پست‌مدرنیته: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ataaaei (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
{{ویکی‌سازی}}
 
{{اشتباه نشود|پست مدرنیسم}}
==مقدمه==
 
'''پسامدرنیته''' یا '''پست‌مدرنیته''' {{انگلیسی|postmodernity}}، تجریدی است که به دوران تاریخی بعد از [[مدرنیته]] اطلاق می‌شود.پست مدرن در فارسی به فرامدرن و پسامدرن ترجمه شده است که منظور شرایط بعد از مدرن و یا مرحله تاریخی بعد از مدرن است. این لغت به پسانوگرایی و مابعد مجدد هم ترجمه شده است. کلمه پسامدرن نخستین بار توسط فردریکو دو انتیس در دهه 1930 به مثابه عکس العملی در برابر مدرنیسم ادبی به کار رفته است.
 
پست مدرنیته به شکل کلی برای توصیف شرایط و وضعیت اقتصادی و فرهنگی جامعه‌ای به کار می‌رود که گفته می‌شود وضعیت [[مدرنیته]] را پشت سر گذاشته است .برخی از مکتب‌های فلسفی و فکری معتقدند که مدرنیته در نیمهٔ دوم [[قرن بیستم]] به انتها رسید و با پست مدرنیته جایگزین شد . در حالی که دیگران از جمله [[یورگن هابرماس]] بر این باورند که مدرنیته هنوز به پایان نرسیده است.
بعضی پست [[مدرن]] ها را دوره [[فرا صنعتی]] تلقی کرده اند. عده ای نیز آن را دوره ای متفاوت از دوره مدرن می دانند. البته عده ای از فلاسفه هم آنرا مرحله ای از دوران مدرن می نامند که نقدی به خود مدرن است ولی از نظر ماهیت تفاوتی با عصر مدرن ندارد. عده ای هم پست مدرن را پاسخگوی مشکل مدرن می دانند بدون آنکه راه حل مشخصی ارائه دهند.
 
منطق پست مدرن اساسا منطق نفی است و نه اثبات یعنی شورش علیه توتالیته عقل روشنگری و افکار و هرگونه حاکمیت مطلق و بلا منازع اصول و معیارهای ثابت و عام...
پست مدرنیته به این عقل (عقل مدرن) پشت کرد اما رو به سوی جای مشخصی ندارد.
دکتر [[رضا داوری اردکانی]] استاد فلسفه [[دانشگاه تهران]] در این مورد چنین اظهار می دارد:
پست مدرن با مدرنیته متفاوت است زیرا پست مدرن تشکیک در اصول و مبانی مدرنیته است بدون اینکه همه شئون و آثار و نتایج آن را رد کند یا طرح عالم دیگری به جای آن دراندازد. به عبارت دیگر وضع پست مدرن وضعی است که در آن مدرنیته با تحقق تمام امکاناتش وجود دارد اما اعتقاد به آن سست شده است.
[[چالز جنکز]] در مورد عصر پست مدرن می نویسد:
صنعتی شدن با سرعتی پر شتاب جای خود را به عصر پسا صنعتی می سپارد. کار در کارخانجات جای خود را به کار در منزل و ادارات می سپارد...
عصر پست مدرن عصر انتخاب های بی شمار و فزاینده است. عصری است که هیچگونه جریان ارتدکسی را نمی توان بدون خودآگاهی و طنز پذیرفت زیرا تمام سنت ها برای خود واجد ارزش و اعتبارند. این امر تا حدودی نتیجه چیزی است که انفجار اطلاعات ظهور دانش سازمان یافته ارتباطات جهانی و سیبرنتیک خوانده می شود.
