هجرت محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز واگردانی خودکار خرابکاری بر پایه امتیاز خرابکاری. واگردانی اشتباه ربات را همراه با پیوند تفاوت در کاربر:Dexbot/گزارش اشتباه اعلام کنید. همچنین توصیه میشود حساب کاربری بسازید.
برچسب: واگردانی
خط ۷:
[[پرونده:Al aqsa moschee 2.jpg|بندانگشتی|راست|270px|[[مسجدالاقصی]]: مکانی که مسلمانان معتقدند معراج محمد از آنجا شروع شده‌است.]]
 
در عربستان افراد زیادی به قصد [[تجارت]] یا به جا آوردن [[حج]] در کعبه به مکه سفر می‌کردند. محمد ( ص ) از این موقعیت استفاده کرد و بختش را برای یافتن خانه‌ای جدید برای خود و پیروانش آزمود. پس از چندین مذاکره ناموفق، در صحبت با تعدادی از اهالی یثرب (که بعدها مدینه خوانده شد) امیدی یافت.<ref name="EoI-Muhammad">[[آلفورد ولش]]، ''محمد''، [[دانشنامه اسلام]]</ref> جمعیت عرب یثرب بدین جهت که گروهی از یهودیان در آن شهر زندگی می‌کردند، با یکتاپرستی تا حدی آشنا بودند.<ref name="EoI-Muhammad"/> گروهی از اهل یثرب که به مکه آمده بودند با محمد پیمانی بستند که به «[[پیمان عقبه اول]]» شهرت یافت.
 
به گفته [[ابن اسحاق]] پیمان عقبه اول بین محمد( ص ) و دوازده تن از اهل یثرب که بسیاری از آنان از «بنی النجار» اقوام مادری محمد ( ص ) بودند، منعقد شد. ابن اسحاق در ادامه بیان می‌کند که در آن زمان محمد ( ص ) اجازه [[جنگ]] از سوی خداوند نیافته بود و با شروطی موسوم به «بیعةالنساء» با ایشان بیعت کرد و از قول برخی از انصار اینگونه نقل می‌کند که «ما با رسول‌الله ( ص ) بیعت کردیم بر شیوه بیعت زنان، تا به خداوند چیزی را شریک نگردانیم، [[دزدی]] نکنیم، [[زنا]] نکنیم، فرزندانمان را نکشیم، بهتان نزنیم و به‌طور آشکار گناه نکنیم. وفقط در خفا گناه بکنیم اگر [[وفا]] کردیم [[بهشت]] پاداش است و اگرنه، تصمیم با خداوند است: اگر خواست می‌بخشد و اگر خواست مجازات می‌کند».<ref name="سیره۵۲"/>
 
به گفته ابن اسحاق محمد ( ص ) قبل از بیعت عقبه اول اجازه جنگ از سوی خداوند نیافته بود؛ او و مسلمانان به دعوت بسوی خداوند و صبر در برابر اذیت و آزار قریش و دشمنان فرمان داشتند. اما هنگامی که قریش همچنان به شدت و زیاده‌روی در آزار و اذیت و ظلم به مسلمانان ادامه داد، آنگاه آیات ۳۹ تا ۴۱ [[سوره حج]] اولین آیاتی است که به مسلمانان اجازه می‌داد تا با کسانی که به ایشان ظلم می‌کنند و از خانه‌هایشان بیرون می‌کنند، بجنگند.
 
محمد ( ص ) پس از پیمان اول ۱ [[مصعب بن عمیر]] را به یثرب فرستاد تا برای آنها قرآن بخواند و اسلام را بیاموزد. او اولین [[نماز جمعه]] را در یثرب خواند و بسیاری از جمله [[سعد بن معاذ]] توسط او اسلام آوردند.<ref name="سیره۵۲">سیرةالنبویه، ابن هشام؛ ج ۲، ص ۷۲–۵۲</ref> بدین ترتیب در مدینه افرادی، تقریباً از تمامی قبایل، به آیین اسلام گرویدند تا آنجا که در سال بعد ۷۵ مسلمان از مدینه جهت حج و ملاقات محمد ( ص ) به مکه آمدند. آنها او را به صورت مخفیانه و در شب ملاقات کرده و با او پیمانی بستند که به «[[پیمان دوم عقبه]]»، یا «پیمان جنگ» شهرت یافت.<ref>Watt (1974) p. 83</ref>
 
در پیمان عقبه دوم محمد ( ص ) پس از دعوت به اسلام، بیعتش با فرستادگان یثرب را مشروط به این کرد که آنان همان‌طور که از زنان و فرزندانشان حمایت کنند، از او نیز پشتیبانی به عمل آورند. آنچه محمد ( ص ) به آنان گفت این بود: «خون من خون شماست، حرمت من حرمت شما. از شمایم و شما نیز از من هستید. با هرکه بجنگید می‌جنگم و با آنکه دوستی کنید، در صلح خواهم بود.» به همین دلیل بیعت دوم به «بیعة الحرب» مشهور گردید. در این بیعت هفتاد و سه مرد و دو زن حضور داشتند که دوازده تن از آنان از بزرگان مدینه بودند، نُه تن از بزرگان خزرج و سه تن از بزرگان خاندان اوس.<ref name="سیره۵۲"/> پس از پیمان عقبه، محمد ( ص ) پیروانش در مکه را تشویق به مهاجرت به یثرب کرد. مانند قضیه هجرت به حبشه، قریش سعی کرد تا از خروج یاران محمد ( ص ) از مکه جلوگیری نماید ولی این تلاشها ناموفق بود و تقریباً تمام مسلمانان موفق به ترک مکه شدند.<ref name = P87>Peterson (2006), pg. 86-9</ref>
 
