کوبیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
آیناز تدین (بحث | مشارکت‌ها)
Feri moo ghashang (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳:
 
== ریشه واژه کوبیسم ==
 
واژه «کوبیسم» از ریشه «Cube''» به معنی «مکعب» اخذ شده‌است.
این واژه را نخستین بار [[وکسل]] منتقد هنری بکار برد. [[دوید هاکنی]] در کنفرانس [[دانشگاه هاروارد]] در ۶ فوریه ۱۹۸۶ در این باره می‌گوید:<ref>[[دیوید هاکنی]]، ترجمه [[لیلی گلستان]]، [[پیکاسو]] (مجموعه هنرهای تجسمی)، نشر پژوهش فرزان روز. تهران 1381. شابک 9-150-321-964.</ref>
 
{{نقل قول|امروزه کلمه کوبیسم برای آنچه که [[ژرژ براک|براک]] و [[پابلو پیکاسو|پیکاسو]] انجام دادند عبارت بسیار سیه روز و بد گزینش شده‌ای است. در واقع این را وکسل، منتقد معروف، پایه گذاشت. او داشت اتفاقی را که افتاده بود درک می‌کرد و فکر می‌کرد کوبیسم یعنی مکعب‌ها و سطح‌ها.واین و این برچسبی بودکهبود که دیگر به آن زده شده بود. کوبیسم ماجرای مکعب‌ها نیست. این یک دید ساده انگارانه معمولی است که بشنویم کوبیسم از راه نوعی هندسه به تجرید می‌رسد.}}
این یک دید ساده انگارانه معمولی است که بشنویم کوبیسم از راه نوعی هندسه به تجرید می‌رسد.}}
 
== معرفی ==
تاریخ دقیق اولین ردپای کوبیسم در هنر همیشه موضوع بحث و مناقشه میان مورخان هنر بوده است. برخی آغاز پیدایش آن را در تابلوی معروف«[[دوشیزگان آوینیون]]» Demoiselles d&#۰۳۹;Les Avignon متعلق به [[پیکاسو]] می دانند. این تابلو تصویر زنی است که با ترکیب اشکال دندانه دار، نقش‌های هموار و فرم‌هایی برگرفته از نقاب‌های آفریقایی نقاشی شده است. برخی دیگر، تأثیر آثار هنرمند فرانسوی، پائول سزان(Paul Cژzanne)را بر روی پیکاسو و [[براک]] مهمترین عامل شکل گیری این جنبش می دانند. [[سزان]]، پیش از مرگش در سال ۱۹۰۶ در تابلوهایش به طور فزاینده‌ای به تسهیل و هموار ساختن اشکال می‌پرداخت. به علاوه، او برای اولین بار شیوه‌ای را در نقاشی خلق کرد که مورخان هنر آن را passage (گذرگاه) نامیدند. در این شیوه گاهی قسمت‌هایی از تابلو بدون رنگ رها می‌شد، به عنوان مثال حد فاصل میان دو کوه خالی می‌ماند، به طوری که صخره و هوا در هم ادغام شوند و از هم عبور کنند. ‎چنین نوآوری‌هایی از دو جهت برای کوبیست‌ها حائز اهمیت بودند. اولاً چنین شیوه‌ای قانون‌های تجارب فیزیکی را به چالش می‌طلبید و ثانیاً هنرمندان را تشویق می‌کرد تا دید خود را نسبت به نقاشی تغییر دهند و آن را به عنوان تمامیتی غیر وابسته (و حتی مخالف) با تجارب فیزیکی دنیای بیرون ببینند که دارای هویت و منطق درونی مستقلی است.
به این ترتیب پیکاسو و براک تحت تأثیر شیوه سزان در نقاشی، آثاری را از مناظر طبیعی به شیوه وی آفریدند و در سال ۱۹۰۸ در نمایشگاهی در پاریس آنها را در معرض دید عموم گذاردند. این نمایشگاه نیز مانند اولین نمایشگاه آثار امپرسیونیستی با اعتراضات گسترده منتقدین روبه رو شد و در بازدید از همین آثاربودآثار بود که منتقد معروف لوئیس واکسل'''(Louis Vauxelles)''' درتمسخردر تمسخر این سبک نو،واژهنو، واژه کوبیسم راکهرا که از '''cube'''بهcubeبه معنای '''«مکعب'''» گرفته شده، به آن نسبت داد.
 