نکته مشترک در بین همه فلاسفه پست مدرن این است که عقلانیت قطعیت علمی و خردگرایی محض مدرن را زیر سوال می برند. از دیدگاه پست مدرن بحران های فرهنگی خشونت بیش از حد جنگ های ویرانگر کم رنگ شدن روابط انسانی و بالاخره سیطره تکنولوژی بر زندگی انسان به سبب شرایطی است که زندگی مدرن و بینش مدرن برای انسان به وجود آورده است و برای توجه و آگاهی نسبت به آن باید گوهر مدرنیته مورد وارسی مجدد قرار گیرد. بطور کلی پست مدرنیسم بیشتر از جنبه نقد مدرنیسم از آغاز پیدایش این جهان بینی تا کنون مطرح است. لذا پست مدرنیسم ضد جنبش فکری رنسانس، ضد عصر روشنگری و خردگرایی متعاقب آن، ضد انقلاب کبیر فرانسه و ضد ایدئولوژی لیبرالیست، کمونیست و هرگونه ایدئولوژی و فرا روایت است.
== سیر تاریخی ==
 
مدرنیته با ظهور صنعتی شدن بعد از [[قرون وسطی]] و [[سرمایه داری]]، نظارت و [[نظام ملت – دولت]] برجسته می‌شود . نتیجتاً، مدرنیته بایست جامعه‌ای [[فراصنعتی]]، [[فراسرمایه‌داری]]، و بدون دولت باشد. اگرچه هیچ کس تا به حال به طور جدی دربارهٔ وضعیت جوامع معاصر غربی بحث نمی‌کند که '''بعد از مدرن''' در یک وضعیت مشخص نهادی قرار دارند. بلکه مفهوم پست مدرنیته زمانی که برای توصیف مسائل نهادی استفاده می‌شوند به ساخت اجتماعی‌ای اشاره دارند که [[تبادل اطلاعات]] جایگزین تولیدات صنعتی و به طور خاص [[صنایع سنگین]] به عنوان محرک ابتدایی اقتصادی شده‌است. لازم به تذکر است که [[فناوری اطلاعات]] عنصر حیاتی این فرایند است.
 
گفته می‌شود که پست مدرنیته در یک تغییر کلی از تولید به مصرف به عنوان مجموعهٔ مرکزی فرآیندهای اجتماعی و اقتصادی ساخت اجتماعی مداخله می‌کند. به این معنا، مفهوم پست مدرنیته تا حدی مشابه جامعهٔ فرا صنعتی است، این مفهوم اظهار می‌دارد که جوامع صنعتی شاهد تغییر جهت از ساخت صنعتی به صنایع خدماتی با تأکید بر فناوری اطلاعات هستند.
 
== نظریه‌پردازان ==
 
اگرچه، بعضی از نظریه پردازان مفهوم پست مدرنیته را برای اشاره به موقعیت نهادی مورد استفاده قرار نمی‌دهند بلکه به منظور ارجاع به موقعیت دانش آن را به کار می‌برند. بنابراین [[بومن]] عنوان کرده‌است که پیامدهای پست مدرنیته آنها چیزهایی است که ذهن مدرن بر خودش از دور و بواسطهٔ درک انگیزش تغییر بازتاب می‌کند.
 
عدم قطعیت، دو سو گرایی و ابهام پست مدرنیته امکان به چنگ آوردن سرنوشت به منظور خلق آینده‌مان را فراهم می‌آورد. اگرچه هیچ یک از این‌ها تضمین یا مبنای عامی برای این پروژه نیستند، بلکه تنها به عنوان احتمالی درون موقعیت پست‌مدرنیته ظاهر گشته‌اند. اندیشهٔ پست مدرنیته خواستار آن است که مدرنیته در پی بر آوردن وعده‌های خود باشد ولو اینکه عقلانیت در آن تحریف شده‌است. برای لیوتارد نیز وضعیت پست مدرنیته فهم موقعیت دانش در جامعهٔ بسیار پیشرفته‌است. او '''شکاکی دربارهٔ فرا روایت‌ها''' را عنوان می‌کند و تفاوت‌ها و فهم‌های واقع شده درون دانش‌های خاص محلی را تجلیل می‌کند.
