داروفروشیاو یا [[پزشکی]]که در [[مشهد]]همداروفروش او را قانع نمیکرد، لذا در پی شغل مهم تر و سودمندتری بود وبود، در سال [[۱۳۱۰]] وارد یکی از مهمترین ادارات مرکز شد. البته معلوم نیست به چه علت و معرفی چه کسی. به ظاهر میگفتند طبیب مخصوص [[شهربانی]] است و تنها رئیس کل آن اداره و شاید چند نفر مأمور عالیرتبه، از کارهای او خبر داشتند و اشخاص دیگری سر از کار او در نمیآوردند. مشهورشایع استبود که وی در دل شب سر کار حاضر میشد و با آمپولهای مخصوص خود (آمپول آب داغ، آمپول هوا و...) بیماران را میکشت.!
او با عنوان پزشک مجاز احمدی، با همراهی [[دکتر هاشمی]] مدتی نیز در [[زندان قصر]] بهفعالیت قتلمیکرد. زندانیان میپرداخت.کمونیست زندانیان(بعدها جذب در حزب توده) به وی لقب «موش» داده بودند و معتقد بودند که او ابله بوده و زود فریفته میشود.<ref>یادداشتهای زندان (ا.آهن) احسان طبری. صص 23 و 24</ref>