پیکاسو و براک، در این نقاشی‌های اولیه، ابزارهایی را به غیر از «تحلیل بردن توهم فضا» بکار گرفته بودند. در اولین قدم آنها از شر قراردادهای مرسوم رهایی یافتند! ساختمان‌ها به جای قرار گرفتن در یک خط عرضی یا پشت سر هم، یکی بر روی دیگری بنا می‌شدند. به علاوه پیکاسو در برخی آثارش، نه تنها ساختمان‌ها بلکه تمام تصویر پیش زمینه را به شکل مکعب‌های ریزی نقاشی می‌کرد. او با پرداخت‌های مشترک به زمین و آسمان، فضای بوم را به نوعی وحدت می رساند، اما در این میان با ترکیب حجم‌های تو پر و میان تهی، از ایجاد «ابهام» نیز غافل نمی‌شد!
 
موضوع دیگری که آثارکوبیستآثار رادرمعرضکوبیست را در معرض انتقادات شدید می‌گذاشت، این بود که برخلاف شیوه معمول پرداختن به نور برای ایجاد فضای سه بعدی در نقاشی‌های متداول آن دوران، در این نقاشی‌ها منبع و زاویه مشخصی برای تابش نور وجود نداشت. در برخی سایه‌های موجود منبع نور را در چپ و در بعضی دیگر در راست یا بالا و یا پائین و حتی روبه رو نشان می‌داد. علاوه بر آن نقش‌ها به نحوی تقارن یافته بودند که محدب یا مقعر بودن آنها برای بیننده ممکن نبود. در واقع ایجاد ابهام در ذهن بیننده را می‌توان به عنوان برجسته ترین ویژگی کوبیسم برشمرد.<ref>روزنامه ایران، شماره 4009 به تاریخ 4/6/87، صفحه 19 (فرهنگ و هنر)</ref>
 
کوبیست‌ها کوشش می‌کنند تا کلیت یک پدیده (وجوه مختلف یک شی) را در آن واحد در یک سطح دو بعدی عرضه کنند، کوبیسم از این جهت مدعی [[رئالیسم]] بود، ولی نه رئالیسم بصری و [[امپرسیونیست|امپرسیونیستی]] بلکه رئالیسم مفهومی. آنها همچنین درتلاشدر تلاش بودند تا ذهنیت خود را از بودندتاذهنیتاشیا خودراازاشیاوو موجودات به صورت اشکال هندسی بیان کنند. از این رو آنچه را که در واقعیت است به گونه‌ای که در چشمان ما قابل رویت است نمی‌بینیم.
به علاوه، او برای اولین بار شیوه‌ای را در نقاشی خلق کرد که مورخان هنر آن را passage (گذرگاه) نامیدند.در این شیوه گاهی قسمت‌هایی از تابلو بدون رنگ رها می‌شد، به عنوان مثال حد فاصل میان دو کوه خالی می‌ماند، به طوری که صخره و هوا در هم ادغام شوند و از هم عبور کنند. ‎چنین نوآوری‌هایی از دو جهت برای کوبیست‌ها حائز اهمیت بودند. اولاً چنین شیوه‌ای قانون‌های تجارب فیزیکی رابه چالش می‌طلبیدو ثانیاً هنرمندان را تشویق می‌کرد تا دید خود را نسبت به نقاشی تغییر دهند وآن رابه عنوان تمامیتی غیر وابسته (و حتی مخالف) با تجارب فیزیکی دنیای بیرون ببینند که دارای هویت و منطق درونی مستقلی است.
 