==نظریات پست مدرنیته==
*عقلانیت
* ایدئولوژی
* کثرت گرایی
* تاریخ
* رسانه ها
* زبان
* تکنولوژی
==عقلانیت==
[[رنه دکارت]] از پایه گذاران فلسفه مدرن با این گفته خود که من فکر می کنم پس هستم تاکید بیش از پیش ذهنیت مدرن بر عقل و عقل گرایی را ابراز کرد. در عصر روشنگری نیز بر عقل خرد و استدلال منطقی تاکید مجدد شد. ولی یکی از وجوه شاخص و عمده نقد قرن عقلانیت و خرد ععد اندیشه مدرن است. [[استینار کوال]] از چهره های برجسته در زمینه پست مدرن و روانشناسی می نویسد:
عصر مدرن با مفهوم ساده و محدودی از عقلانیت سر و کار داشت که در آن عقلانیت فنی ابزار اهداف وجه غالب را داراست.
در عصر مدرن بر طرح برنامه ریزی محاسبات پیش بینی کنترل و نظارت دقیق تاکید می گردد... مسولیت زیادی بر دوش عقل و علم بار شده بود... تمامی مشکلات انسان ها می بایست در دراز مدت به کمک ابزار علم و تکنولوژی مرتفع می شد.
هدف عصر روشنگری این بود که شرایطی فراهم آورد تا تمامی افراد مختلف و پراکنده جهان پدیده ها و امور را به شیوه ای واحد ببینند و درک کنند یعنی شیوه عقلانی.
متفکران و اندیشمندان عصر روشنگری این نکته را اصلی مسلم و بدیهی می دانستند که برای هر پرسشی تنها یک پاسخ صحیح ممکن وجود دارد و از این اصل نتیجه می گرفتند که تنها در صورتی می توان جهان را بگونه ای منطقی و عقلانی کنترل و ساماندهی نمود که بتوانیم بگونه ای صحیح و درست آنرا ترسیم و بازنمایی سازیم.
این نوع نگرش به امور و محور قرار دادن عقل تک ساحتی در اواخر قرن نوزده توسط فیلسوف طغیانگر آلمانی [[فردریک نیچه]] زیر سوال برده شد. از نظر وی [[تمدن غربی]] نوعی پدر سالاری عقل باوری دارد که باعث شده همه چیز در چارچوب خرد باوری افراطی بشر را اسیر خودش کند. نیچه مشکل بزرگ بشریت را [[مدرنیته]] می داند. او به احساس بیش از عقل باور داشت و لذا علم مدرن و روش تحقیقی دکارتی را زیر سوال برد. به عقیده نیچه هرگونه روش تحقیق علمی لزوما با دروغ و تقلب همراه است... عقل خلاقیت زندگی را از بین می برد.
[[ماکس وبر]] جامعه شناس آلمانی گزنده ترین نقد خود را برای عقلانیت مدرن نگه داشت که در دیوان سالاری متجلی می شد.
وبر در این باره چنین ابراز می کند:سازمان دیوان سالارانه همراه با ماشین دولتی دست اندر کار ساختن اسارتگاه های آینده است که در آن انسان ها چه بسا چون دهقانان دولیت مصر باشند فرمانبردار و نا توان. و باز وبر درباره عقلانیت بر این نظر است که عقلانیت نه به رویای فیلسوف در باره آزادی بل به اسارت دیوان سالارانه در قفس آهنین می انجامد.
[[لیوتار]] نیز در این مورد گفته: هیچ تضمینی وجود ندارد که عقل پیامدهای آزادی بخش بیافریند.
پست مدرنیسم ها معتقدند که چنانکه تاریخ قرن بیستم با قدرت گواهی می دهد، این باور که ترقی تکنولوژی لزوما باعث پیشرفت تمدن انسانی می شود، دروغین است.
