'''علی بن موسی الرّضا''' (به {{lang-ar|عَلیُّ بْنُ موسَی الرِّضا}}؛ زادهٔ ۱۱ ذیقعدهٔ ۱۴۸ هجری قمری / ۲۹ دسامبر ۷۶۵ میلادی – درگذشتهٔ آخر صفر ۲۰۳ هجری قمری / ۵ سپتامبر ۸۱۸ میلادی)، فرزندِ [[موسی بن جعفر]] و [[نجمه خاتون]] و از نسل [[محمد]]، [[پیامبر اسلام]]، است. او امام هشتم [[شیعه دوازدهامامی|شیعیان دوازدهامامی]] بعد از پدرش موسی کاظم و پیش از پسرش [[محمد تقی]] است. هرچند منابع در علت و چگونگی ملقب شدن وی بهعنوان «رضا» دچار اختلاف هستند، اما همگی بر شهره بودن او به این لقب، اتفاق دارند. [[کنیه]] او ابوالحسن ذکر شده که بهجهت هم کنیه بودن با پدرش، '''ابوالحسن ثانی''' خوانده شدهاست.
دوره زندگانی علی بن موسی الرضا همزمان با [[خلافت عباسی|حکومت عباسیان]] بودهاست که با مشکلات عدیدهای از جمله جنگهای داخلی و شورشهای مختلف علیه حکومت مواجه بودند. دوران [[امامت]] وی با سه [[فهرست خلفای عباسی|خلیفهٔ عباسی]] شامل [[هارون الرشید]]، [[امین (خلیفه)|امین]] و [[مأمون]] مقارن بود. او در عصر حکومت هارون و امین، غالباً به مباحثه با مذاهب دیگر در باب اعتقادات اسلامی و ترویج مذهب [[امامیه]] میپرداخت. در این دوران با تدارک سفر و [[مناظرههای علی بن موسی الرضا|مناظرات]] با بزرگان ادیان و مذاهب مختلف، سعی در کاهش گسترش مذاهب دیگر کرد. مبارزه با جریان [[واقفیه]] که پس از مرگ [[موسی کاظم]] و انکار امامت وی رخداد،رخ داد، از جمله اهم اقدامات وی بشماربه شمار میآید. حکومت نیز در این دوران مواجههای با وی نداشت.
پس از پیروزی [[مأمون|مأمون عباسی]] در [[جنگ امین و مأمون|جنگ با امین]] در سال ۱۹۸ ه. ق، مأمون با گسترش قیامهای شیعی مواجه شد. او بهدنبال راهی برای پیروزی بر این شورشها، تصمیم گرفت علی بن موسی الرضا را در حکومت دخیل کند و بههمینبه همین منظور مقام [[ولایتعهدی علی بن موسی الرضا|ولایتعهدی خویش]] را به عهدهٔ او گذاشت. هرچند علی بن موسی، نسبت به پذیرش منصب ولایتعهدی استنکاف نمود، اما مأمون او را در سال ۲۰۰ ه.ق به [[مرو (شهر باستانی)|مرو]]، پایتخت خود، احضار کرد. این رویداد که مهمترین فصل تاریخی حیات علی بن موسی الرضا است، در سال ۲۰۱ ه.ق صورت پذیرفت. در طول مسیر، اتفاقات فراوانی از کاروان علی بن موسی گزارش شدهاست که پررنگترین آنها، استماع و استنساخ [[حدیث سلسلهالذهب]] توسط اهالی [[نیشابور]] است. علی بن موسی در طول مسیر حرکتش به مرو، به ایراد سخنرانی، گفتگو با شیعیان خویش، اعتراض به احضارش به مرو و… پرداخت. پس از این انتصاب، [[بنی عباس|خاندان عباسیان]] حاضر در [[بغداد]] که غالباً از جناح مخالف مأمون محسوب میشدند، اقدامات مأمون را نگرانکننده دانستند و سرانجام مأمون را از خلافت عزل کردند و [[ابراهیم بن مهدی]] را به خلافت برگزیدند. مأمون برای دفاع از خود، بههمراه علی بن موسی عزم بغداد کرد. با رسیدن کاروان مأمون به [[سرخس]]، وزیرش [[فضل بن سهل سرخسی|فضل بن سهل]] توسط تعدادی از سران سپاه ترور شد و دو روز بعد وقتی کاروان مأمون به [[توس]] رسید، علی بن موسی بیمار شد و از دنیا رفت. برخی منابع، با توجه به مرگ وزیر و ولیعهد مأمون در فاصله زمانی کوتاه، این را نشانه توطئه مأمون دانستهاند. بهنظر منابع شیعه امامیه و برخی منابع [[اهل سنت]]، مرگشهادت علی بن موسی (ع) مسمومیت بر اثر زهر بودهاست؛ هر چند در منابع اهل سنت دربارهٔ شخص قاتل، اختلافاتی وجود دارد، اما منابع شیعی مأمون را مسئول این [[ترور]] دانستهاند. در نهایت وی در یکی از روستاهای توس بهنام [[سناباد]] به خاک سپرده شد. در مدفن وی، بعدها [[حرم امام رضا|حرمی]] احداث شد و شهری پیرامون پدید آمد که [[مشهد]] (محل شهادت) نامیده شد.
علی بن موسی در دوران امامتش بر شیعیان، با تدریس و بیان روایات [[فقه]]ی و اعتقادی، مذهب شیعه امامی را تحکیم کرد. در این دوره، وی رویکرد [[فقه جعفری|فقهی شیعه]] را از مدیریت مستقیم و دریافت پاسخ سوالات فقهی از شخص امام، به مدیریت باواسطهبا واسطه از طریق [[روایت|راویان]] [[حدیث]] و [[فتوا|استفتاء]] از [[مجتهد]]ان، مبدل ساخت. وی همچنین بهجهت استفاده از فضای باز اعتقادی و سیاسی، توانست نسبت به پدرش موسی کاظم، شاگردان بیشتری را تربیت نماید. با وجود این فضای باز، شاگردان وی قادر به ملاقاتهای آزادانه با او نبودند. همین امر سبب شد تا علی بن موسی،موسی (ع)، مراجعات دینی خود را به شاگردانش ارجاع دهد. جایگاه علمی علی بن موسی الرضا،الرضا (ع)، منحصر در [[شیعه|تشیع]] نبوده و [[سنی|اهل سنت]] نیز وی را بهعنوان دانشمندی اسلامی ستودهاند. دانشمندانی از اهل سنت مانند [[ابن حجر عسقلانی|اِبن حَجَرِ عَسقَلانی]] و [[ابوعبدالله ابن نجار|ابن نَجّار]] دربارهٔ جایگاه علمی وی آوردهاند که در بیست سالگی در [[مسجد النبی|مسجد نبوی]] در [[مدینه]] بر مردم فتوا میخواند. بیان دیدگاههای علمی وی در علوم و فنون دیگری چون [[طب]]، حکایت از جایگاه ویژه او در نزد سایر دانشمندان دارد. از سه رساله مهم منسوب به وی، [[رساله ذهبیه|یک رساله]] مربوط به علم پزشکی است.