=== هجرت به مدینه ===
یک هیئت که شامل دوازده تن از بزرگان خاندان‌های مهم مدینه بودند، از محمد ( ص ) دعوت نمودند تا به عنوان یک غریبه بیطرف، به داوری بین اهالی شهر مدینه بپردازد.<ref name="Cambridge39"/><ref name="Esp">Esposito (1998), p. 17.</ref> ساکنان یثرب (اعراب و یهودیان)، تا قبل از سال ۶۲۰ میلادی حدود صد سال درگیر جنگ‌های داخلی بودند<ref name="Cambridge39"/> و کشت و کشتارهای مکرر و عدم توافق در زمینه پرداخت خون‌بهای کشته‌شدگان، خصوصاً پس از [[بعاث|جنگ بُعاث]] که تمامی قبایل یثرب در آن مشارکت داشتند، این امر را برای ایشان آشکار ساخته بود که مفاهیم قبیله‌ای مانند «[[چشم برای چشم]]» دیگر قابل اعمال نبوده مگر اینکه شخصی صلاحیت‌دار در موارد مورد اختلاف داوری کند.<ref name="Cambridge39">Watt, ''The Cambridge History of Islam'', p. ۳۹</ref> نمایندگان فرستاده شده از مدینه، از طرف خود و اهالی شهر یثرب متعهد شدند تا محمد ( ص ) را در جامعه خویش پذیرفته و از او در مقابل خطرات جانی، مانند خود، محافظت به عمل آورند.<ref name="EoI-Muhammad"/>
 
بر اساس روایات اسلامی، قریش از خروج مسلمانان از مکه آگاه شده و برای قتل محمد ( ص ) نقشه‌ای را به اجرا گذاشتند. محمد ( ص ) به کمک [[علی بن ابیطالب]]، کسانی که مراقبش بودند را گمراه نموده و مخفیانه به همراه [[ابوبکر]] از شهر خارج شد.<ref>Moojan Momen (1987), p. 5</ref> بدینسان در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از شروع دعوت خود) محمد (ص ) به مدینه، که یک واحه زراعتی بزرگ بود، هجرت نمود و همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به ''[[مهاجرین]]'' شهرت یافتند.<ref name="EoI-Muhammad"/> و اهالی یثرب که محمد ( ص ) و مهاجرین را یاری رسانده بودند، از آن پس به [[انصار]] نام برده می‌شدند. این هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان شد. [[مدینه]] تا قبل هجرت محمد «یثرب» نامیده می‌شد و بعد از این هجرت «مدینه النبی» خوانده شد.
 
== اجازه مهاجرت ==
هنگامی که فشار مشرکان بر [[اسلام|مسلمانان]] مکه پس از بیعت دوم با عقبه شدت گرفت، محمد به اصحاب خود اجازه مهاجرت به [[مدینه]] را داد و به آنها دستور داد به برادران خود از [[انصار]] بپیوندند.<ref name="بدایة4">[//ar.wikisource.org/wiki/البداية%20والنهاية/الجزء%20الثالث/باب%20الهجرة%20من%20مكة%20إلى%20المدينة البدایة والنهایة/الجزء الثالث/باب الهجرة من مکة إلی المدینة] علی [[ویکی مصدر]]</ref> [[ابن اسحاق]] به‌نقل از محمد ( ص ) گفته‌است:<ref name="بدایة42">[//ar.wikisource.org/wiki/البداية%20والنهاية/الجزء%20الثالث/باب%20الهجرة%20من%20مكة%20إلى%20المدينة البدایة والنهایة/الجزء الثالث/باب الهجرة من مکة إلی المدینة] علی [[ویکی مصدر]]</ref> «خدا برای شما برادران خانه ای ساخته‌است که می‌توانید در آن ایمن باشید»، بنابراین یاران محمد ( ص ) به آنجا رفتند.
 