علم مدرن که حاصل عقلانیت و یکی از پایه های اصلی مدرنیسم می باشد، حوزه دیگری است که مورد پرسش و نقد پست مدرنیسم قرار گرفته است. دیگر هیچ شالوده روش شناسه مطمئنی وجود ندارد قطعیت های علمی از پای بست ویران اند. در واقع، دانش به معنای مورد نظر مدرن ها منحل است، ساده تر بگوییم شرح جهان دیگر مطمئن نیست.
[[زیگموند فروید]] روانشناس و اندیشمند اتریشی نیز عقل مداری را زیر سوال برد. فروید ضمیر ناخودآگاه و ساحت آنرا مطرح کرد.مکتب روانکاوی فروید خرد چالش ناپذیر روشنگری را زیر سوال می برد و نشان می دهد که خرد آدمی جزیره کوچکی است در اقیانوس پهناور نیروهای تاریک و ناخودآگاه بشری که نام آن غرایض است.
فروید ضمیر آگاه و عقل انسان را در سیطره ضمیر ناخودآگاه که همان غرایض است می داند. به عبارت دیگر غرایض آن چیزی است که انگیزه های انسان را هدایت می کند و عقل تنها وسیله برای رسیدن به این انگیزه هاست. چنانچه [[توماس هابز]] فیلسوف قرن 17 انگلستان گغته انسان اسیر سوداها و رویاهای درونی خویش است.
هنرمندان سوررئالیست همانند [[آندره برتون]] و [[سالوادور دالی]] سعی کردند در ساحت ناخودآگاه به کاوش در مورد انگیزه های انسان بپردازند. آنها در کارهای خود سعی در نمایش ضمیر ناخودآگاه و نشان دادن وجهی مهم از تمایلات درونی انسان نمودند.
از نظر پست مدرن ها عقل ابزار کامل و بدون نقصی نیست و نمی توان با اتکا بر آن انتظار کشف حقیقت آزادی آسودگی و رستگاری داشت. این عقل دارای نواقص و ایرادات عدیده ای است و بسیاری از مشکلات امروز بشر به لحاظ نادیده گرفتن این نواقص است. ولی باد توجه داشت که پست مدرن ها ابزار دیگری به عنوان جایگزین عقل معرفی نمی کنند. آنها عقل مدرن را نقد کرده اند بدون آنکه جایگزین ثابت و مطمئن بجای آن عنوان نمایند. البته از نظر آنها جایگزین مطمئنی وجود ندارد و فقط باید متوجه لغزش ها و ایرادات بود.
==ایدئولوژی==
ایدئولوژی بسته بندی کردن ایده ای برای اهداف مشخص سیاسی است. ایدئولوژی نوعی مکتب است که هدفش بسیج مردم برای اهداف سیاسی و آرمانهای خاص تحت لوای ایده های معین است. ایدئولوژی توجیه اجتماعی باورها و اعتقاداتی است که فرد یا طبقه ای خاص برای حفظ بقای خودش تدوین می کند. ایدئولوژی نظامی ارزش گراست و هر ایدئولوژی مقابل خودش را نفی می کند. ایدئولوژی در تضاد است و تقابل را مطرح می کند. از نظر نیچه ایدئولوژی فلسفه مومیایی شده ای است که پویایی خودش را از دست داده است.
پست مدرنیته با ایدئولوژی و هرگونه فرا روایت مخالف است. اگر مدرنیته عصر ایدئولوژی آفرین است پست مدرنیته عصر پایان ایدئولوژی و پایان فرا روایت هاست. دو ایدئولوژی مهم عصر مدرن یعنی [[لیبرالیسم]]و [[کمونیسم]] و سایر ایدئولوژی های این دوره همچون [[فاشیسم]]، [[نازیسم]]، [[ناسیونالیسم]]، [[سوسیالیسم]] و [[انترناسیونالیم] همه از نظر فلاسفه [[پست مدرن]] مورد انتقاد است.
آنها بوجود آمدن جنگ های مختلف کوره آدم سوزی و بالاخص دو [[جنگ جهانی]] اول و دوم را به لحاظ وجود همین روایت ها کلان و تقابل بین این فرا روایت ها می دانند.
