دولت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Habib Farahzadi (بحث | مشارکت‌ها)
خنثی‌سازی ویرایش 10284848 توسط 46.100.179.91 (بحث)
Habib Farahzadi (بحث | مشارکت‌ها)
خنثی‌سازی ویرایش 10284840 توسط 46.100.179.91 (بحث)
خط ۳:
 
==مشکلات تعریف==
هیچ اجماع آکادمیکی بر روی یک تعریف جامع و مناسب از حکومت وجود نداردواژهندارد.<ref>Cudworth et al, 2007: p. 1</ref> واژه حکومت اشاره دارد به دسته ای از نظریات متفاوت ولی مرتبط درباره پدیده [[سیاست]] که اغلب با یکدیگر هم پوشانی هایی دارند.<ref>Barrow, 1993: pp. 9-10</ref> ارائه تعریف از این واژه می تواند به عنوان بخشی از درگیری های ایدئولوژیکی نیز در نظر گرفته شود، چرا که تعریف های مختلف به نظریه های متعددی منجر می شود که پایه و اساس حکومت هستند و در نتیجه راهکار های مختلف سیاسی را معتبر خواهند شمرد
 
رایج ترین تعریف از حکومت متعلق به [[ماکس وبر]] است، که توضیح می دهد حکومت یک سازمان سیاسی اجباری است که دارای دولتی مرکزی بوده و سعی در برقراری انحصار قدرت قانون گذاری برای خود در داخل یک قلمرو مشخص دارد> دسته بندی های عمومی از نهاد های حکومت شامل دیوان سالاران اداری، [[نظام حقوقی]] و سازمان های نظامی یا مذهبی می باشد>
 
بر طبق دیکشنری انگلیسی [[آکسفورد]]، حکومت '''الف.''' یک اجتماعی سازمان یافته سیاسی است که دارای یک [[دولت]]، یک [[رفاه عمومی]] و یک [[ملت]] است. ب. چنین اجتماعی می تواند تشکیل دهنده بخش های مختلف یک [[جمهوری فدرال]] باشد، به ویژه در [[ایالات متحده امریکا]].<ref name="oxford-state" />

===انواع حکومت===
حکومت ها ممکن است به عنوان مقتدر دسته بندی شوند و این دسته آن حکومت هایی هستند که به حکومت دیگری وابسته نبوده و موضع اعمال حاکمیت آن نمی باشند. دیگر حکومت هایی نیز وجود دارند که ممکن است تحت سیطره یک قدرت خارجی قرار گرفته باشند> بسیاری از حکومت ها، حکومت های فدرال هستند که در اتحادیه فدرال مشارکت می جویند. یک حکومت فدرالی قلمرویی است که تحت [[قانون اساسی]] شکل گرفته و با اجتماعات متعدد یک فدراسیون را تشکیل می دهد..<ref name="AUTOREF4" /> چنین حکومت هایی از حکومت های دارای اقتدار متمایز هستند چرا که در این حالت این حکومت ها، بخشی از قدرت خود در حاکمیت را به حکومت فدرال منتقل کرده اند
===حکومت و دولت===
مفهوم حکومت می تواند متمایز از مفهوم دولت باشد. دولت گروهی مشخص از مردم، دیوان سالاران اداری، است که وظیفه اداره کردن کارهای حکومت ها را در دوره ای که به آن ها اختصاص دارد بر عهده دارند.< با این اوصاف می توان گفت که دولت ها ابزاری هستند که قدرت حکومت از طریق آن ها به کار بسته می شود. حکومت ها توسط دولت های مختلفی که از پی هم می آیند، اداره می شوند.<هر دولتی که از پی دولت دیگر می آید از بدنه ای از افراد متخصص تشکیل شده که انحصار تصمیم گیری های سیاسی را در دست دراند و توسط سازمان های دولتی از دیگر اعضای جامعه جدا شده اند. کارکرد ایشان اجرایی کردن قوانین موجود، تصویب قوانین جدید و داوری اختلاف ها به صورت انحصاری است. در بعضی از جوامع، این گروه از مردم به صورت دائمی بر سر کار می آیند یا از طبقه پادشاهی بوده و از طریق وارثتی کنترل امور را در دست می گیرند. در دیگر جوامع، مثل [[دموکراسی]] ها، نقش های سیاسی بر جای خود باقی می مانند ولی اشخاص متفاوت در زمان های مختلف تصدی آن ها را بر عهده خواهند داشت.<,
 
