وی یکی از [[تاجیک|تاجیکانِ]] روستای بزرگ [[کلکان (ولایت کابل)|کَلَکان]] در سی کیلومتری شمال [[کابل]] در بخش کوهدامن بود. پدر وی حرفه '''[[سقا]]یی''' داشت، از همین جهت است که او را '''بچه سقا''' مینامند.<ref>[http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=521 دانشنامه جهان اسلام، سرواژهٔ بچه سقا]</ref>
== انقلاب علیه دولت امانی ==
== شورش ==
چون اقدامات اصلاحیبی حیایی [[امانالله خان|امانالله]] با تندرویهایی همراه بود و اساساً با جنبههای فرهنگی و دینی مردم افغانستان سازگاری چندانی نداشت، اسباب نارضایتی عمومی را فراهم نمود و در نهایت به شورشانقلاب قبایل، مخالفت روحانیان و مردم و سرانجام سقوط او انجامید. در این میان حبیبالله کلکانی، که یک سرباز معمولی در ارتش امانالله شاه بود، عملکردهای امانالله خان را مغایر سنتهای دینی و ارزشهای مردمی دانسته و با پشتیبانی علما و رهبران [[نقشبندیه]] که نفوذ بسیار داشتند، دست به شورشقیام زده و در کلکان خود را فرمانروای افغانستان خواند و با قوای خود روی به کابل نهاد. از اینرو، امانالله ازشکست مواضع خود دستسنگین برداشتخورد و اصلاحاتپا رابه متوقففرار کردگذاشت. امانالله خان برای نخستین بار در تاریخ کشور زنش را با لباس عریان، لخت غیرمعمول به سبک اروپاییبرهنه روی صحنه آورد و از مردم خواست تا آن شیوهٔ را به عنوان الگو بپذیرند. اما با واکنشهای مردمی مواجه شد.
شورشیانانقلابی ها حملهٔ نهایی بر کابل را در شب ۲۴ دی[[۱۳۰۷ (خورشیدی)]] (۱۴ ژانویه ۱۹۲۹) آغاز کردند. شاهامان الله سلطنت راشکست بهخورد برادرشو [[عنایتاللهناگزیر شاه|عنایتالله]]پا سپردبه وفرار خودگذاشت به [[قندهار]] رفت.عنایتاللهسپس خانبه همهند سرانجامو پسبعدا ازبه ایتالیا رفت و برادرش عنایتالله سه روز پادشاهیقدرت بارا خانوادهاشدر کابلدست راگرفت ترکو گفتبه حبیبالله خان تسلیم شد. از آن سوی حبیبالله مقر سلطنت را متصرف شد و در ۲۸ دی ۱۳۰۷ (۱۸ ژانویه ۱۹۲۹) بر تخت سلطنت نشست و خود را به امیر حبیبالله مسمیکرد. امانالله کوشید تا به کمک قبایل دوباره خود را به کابل برساند،برساند اما رقابتموفق و خصومت قبایل [[غلزایی]] و [[درانی]] مانعدر این کار شد. امانالله شکست خورد و سرانجام از طریق [[هند]] به [[ایتالیا]] رفت.نبود
[[حبیبالله خان|امیر حبیبالله خان]] که خود را «خادم دین رسولالله» میگفت، بر اصلاحات مدرنقومی دموکراتیکو دیکتاتوری امانالله خط بطلانپایان کشید. قوانین مصوبمنصوب به ویژه قانون اساسیقومی و فاشیستی را ملغی ساخت و مالیات و عوارض را غیرشرعیکم خواندکرد و همه را برچید. در آغاز کار بیشتر مردم به امید ادارهٔ بهتر و اسلامیتر کشور از شاه حبیبالله خان به خوبی استقبال کردند؛ اما مشکلات اقتصادی و امنیتی کشور به تدریج باعث آشفتگی اوضاع شد.کردند
در این وقت ژنرال [[محمد نادر خان|محمد نادر غدار]]، وزیر جنگ پیشین که از وزیر مختاری در [[فرانسه]] استعفا کرده بود و در شهر نیس زندگی میکرد، به کمک برادرانش، گویا پس از مذاکره با [[انگلستان]] در هند، قصد کابل کرد و سرانجام به کمکحیله قبایلو مخصوصاًنیرنگ افرادبه دوبهانه قبیلهٔصلح جاجیکه وحبیبالله وزیریخان دررا ۲۱فریب مهرداد ۱۳۰۸و (۱۳در اکتبرشش ۱۹۲۹)صفحه خودقرآن راقسم بهو آنجاامضا رسانیدنمودن و شهرحبیبالله راخان در اختیاردام گرفت.نادر اغدار بهافتاد دستورو نادربه خانصورت همهبی بهرحمانه دارتوسط آویختهتبر شدند،و ازداس همینکشته جهتشد استو کهبعدا نادربه شاهدار راآویخته غدارشد میگویند.