[[فرانسوا لیوتار]] می نویسد:من با ساده کردم بیش از حد پست مدرن را به منزله بی اعتقادی و عدم ایمان به فرا روایت ها توصیف می کنم.
لذا پست مدرنیته معتقد به تکثر و قرائت های مختلف و جامعه کثرت گرا است و هیچ ابر روایت و یا ابر نظریه را مطلق و حلال تمامی مشکلات نمی پندارد. از نظر آنها روایت های کلان باید جای خود را به روایت خرد بدهد.
[[میشل فوکو]] مورخ و فیلسوف پست مدرن فرانسوی در رد ایدئولوژی و راه حل های کلی و جهانی معتقد است:مشکلات محلی محتاج راه حل های محلی است. در عصر پست مدرن فرا روایت ها ساقط شده اند.
ولی معماری پست مدرن به بافت زمینه و خصوصیات محلی توجه دارد و می توان گفت که سبک محلی آن چیزی است که معماری پست مدرن عرضه می دارد. از نظر معماران این سبک، معماری یک مقوله فرهنگی است و نه تکنینی و از آنجا که فرهنگ ها در مناطق مختلف متفاوت است، معماری نیز در هر منطقه متفاوت از سایر مناطق است.
 
==کثرت گرایی==
جوامع امروزی در غرب عمدتا جوامع کثرت گرا هستند و در اکثر شهرهای بزرگ نژادها و فرهنگ ها و اقوام مختلف در کنار یکدیگر زندگی می کنند. بهترین نمونه آن [[کالیفرنیا]] و بالاخص شهر [[لس آنجلس]] در این ایالت است.
در لس آنجلس شهرک چینی ها محل سیاهان محله ارامنه محله ژاپنی ها و کره ای ها در کنار محلات سفید پوست اروپایی تبار قرار دارند. ساکنان و مهاجران این شهر هر روز با گوناگونی های مختلف فرهنگی، نژادی، زبانی، مذهبی، اعتقادی و هنری مواجه هستند. این موضوع شامل معماری این شهر نیز می شود.
در جوامع سنتی اکثر مردم در بستر فرهنگی واحد و مستقلی به سر می بردند. افراد هر جامعه می توانستند فارغ و بی اعتنا به جوامع بیگانه زندگی کنند. ولی در حال حاضر عصری شروع شده که در آن همه ما داریم به دنیای واقعیت های متنوع و متکثر عادت کنیم
همه ما در حال خارج شدن از حصارهای امنیتی قبایل ادیان و جهان بینی های خود و وارد شدن به تمدنی جهانی هستیم که به گونه ای کاملا فراگیر و خیره کننده کثرت گرا و پلورالیستی است. به عبارتی همانگونه که [[چارلز جنکز]] بیان نموده عصر پست مدرن عصر انتخاب های بی شمار و فزاینده است.
یکی از اساسی ترین مضامین مبحث پسامدرن حول واقعیت یا فقدان واقعیت یا چندگانگی واقعیت می چرخد. هیچ انگاری مفهومی نیچه ای است که با این معنای سیال و بی ثبات از واقعیت رابطه تنگاتنگی دارد... نیچه تاکید می کند که نظام های به اصطلاح عقلانی در واقع نظام های قانع سازی هستند. بدینسان نیچه نقاب از چهره ادعاهای کشف حقیقت بر می دارد و نشان می دهد که این ادعاها همان چیزهایی هستند که او آنرا خواست قدرت می نامد. آنان که چنین ادعاهایی دارند، خود را بالاتر از کسانی قرار می دهند که این ادعاها برای آنان طرح شده است و بدینسان بر آن مسلط می شوند.