== هجرت صحابه به مدینه ==
پس از اجازه مهاجرت به [[صحابه]] آنها مخفیانه به یثرب رفتند. ابتدا [[ابو سلمه|ابو سلمه بن]] عبدالاسد و سپس سایر مسلمانان نزد انصار رفتند، به جز [[محمد]]، (ص ) [[ابوبکر]] و [[علی بن ابی‌طالب]] ( ع ) در مکه باقی ماندند.<ref name="ابن سعد-الهجرة">الطبقات الکبری، [[محمد بن سعد البغدادی|ابن سعد البغدادی]]، ج1، ص224-238، دار صادر، بیروت.</ref> مسلمانان شروع به ترک [[مکه|مکه کردند و]] بصورت مخفیانه به صورت جداگانه خارج شدند تا مبادا [[قریش]] از آنها مطلع شود و آنها را از این کار بازدارد و همه خانه‌ها، پول و تجارت خود را پشت سر گذاشته و با دین و عقیده خود فرار کردند.<ref>[https://islamweb.net/ar/library/index.php?page=bookcontents&ID=306&idfrom=558&idto=595&flag=0&bk_no=58&ayano=0&surano=0&bookhad=0 السیرة النبویة لابن هشام] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20170523151418/http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=558&idto=595&bk_no=58&ID=306|date=23 مایو 2017}}</ref>
 
== شب هجرت محمد ( ص ) ==
وقتی قریش خروج مسلمانان را دیدند، از خروج محمد ترسیدند، بنابراین در دارالندوه جمع شدند و توافق کردند که هر کدام از قبیله قریش یک جوان را بفرستند تا او را بکشند،<ref name="ابن سعد-الهجرة2">الطبقات الکبری، [[محمد بن سعد البغدادی|ابن سعد البغدادی]]، ج1، ص224-238، دار صادر، بیروت.</ref> و خون او در بین قبایل پراکنده شود. جبرئیل این خبر را به پیامبر گفت و به او دستور داد آن شب را در رختخواب خود نخوابد، بنابراین محمد ( ص ) به علی (ع ) دستور داد تا به جای او در تختخواب خود بخوابد و در سرمای سبز خود پوشانده شود تا مردم گمان کنند محمد ( ص ) است که در رختخواب خود خوابیده و در همان حال محمد ( ص ) از آنجا خارج شد و هیچ‌کدام از آنها او را ندیدند. هنگامی که به سمت علی ( ع ) رفتند فکر کردند او محمد است وقتی علی را دیدند گفتند: «دوستت کجاست؟» او گفت: «نمی‌دانم».<ref name="الکامل2">[http://www.al-eman.com/الكتب/الكامل+في+التاريخ+**/i46&p1 الکامل فی التاریخ] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20090113054528/http://islamtoday.al-eman.com/Islamlib/viewchp.asp?BID=174&CID=20|date=13 ینایر 2009}}</ref><ref>فی موضوعات [[ابن جوزی|ابن الجوزی]] (2/342):عن [[ابوهریره|أبی هریرة]] عن النبی قال: {{اقتباس مضمن|إنَّ یومَ السَّبتِ یومُ مکرٍ ومکیدةٍ. قالوا: ولم ذاک یا رسولَ اللهِ؟ قال: إنَّ قریشًا أرادوا أن یمکروا فیه، فأنزل اللهُ {{قرآن|وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا}}}}، وقال [[ابن جوزی|ابن الجوزی]]: [[حدیث موضوع]]</ref>
 
محمد به علی دستور داده بود تا امانت‌ها را به مردم آنها بپردازد، و او نیز همان‌طور عمل کرد. آنها می‌دانستند که علی همیشه از محمد پیروی می‌کند، بنابراین اقامت او در مکه دلیلی می‌دانستند که محمد در مکه است و هجرت نکرده‌است، زیرا معتقد بودند که اگر او هجرت می‌کرد، علی را با خود می‌برد، و علی در مکه به مدت سه روز ماند تا پیام محمد از طریق پیام رسانش ابواقید لیثی به او رسید که به او دستور می‌دهد که به مدینه مهاجرت کند.<ref name="المجالس السنیة">[http://www.holykarbala.net/books/tarikh/majales_sania12/13.html المجالس السنیة، الجزء الثانی 199] {{پیوند مرده}} {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20100626170454/http://www.holykarbala.net/books/tarikh/majales_sania12/13.html|date=26 یونیو 2010}}</ref>
خط ۴۸:
 
== آخرین مهاجرت ==
آخرین فردی که از مکه مهاجرت کرد، [[عباس بن عبدالمطلب]] بود، او در ماه رمضان در [[۸ (قمری)|هشتمین سال]] هجرت به همراه خانواده اش مهاجرت کرد و در راه با محمد و سپاهش ملاقات کرد که می‌خواستند [[فتح مکه|مکه را]] پس از [[قریش|شکست قریش]] [[صلح حدیبیه|شکست دهند. طبق قرارداد حدیبیه]]، خانواده او به مهاجرت ادامه دادند و او با محمد بازگشت.<ref name="آخر من هاجر">[https://www.islamweb.net/ar/fatwa/148057/ آخر المهاجرین من مکة إلی المدینة] ـ فتاوی [[وب اسلام|إسلام ویب]] {{یادکرد وب |نشانی=http://fatwa.islamweb.net/fatwa/index.php?page=showfatwa&Option=FatwaId&Id=148057 |عنوان=نسخه آرشیو شده |بازبینی=۳ اکتبر ۲۰۲۱ |archive-date=۸ مارس ۲۰۱۷ |archive-url=https://web.archive.org/web/20170308134501/http://fatwa.islamweb.net/fatwa/index.php?page=showfatwa&Option=FatwaId&Id=148057 |url-status=bot: unknown}}</ref>
 
== مهاجرت و آغاز تاریخ هجری ==