حسن صباح: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز واگردانی خودکار خرابکاری بر پایه امتیاز خرابکاری. واگردانی اشتباه ربات را همراه با پیوند تفاوت در کاربر:Dexbot/گزارش اشتباه اعلام کنید. همچنین توصیه میشود حساب کاربری بسازید.
برچسب: واگردانی
Jpsul (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: برگردانده‌شده ویرایش کاربر تازه‌وارد در مقالهٔ خوب یا برگزیده ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۰۳:
 
== ویژگی‌های شخصیتی صباح ==
حسن صباح موفق شد دعوت و دولت نزاریه را در ایران بنیان‌گذاری و در آن دوران پرآشوب، رهبری کند. وی متکلم، [[ستاره‌شناس|منجم]]، [[فیلسوف]]، مدبر و مسلط به ریاضی، به خصوص «هندسه»، بود.<ref>{{پک|Brown|1998|ک=Literary History of Persia|ص=201|زبان=en}}</ref> صباح به امور نظامی و سیاسی آگاهی داشت و به‌خوبی آن‌ها را به انجام می‌رساند؛ او در سیاست رقیب بزرگی به حساب می‌آمد.<ref>{{پک|خلعتبری|۱۳۸۵|ک=رویارویی سیاسی _ نظامی حسن صباح با سلجوقیان|ص=۱۳۷}}</ref> وی عالمی آگاه، محققی ماهر، خطیبی نافذ و پیشوایی تأثیرگذار بود؛ به شکلی که زندگی زاهدانه وی سرمشق دیگر نزاریان شده‌بود؛ [[نزاریه|نزاریان]] بسیار به او علاقه داشتند و صباح را «سیدنا» می‌خواندند. صباح به [[زبان لاتین]] و [[زبان یونانی باستان|یونانی]] آگاهی داشت. وی بیش از سی سال در الموت ساکن بود؛ گفته‌شده هیچ‌گاه از آن بیرون نیامده‌است و تنها دو بار از اتاق خود به پشت‌بام رفته و دائماً در حال مطالعه، ادارهٔ دولت و کتابت تعالیم اسماعیلیه نزاری بوده‌است(ولی طبق مطلب ذکر شده در کتاب خداوند الموت اثر پل آمیر و ترجمه ذبیح الله منصوری وی هر روز برای انجام فریضه نماز و سخنرانی برای پیروان خود به مسجد میرفت). اما شک بسیاری بر این عزلت‌نشینی وارد است، زیرا صباح، اسماعیلیه را در ایران و سوریه گسترش داد.<ref>{{پک|ِDaftary|2007|ک=The Isma'ilis|ص=318_324|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|کمال‌الدین حلمی|۱۳۹۳|ک=دولت سلجوقیان|ص=۱۰۶}}</ref><ref>{{پک|جعفریان|۱۳۸۸|ک=تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی|ص=۴۶۳}}</ref><ref>{{پک|بویل|۱۳۸۷|ک=از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی ایلخانان|ص=۴۰۷}}</ref>
 
وی کتاب‌خانهٔ بزرگی در الموت ساخت، که شامل موضوعاتی در رابطه با سنت‌های دینی مختلف، متن‌های علمی، فلسفی و تجهیزات علمی بوده‌است، که تا [[حمله مغول به ایران|حملهٔ مغول]] پابرجا بود. صباح زبان فارسی را، زبان مقدس نزاری‌ها اعلام کرد؛ این تصمیم باعث شد، که برای چندین قرن، تمامی متون اسماعیلیه نزاری در ایران، [[افغانستان]]، سوریه و [[آسیای مرکزی]]، به فارسی رونویسی شود<ref>{{پک|Daftary|1992|ک=The Ismā'īlīs: Their History and Doctrines|ص=316|زبان=en}}</ref> و علاوه بر به چالش کشیدن مشروعیت زبانی دستگاه خلافت، فرصت مناسبی برای بیان احساسات ملی ایرانی به وجود آید؛ البته پیشینهٔ آن در نزد اسماعیلیان ایران به دوران ناصر خسرو قبادیانی می‌رسید.<ref>{{پک|کریمی زنجانی اصل|۱۳۸۴|ک=دستورالمنجمین و علوم متداول نزد نزاریان ایران در عهد حسن صباح|ص=۳۳}}</ref><ref>{{پک|لوئیس|۱۳۶۳|ک=اسماعیلیان در تاریخ|ص=۲۷۳–۲۷۴}}</ref> صباح نسبت به دستورهای شریعت بسیار حساس بود و با دوست و دشمن یکسان سخت‌گیری می‌کرد. از این رو دو پسر خود را به قتل رساند؛ یکی برای قتل داعی حسین قائنی محکوم شد که پس از آن مشخص شد ادعایی کذب بوده و پسرش هیچ دخالتی در این ماجرا نداشته‌است و دیگری که محمد نام داشت، به جرم نوشیدن شراب به قتل رسید. وی همچنین شخصی که در قلعه نی نواخته بود، را بیرون کرد و بعد از آن هرگز اجازهٔ ورود به او نداد. صباح به امر معروف و نهی از منکر بسیار اهمیت می‌داد.<ref>{{پک|دفتری|۱۹۹۷|ف=حسن صباح|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی|ص=۶۱۶}}</ref><ref>{{پک|Crenshaw|1993|ک= THE Assassins: a terrorcult|ص=|زبان=en}}</ref>