از اصول محوری دو نظریه فلسفی [[دیکانستراکشن]] و [[فولدینگ]] که از زیرمجموعه های بینش مدرن محسوب می شوندهمین موضوع کثرت گرایی چندگانگی واقعیت و قرائت های مختلف است. معماران این دو سبک در طرح ها و ساختمان های خود، ایده چند معنایی و کثرت گرایی را به صورت کالبدی نشان می دهند.
==تاریخ==
[[کارل ماکس]] فیلسوف قرن نوزده آلمان و بنیانگذار سوسیالیسم علمی و یکی از منادیان مدرنیته روند تحولات در تاریخ را بصورت مبارزه طبقاتی بین طبقات فرودست و فرادست عنوان می کند. از نظر وی این مبارزه همواره در طی تاریخ و جوامع مختلف وجود داشته است. در جامعه برده داری بین برده و مالک در جامعه فئودالی بین دهقان و صاحب زمین و در جامعه سرمایه داری بین پرولتاریا (کارگر صنعتی) و بورژواری (سرمایه دار) این کشمکش و جدال برای کشب منافع طبقاتی برقرار بوده است.
وی با استفاده از نظریه هگل در مورد نهاد (تز) و بر نهاد (آنتی تز) معتقد است که طبقه سرمایه دار (نهاد) مجبور است که (بر نهاد) خود یعنی طبقه پرلتاریا را در نظام اقتصادی و تولیدی سرمایه داری پرورش دهد. از تقابل اجتناب ناپذیر این دو بورژواری و پرولتاریا جامعه سوسیالیستی که سنتز این تقابل است پدید خواهد آمد. نهایتا جامعه سوسیالیستی در روند تکاملی خود به جامعه بی طبقه کمونیستی منتهی خواهد شد.
ولی در مقابل این نظریه [[میشل فوکو]] در کتاب باستان شناسی دانش 1969 چنین می نویسد:برخلاف نظر مورخین گذشته با جست و جوی گرایش ها فرآیندها و ساختارهای بنیادی و پایدار تاریخ می خواستند وجود نوعی تداوم و پیوستگی را در تاریخ نشان دهند تاریخ دستخوش گرایش ها و جریانات متداخل و متقاطعی است که نمی توان آنها را تابع یک طرح خطی یا قانون واحد دانست...در تاریخ هیچ اصل و مفهوم مرکزی وجود ندارد که بر تمام پدیده ها وحدت و کلیت بخشد.از نظر پست مدرن تاریخ مجموعه ای از گسست هاست.
==رسانه ها==
به عقیده متفکران پست مدرن یکی از مشخصات بارز جوامع پیشرفته سیطره رسانه ها مانند مطبوعات رادیو، تلویزیون و اینترنت بر وجوه مختلف زندگی است. امروزه در جوامع غربی وقایع و هنجارها از طریق رسانه ها به اطلاع مردم می رسد و زندگی آنها را شکل می دهد. [[ژان بودریار]]فیلسوف پست مدرن و معاصر فرانسوی معتقد است که رسانه ها در جهت دادن ذهن توده ها نقش اساسی دارند.
قدرت رسانه های گروهی و فرهنگ عامه بر تمام دیگر اشکال روابط اجتماعی حاکم بوده و آنها را شکل می دهد. عقیده این است که نشانه های فرهنگی عامه و تصاویر و ایماژهای رسانه ای بگونه ای فزاینده بر دریافت ما از واقعیت و نحوه توصیف و تعریف ما از خودمان و از دنیای پیرامونمان سیطره می یابند... جامعه از نظر رسانه ها اشباع شده... اکنون واقعیت را تنها می توان از روی بازتاب ها و انعکاس سطحی این آینه (رسانه ها) توصیف کرد. جامعه به گونه ای فزاینده در دل رسانه های گروهی محو و مستحیل شده است... تنها رسانه ها می توانند احساس و برداشت ما از واقعیت را نشان دهند... این آینه اکنون تنها واقعیتی است که در اختیار داریم.