 
 
به این ترتیب پیکاسو و براک تحت تأثیر شیوه سزان در نقاشی، آثاری را از مناظر طبیعی به شیوه وی آفریدند و در سال ۱۹۰۸ در نمایشگاهی در پاریس آنها را در معرض دید عموم گذاردند. این نمایشگاه نیز مانند اولین نمایشگاه آثار امپرسیونیستی با اعتراضات گسترده منتقدین روبه رو شد و در بازدید از همین آثاربود که منتقد معروف لوئیس واکسل'''(Louis Vauxelles)''' درتمسخر این سبک نو،واژه کوبیسم راکه از '''cube'''به معنای '''مکعب''' گرفته شده، به آن نسبت داد.
 
 
پیکاسو و براک، در این نقاشی‌های اولیه، ابزارهایی را به غیر از «تحلیل بردن توهم فضا» بکار گرفته بودند. در اولین قدم آنها از شر قراردادهای مرسوم رهایی یافتند! ساختمان‌ها به جای قرار گرفتن در یک خط عرضی یا پشت سر هم، یکی بر روی دیگری بنا می‌شدند. به علاوه پیکاسو در برخی آثارش، نه تنها
ساختمان‌ها بلکه تمام تصویر پیش زمینه رابه شکل مکعب‌های ریزی نقاشی می‌کرد. وبا پرداخت‌های مشترک به زمین و آسمان، فضای بوم را به نوعی وحدت می رساند، اما در این میان با ترکیب حجم‌های تو پر و میان تهی،از ایجاد '''«ابهام»''' نیز غافل نمی‌شد!
 
 
موضوع دیگری که آثارکوبیست رادرمعرض انتقادات شدید می‌گذاشت، این بود که برخلاف شیوه معمول پرداختن به نور برای ایجاد فضای سه بعدی در نقاشی‌های متداول آن دوران، در این نقاشی‌ها منبع و زاویه مشخصی برای تابش نور وجود نداشت. در برخی سایه‌های موجود منبع نور را در چپ و در بعضی دیگر در راست یا بالا و یا پائین و حتی روبه رو نشان می‌داد. علاوه بر آن نقش‌ها به نحوی تقارن یافته بودند که محدب یا مقعر بودن آنها برای بیننده ممکن نبود. در واقع ایجاد ابهام در ذهن بیننده را می‌توان به عنوان برجسته ترین ویژگی کوبیسم برشمرد.<ref>روزنامه ایران، شماره 4009 به تاریخ 4/6/87، صفحه 19 (فرهنگ و هنر)</ref>
 
 
کوبیست‌ها کوشش می‌کنند تا کلیت یک پدیده (وجوه مختلف یک شی) را در آن واحد در یک سطح دو بعدی عرضه کنند، کوبیسم از این جهت مدعی [[رئالیسم]] بود، ولی نه رئالیسم بصری و[[امپرسیونیست|امپرسیونیستی]] بلکه رئالیسم مفهومی.آنها همچنین درتلاش بودندتاذهنیت خودراازاشیاو موجودات به صورت اشکال هندسی بیان کنند. از این رو آنچه را که در واقعیت است به گونه‌ای که در چشمان ما قابل رویت است نمی‌بینیم.
 
== دوره‌ها ==
*کوبیسم به دو مرحله تقسیم می‌شود:
 