===حکومت و حکومت-ملت===
حکومت هم چنین می تواند از مفهومی به نام ملت نیز متمایز باشد که به یک منطقه وسیع جغرافیای اشاره دارد و مردمی که در آن محدوده به زندگی و کار مشغول اند و هویتی مشخص از در کنار هم بودن و با هم زندگی کردن در اندیشه های کلاسیک، حکومت توسط هم جامعه سیاسی و هم جامعه مدنی مورد معرفی قرار گرفته است. چرا که در آن دوره، جامعه مدنی را هم جزئی از اجتماعات سیاسی در نظر می گرفتند، در حالی که در اندیشه های مدرن میان حکومت-ملت به عنوان یک جامعه سیاسی و جامعه مدنی به عنوان نوعی از جامعه اقتصادی تمایز قائل شده اند..<ref name="zaleski">{{cite journal
| last = Zaleski | first = Pawel | authorlink = | coauthors = | title = Tocqueville on Civilian Society. A Romantic Vision of the Dichotomic Structure of Social Reality | journal = Archiv für Begriffsgeschichte | volume = 50 | issue = | pages = | publisher = Felix Meiner Verlag | location = | year = 2008 | url = | doi = | id = | accessdate = }}
</ref> بنابراین در اندیشه های مدرن حکومت با جامعه مدنی در تضاد است.<ref>{{cite book|author=Ehrenberg, John|chapter=Civil Society and the State|title=Civil society: the critical history of an idea|publisher=NYU Press|year=1999|isbn=978-0-8147-2207-7|url=http://books.google.com/books?id=89q-NgCJZXoC&pg=PA109}}</ref><ref>{{cite book|author=Kaviraj, Sudipta|chapter=In search of civil society|editors=Kaviraj, Sudipta & Khilnani, Sunil|title=Civil society: history and possibilities|publisher=Cambridge University Press|year=2001|isbn=978-0-521-00290-5|pages=291–293|url=http://books.google.com/books?id=AOnRSNob2O8C&pg=PA291}}</ref><ref>{{cite book|author=Reeve, Andrew|chapter=Civil society|editor=Jones, R.J. Barry|title=Routledge Encyclopedia of International Political Economy: Entries P-Z|publisher=Taylor & Francis|year=2001|isbn=978-0-415-24352-0|pages=158–160|url=http://books.google.com/books?id=a29qBofx8Y8C&pg=PA158}}</ref>
بنابراین در اندیشه های مدرن حکومت با جامعه مدنی در تضاد است===انسان علیه حکومت===
 
===انسان علیه حکومت===
فیلسوف، جامعه شناس، زیست شناس و نویسنده انگلیسی، [[هربرت اسپنسر]] در کتاب خویش با نام انسان علیه حکومت درباره بسیاری از ابعاد حکومت که در تعارض با ویژگی های انسان است، قلم رانده است. در این کتاب وی با جزئیات به تحلیل آکادمیک [[شکسپیر]] می پردازد و فضای سردی را که حاصل ارتباط میان حکومت و مردمی که تحت آن زندگی می کنند است، را به رشته تحریر در می آورد.
 
