتقاد به این استدلال، به گزارشی اشاره میکند که سعد بن ابیوقاص و عمر بن خطاب، خواهان ماندن در مدینه و استخلاف بودند و معتقد است، اگر این استخلاف کم ارزش بودهاست، این افراد اقدام به طلب آن نمیکردند.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۵۷–۵۹}}</ref>
از دیگر کاربردهای حدیث که بیشتر در منابع سنی مذهب مورد استفاده قرار گرفتهاست، مساله اثبات خاتم پیامبران بودن محمد است به طوری که بعد از محمد دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد. ابن کثیر از این میان است که بدون اشاره به استدلالهای شیعه در خصوص حدیث منزلت، تنها به مساله ختم نبوت و اثبات آن از این روایت پرداختهاست. این مفهوم به نوعی پایانبخش شبهات و تردیدها در خصوص نبوت محمد بود که در اواخر حیات محمد بروز کرده بود.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref>
== پانویس ==
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}
|