اهیمت رسانه ها در این جوامع بصورتی است که 98% منازل در بریتانیای امروز دارای دستگاه تلویزیون هستند در حالیکه تقریبا دو سوم آنها دارای دستگاه ویدیویی هستند.(گاردین 20 دسامبر 1990) و بطور متوسط در سال 1992 هر عضو جامعه بیش از 26 ساعت در هفته به تماشای تلویزیون پرداخته اند.
نقش رسانه ها در جهان پست مدرن بگونه ای است که مرز بین واقعیت و غیر واقعیت مخدوش شده و همه چیز به صورت واقعیت مجازی در آمده است. از قدم زدن در کاخ های باستانی در کامپیوتر تا رفتن به کرات دیگر وملاحظه زندگی جوامع در آن کرات بر روی پرده نقره ای سینما تا انجام عمل جراحی از راه دور به کمک اینترنت همه و همه تصاویر مجازی است که مرز بین آنها و واقعیت مبهم و نامشخص است.
عصر رسانه ها حد و مرزهای فرهنگی را برداشته است. در هر زمانی هر فردی در هر نقطه ای از این جهان می تواند از طریق کانال های متعدد تلویزیون و اینترنت با فرهنگ ها و روایت های بسیار متنوع و متضاد روبرو شود عصر رسانه ها جهان متکثر پست مدرن را بسیار کوچک کرده و بصورت یک دهکده جهانی در آورده است.
این ایده که واقعیت در حال تلاش و تبدیل شدن به تصاویر است، ایده مشترک گفتمان پسامدرن است. در جهان فرا واقعیت [[بودریار]] زندگی در حال محو شدن در تلویزیون است. به عقیده بودریار تلویزیون جهان است.وی تاکید می کند ما اکنون فقط با وانموده ها سر و کار داریم.
پست مردن ها معتقدند که آگاهی افراد از جهان کنونی و دسترسی به آن عمدتا از طریق رسانه ها و بالاخص تلویزیون است. این رسانه ها نه تنها منعکس کننده واقعیت هستند بلکه شکل دهنده انها نیز می باشند و بسیاری از هنجارها از طریق تلویزیون به جامعه منتقل می شود.
==زبان==
از نظر فلاسفه و متفکران پست مدرن زبان نقش اساسی و تعیین کننده در طرز تفکر و نوع اندیشه انسان دارد. [[مارتین هایدگر]] فیلسوف آلمانی که جزو فلاسفه پست مدرن محسوب می شود معتقد است:انسان در زبان زندگی می کند و همچون زبان است... هستی ما زبان گونه است و ما فقط در زبان زندگی می کنیم... حضور ما در این جهان به زبان وابسته است. برای ما در هر لحظه اموری چون زبان دلالت و معنا مطرح می شود. انسان و معنا در مکالمه زنده اند. انسان مکالمه است... انسان تا زمانی که حرف می زند انسان است... زبان نزدیک ترین همسایه انسان است.
[[لیوتار]] معتقد است: هیچ رویدادی خارج و مستقل از زبان وجود ندارد. لیوتار با تکیه بر زبان می گوید که ما همه با بازی زبانی محلی خودمان سر و کار داریم بازی هایی بسته به اینکه کجا هستیم اداره کلیسا ورزشگاه یا میخانه با یکدیگر فرق می کنند. آنچه می دانیم فقط در محلی که به سر می بریم اعتبار دارد.
[[لودویگ ویتگنشتاین]] یکی دیگر از فیلسوفان صاحب نام مدرن در مورد زبان معتقد است:هر نوع استفاده از واژه ها قواعد خاص خود را دارد و از این نظر استفاده از زبان ها با بازی ها زبانی قابل مقایسه است که هر بازی برای خود قواعد خاص دارد.
در مورد رابطه زبان با واقعیت و نقش آن در شکل دهی هنجارهای جامعه و افراد آن استینار کوال می نویسد:
زبان و شناخت از واقعیت کپی بردازی نمی کند بلکه زبان واقعیت را می سازد. هر زبان به شیوه ای خاص خود جنبه های ویژه ای از واقعیت را می سازد. در تفکر پست مدرن کانون توجه معطوف ساختار اجتماعی و زبان شناختی واقعیت است معطوف تفسیر بازگویی و استدلال درباره معنای جهان هستی است.