[[آنتونیو گرامشی]] معتقد بود که جامعه مدنی مرکز اولیه فعالیت سیاسی است چرا که این محمل جایی است که در آن تمام اطلاعات هویتی، درگیری های نظری، فعالیت های روشنفکران و ساختن یک هژمونی، شکل می گیرند و امکان وقوع می یابند و آن جامعه مدنی پیوند ارتباطی میان فضای سیاسی و اقتصادی بود. جمع تمام این فعالیت های جامعه مدنی چیزی بود که گرامشی آن را جامعه سیاسی می نامید، و آن را از ملتی که حکومت را به عنوان جامعه خویش بر می گزینند، متمایز می دانست. وی می گفت که سیاست یک روند یک طرفه برای اداره سیاسی جامعه نیست بلکه سیاست فعالیت های سازمان های مدنی است که فعالیت های احزاب سیاسی و نهاد های حکومتی را مقید و مشروط می کندrefکند.<ref>{{cite book|author=Sassoon, Anne Showstack|title=Gramsci and contemporary politics: beyond pessimism of the intellect|publisher=Psychology Press|year=2000|isbn=978-0-415-16214-2|page=70|url=http://books.google.com/books?id=gZQJgfmplQoC&pg=PA70}}</ref><ref>{{Cite book|chapter=Gramsci and international relations: a general perspective with examples from recent US policy towards the Third World|editor=Gill, Stephen|title=Gramsci, historical materialism and international relations|publisher=Cambridge University Press|year=1993|isbn=978-0-521-43523-9|page=129|url=http://books.google.com/books?id=Opkof1vyDAgC&pg=PA129|author=Augelli, Enrico & Murphy, Craig N.}}</ref> [[لوئیس آلتوسر]] بحث می کند که سازمان های مدنی از جمله کلیسا، مدارس و خانواده در بازتولید ارتباطات اجتماعی بخشی از دستگاه نظری حکومت می باشند که مکمل دستگاه سرکوب حکومت هستند (مانند نیرو های پلیسی و نظامی).<ref>{{cite book|author=Ferretter, Luke|title=Louis Althusser|publisher=Taylor & Francis|year=2006|isbn=978-0-415-32731-2|page=85|url=http://books.google.com/books?id=fn0ZLu27jVoC&pg=PA85}}</ref><ref>{{cite book|author=Flecha, Ramon|chapter=The Educative City and Critical Education|editors=Apple, Michael W. et al.|title=The Routledge international handbook of critical education|publisher=Taylor & Francis|year=2009|page=330|url=http://books.google.com/books?id=hD3qp2tvrLcC&pg=PA330|isbn=978-0-415-95861-5}}</ref><ref>Malešević, 2002: [http://books.google.com/books?id=Lc_nMFoGcYkC&pg=PA16 p. 16]</ref>
 
 
[[یورگن هابرماس]] از فضای عمومی حرف می زد که به زعم وی هم از فضای سیاسی و هم از فضای اقتصادی متمایز بود.<ref>{{Cite book|author=Morrow, Raymond Allen & Torres, Carlos Alberto|title=Reading Freire and Habermas: critical pedagogy and transformative social change|publisher=Teacher's College Press|year=2002|isbn=978-0-8077-4202-0|page=77|url=http://books.google.com/books?id=Mxge8wUpd7EC&pg=PA77}}</ref>
 
با توجه به نقشی که بسیاری از گروه های اجتماعی در توسعه سیاست عمومی دارند و رابطه سنگینی که میان دیوان سالاری حکومتی و دیگر نهاد ها وجود دارد، تعریف و تشریح مرز های حکومت به شدت سخت شده است. [[خصوصی سازی]]، [[ملی سازی]] و ایجاد نهاد های جدید دیگر نیز باعث تغییر مرز های حکومت در ارتباط با جامعه شده اند. در اغلب موارد طبیعت سازمان های شبه مستقل نا مشخص و غیر شفاف است، و این امر باعث شده تا بحثی در میان دانشمندان [[علم سیاست]] در بگیرد که باید چنین سازمان هایی را بخشی از حکومت در نظر بگیرند یا بخشی از جامعه مدنی. به این خاطر بعضی از دانشمندان علم سیاست ترجیح می دهند تا از شبکه های سیاسی و اداره غیر متمرکز در جوامع مدرن حرف بزنند تا این که بخواهند مدافع دیوان سالاری های حکومتی و اداره مستقیم دولت باشند.<ref>{{cite book|author=Kjaer, Anne Mette|title=Governance|publisher=Wiley-Blackwell|year=2004|isbn=978-0-7456-2979-7|url=http://books.google.com/books?id=AY5SIsf1nI4C}} -- {{page needed|date=January 2011}}</ref>