 
* '''کوبیسم تحلیلی'''(۱۹۱۲-۱۹۱۰):اصول زیبایی شناسی در این دوره کامل تر شد. پیکاسو و براک به نوع مسطح تری از انتزاع صوری روی آوردند که در آن ساختمان کلی اهمیت داشت و اشیای بازنمایی شده تقریبا غیر قابل تشخیص بودند. آثار این دوره غالبا تکرنگ و در مایه‌های آبی، قهوه‌ای و خاکستری بودند. به تدریج اعداد و حروف بر تصویر افزوده شدند و سر انجام اسلوب تکه چسبانی یا کلاژ به میان آمد که تاکید بیشتر بر مادیت اشیا و رد شگردهای وهم آفرین در روشهای نقاشانهٔ پیشین بود.
این مرحله شامل نقاشی‌های سال‌های ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۱ پیکاسو و براک است که موضوعات آن معمولاً اشیا درون کارگاه نقاشی بودند. [[گیتار و آکاردئون]] براک اولین نقاشی از این سبک به شمار می‌آید.
* '''کوبیسم ترکیبی'''(۱۹۱۲-۱۹۱۴):در این دوره آثاری منتج از فرایند معکوس انتزاع به واقعیت پدید شدند. دستاوردهای این دوره بیشتر نتیجهٔ کوششهای گریس بود. اگر پیکاسو و براک در مرحلهٔ تحلیلی به تلفیق همزمان در یافتهای بصری از یک شیء می‌پرداختند و قالب کلی نقاشی خود را به مدد عناصر هندسی می‌ساختند، اکنون گریس می‌کوشید با نشانه‌های دلالت کنندهٔ شیء به باز آفرینی تصویر آن بپردازد. بدین سان تصویر دارای ساختمانی مستقل اما همتای طبیعت می‌شود و طرح نشانه واری از چیزها به دست می‌دهد. گریس در تجربه‌های خود رنگ را به کوبیسم باز آورد.
 
 
 
* '''کوبیسم ترکیبی'''(۱۹۱۲-۱۹۱۴):در این دوره آثاری منتج از فرایند معکوس انتزاع به واقعیت پدید شدند. دستاوردهای این دوره بیشتر نتیجهٔ کوششهای گریس بود. اگر پیکاسو و براک در مرحلهٔ تحلیلی به تلفیق همزمان در یافتهای بصری از یک شیء می‌پرداختند و قالب کلی نقاشی خود را به مدد عناصر هندسی می‌ساختند، اکنون گریس می‌کوشید با نشانه‌های دلالت کنندهٔ شیء به باز آفرینی تصویر آن بپردازد. بدین سان تصویر دارای ساختمانی مستقل اما همتای طبیعت می‌شود و طرح نشانه واری از چیزها به دست می‌دهد.گریس در تجربه‌های خود رنگ را به کوبیسم باز آورد.
 
== تأثیرات ==
سطر ۵۹ ⟵ ۴۱:
 
== عکاسی کوبیستی ==
در '''عکاسی کوبیستی''' از نوعی کلاژ بهره می‌گیرند، درهم ریختن فضای واقعی توسط چسباندن عکسهای مختلف از زوایای مختلف صورت (در پرتره کوبیستی) و چیدمان تصویری با استفاده از عناصر غیر همگون برای رسیدن به مفاهیم کوبیستی. همچون دیگر سبک‌های عکاسی نوعی ساختار شکنی تصویری با کم و زیاد کردن عناصر اصلی تصویر با اسلوب و ساختار کوبیسم در نقاشی، می‌توان گفت فضای پرسپکتیوی یا فضایی که از یک نقطه دید واحد نمایان شده است.
کوبیسم با همزمان کردن نقاط دید مختلف، یکپارچگی قیافهٔ اشیاء را به هم می‌زند و به جای آن شکل «تجریدی» یا '''(آبستره''') را ارائه می‌کند. بدین معنا که عکاس کوبیست اشیاء را در آن واحد از زوایای مختلفی می‌بیند، اما تمامی تصویری را که دیده است به ما نشان نمی‌دهد. بلکه فقط عناصر و اجزایی از آنها را انتخاب و روی سطح دو بعدی تصویر می نمایاند. از این روست که یک اثر کوبیستی، مغشوش، درهم و غیر طبیعی جلوه می‌کند. بنابراین عکاس کوبیست که دیگر در بند یک نقطه دید واحد (مانند عکاسی رئال) نیست و می‌تواند هر شیئی را نه به عنوان یک قیافهٔ ثابت بلکه به صورت مجموعه‌ای از خطوط، سطوح و رنگها ببیند. و با ترکیب این ابعاد عکس کوبیستی ارائه کند.<ref>تارنمای عکاسی</ref>
 
== جستارهای وابسته ==