 
==تکنولوژی==
تاکید بر علم و تکنولوژی همواره از شاخصه های اصلی مدرنیته بوده است. معماری مدرن نیز به تبع آن همواره تاکید بر اهمیت تکنولوژی در عصر حاضر داشته است. شعارهای معماران مدرن از همان آغاز شکل گیری این سبک معماری تاکیدی بر این مدعاست.
[[لویی سالیوان]] شعار فرم تابع عملکرد [[آدولف لوس]] شعار تزیینات جنایت است و [[کوربوزیه]] شعار خانه ماشینی است برای زندگی را مطرح کردند. ولی احتمالا این گفته [[میس ونده رو]] از همه موارد دیگر گویاتر و فراگیرتر است: اگر ما موفق شویم که صنعت را جلو ببریم تمام مسائل اقتصادی اجتماعی تکنولوژیک و هنری حل خواهد شد.
اگرچه پست مدرنیته اهمیت تکنولوژی را نفی نمی کند و عصر تکنولوژی پیشرفته از خصیصه های بارز عصر پست مدرن محسوب می شود ولی نگرش پست مدرن ها به تکنولوژی بسیار متفاوت از آن چیزی است که باور دارد.
[[مارتین هایدگر]] در سال 1954 مقاله ای به نام پرسش از تکنولوژی چاپ کرد. در این مقاله وی بیان کرد که در بینش غرب از زمان ارسطو تکنولوژی (ریشه آن در زبان یونانی تخنه TECHNE به معنی هنر و صناعت است) به صورت ابزار آلت و خنثی تلقی می شده است. از نظر [[هایدگر]] تعریف ابزاری از تکنولوژی هرچند درست است اما ناقص نیست. نگاه ابزاری به تکنولوژی به صورت حجابی بر ماهیت تکنولوژی است.
بدین لحاظ انسان از ماهیت تکنولوژی غافل خواهد بود.تا زمانیکه تکنولوژی را به عنوان ابزار در نظر بگیریم اسیر خواست سلطه بر آن باقی می مانیم و در نتیجه بی خبر از ماهیت تکنولوژی پیش می رانیم.
از نظر هایدگر تکنولوژی خصوصیت تعریفی دارد تعرض به طبیعت وتغییر دادن آن. تکنولوی به طبیعت به صورت منبع مواد خام و انرژی نگاه می کند و خواستار تغییر شکل آن، به نظم در آوردن آن و مورد استفاده قرار دادن است. لذا در اینجا تکنولوژی فاعل و طبیعت مفعول است. تکنولوژی در جهت ضدیت با طبیعت است.
همچنان که تکنولوژی باعث تغییر شکل طبیعت می شود، باعث تغییر شکل رفتار و انگیزه در انسان و جامعه نیز می گردد. انسان مدرن انسان تکنولوژیک است. رفتارها و انگیزه های انسان مدرن متفاوت با انسان ما قبل مدرن است. از آنجایی که ماهیت تکنولوژی تعرضی است، لذا انسان مدرن یا انسان تکنولوژیک مسخر تکنولوژیک است.
 
 
 
== منابع ==
سطر ۲۳ ⟵ ۹۵:
* - Barker، C، (۲۰۰۴) ، The SAGE Dictionary of Cultural Studies ،London ، SAGE publication
* Wikipedia contributors، "Postmodernity،" Wikipedia، The Free Encyclopedia، http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Postmodernity&oldid=448271368 (accessed September ۶، ۲۰۱۱).
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=قبادیان |نام= وحید|کتاب= مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب| ناشر= چاپ 24|سال=}}
 
[[رده:پسانوگرایی|*]]
[[رده:تاریخ معاصر]]