[[پرونده:Keramat Daneshian.jpg|بندانگشتی|چپ|270px|مزار کرامتالله دانشیان در [[قطعه ۳۳ بهشت زهرا|قطعه ۳۳ بهشت زهرا تهران]].]]
'''کرامتالله دانشیان''' ([[۱۰ مهر]] [[۱۳۲۵]] [[شیراز]] - [[۲۹ بهمن]] [[۱۳۵۲]]) از فعالان سیاسی [[میدان چیتگرچپگرایی|چپگرا]] تهران)و از فعالانمبارزان سیاسیشناختهشده درقبل دورهاز [[پهلوی]]انقلاب در۱۳۵۷ ایران]] بود.<ref name=ravi1>صالحی، انوش، راوی بهاران، زندگی و مبارزات کرامتالله دانشیان، تهران: نشر قطره، چاپ دوم ۱۳۸۲.</ref> وی در سال ۱۳۵۲ خورشیدی اقدام به برنامهریزی برای ربودن [[فرح پهلوی]] و [[رضا پهلوی (دوم)|شاهزاده رضا پهلوی]]، ولیعهد وقت ایران را کرد، اما به همراه ۱۱ نفر از همفکراناش توسط [[ساواک]] دستگیر شد و در دادگاه به اتهام «خرابکاری و توطئه علیه امنیت کشور» محاکمه و به [[اعدام]] محکوم شد.<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2013/01/130101_l44_allamezadeh_book_review.shtml خاطرات علامهزاده از یک پرونده «توخالی اما خطرناک»]، بیبیسی فارسی</ref>
وی در یکی از دستگیریهایش در سلول شماره ۱۶ [[زندان اوین]] بسر برد<ref name=autogenerated1>مقاله «دفاع از مردم در برابر دیکتاتور» نوشته: شکرالله پاکنژاد (فرهنگ نوین . یادنامهٔ دانشیان)</ref> و در سحرگاه روز [[۲۹ بهمن]] ۱۳۵۲ به جرم اقدام علیه امنیت کشور به همراه [[خسرو گلسرخی]] تیرباران شد.
وی در سحرگاه روز [[۲۹ بهمن]] ۱۳۵۲ به جرم اقدام علیه امنیت کشور به همراه [[خسرو گلسرخی]] تیرباران شد.
سرودی منسوب به او به نام «[[بهاران خجسته باد]]»<ref>
هوا دلپذیر شد، گل از خاک بردمید پرستو به بازگشت زد نغمهٔ امید...
کرامتالله دانشیان با چند بیت از شعری که عبدالله بهزادی پس از کشتهشدن پاتریس لومومبا رهبر انقلابی جنبش ملی کنگو در آفریقا، با نام «سرود بهار» ساخته بود ـ سرودی ساخت که خود آنرا میخواند و حتی به بچههای مدرسه روستای سلیران هم آنرا آموخته بود و آنها صبحها سر صف مدرسه، میخواندند. زمانیکه «دانشیان» بار اول بهخاطر فعالیتهای سیاسیاش به زندان افتاد، این سرود را به همراه دیگر رفقا در زندان میخواندند. در سال ۵۷ با اوجگیری قیام مردمی و آزادی زندانیان سیاسی، این سرود نیز توسط زندانیانی که آنرا میشناختند به میان مردم آمد و با نام «بهاران خجسته باد» بر سر زبانها افتاد.
از این گروه به جز کرامتالله دانشیان و [[خسرو گلسرخی]] که اعدام شدند، سه تن به حبس ابد محکوم شدند ([[طیفور بطحایی]]، [[رضا علامهزاده]]، [[عباس سماکار]]) و مابقی افراد گروه هر کدام به نحوی با درخواست عفو از شاه و همسرش به یک تا چند سال زندان کوتاه مدت محکوم شدند. (افرادی نظیر: شکوه فرهنگ (میرزادگی)، ابراهیم فرهنگ رازی، رحمتالله جمشیدی، مریم اتحادیه و ...)
در سال ۱۳۵۹، ویژهنامهای برای کرامتالله دانشیان در مجموعهای دو جلدی با عنوان «فرهنگ نوین»، منتشر شد،<ref>فرهنگ نوین (یادنامهٔ دانشیان)، جلد اول، بهمن 1359۱۳۵۹. قطع وزیری. 50۵۰ صفحه.</ref>
فهرست مطالب:
ـ مقاومت، بهترین سرآغاز (مقدمه).
ـ شهادت، ناچیزترین هدیه برای خلق. (متن وصیتنامهٔ کرامت دانشیان، همراه با یادداشتی از فرهنگ نوین).
ـ هیچگاه مارکسیسم خوشایند طبقهٔ حاکم نبوده است. (متن دفاعیات دانشیان در بیدادگاه تجدید نظر).
ـ اینان هراسشان ز یگانگی ماست. (چرا دفاعیات دانشیان از سیمای جمهوری اسلامی پخش نشد؟)
ـ بهاران خجسته باد. (توضیح در مورد چگونگی ساخته شدن و ضبط و پخش اولبار این سرود همراه با کلیشهٔ شعر دکتر عبدالله بهزادی در سپید و سیاه)
ـ شب خواهد مُرد (متن ترکی و ترجمهٔ فارسی سرودی که کرامت دانشیان بر اساس آهنگی فولکلوریک، در ستایش اشرف دهقانی و فرار انقلابیاش از زندان سروده است.)
ـ نگاهی به زندگی کرامت: وارث مبارزات شکستخورده. (زندگینامهٔ کرامت نوشته علی یوسفی.
ـ کرامت از زبان خانوادهاش: اول خلق، بعد خانواده... (گفتگو با پدر، خواهرها، برادر و نامادری کرامت).
ـ کرامت از زبان نزدیکترین رفیق همرزمش: کرامت وقتی میافتاد، زود بلند میشد. (بدون نام نویسنده).
ـ کرامت، عاشق شوریدهٔ تودهها. نوشتهٔ مصطفی شعاعیان.
ـ '''دفاع از مردم در برابر دیکتاتور. نوشته: شکرالله پاکنژاد.'''
ـ شیرآهنکوه مرد... نوشته هدایت.
ـ ما خشم خلق را بیدار میکنیم. (خاطرهای از یکی از همپروندهایهای کرامت).
ـ نفرت از بورژوازی و عشق به پرولتاریا. نوشته: ناصر کاخساز.
*
فرهنگ نوین (یادنامهٔ دانشیان)، جلد دوم، اسفند 1359. قطع وزیری. 134 صفحه.
ـ من باید از عقیدهام دفاع کنم. (دفاعیات دانشیان در بیدادگاه اول. پیاده شده از فیلم دادگاه.)
ـ فیلم ناتمام. نوشته: یکی از رفقای کرامت.
ـ طرحی برای فیلم انیمیشن از کرامت دانشیان.
ـ در جستجوی وسیلهای برای تعلیم مقاومت. نوشته: پدرام اکبری.
ـ شناسنامهٔ فیلم دولتآباد (ساختهٔ کرامت دانشیان).
ـ متن سرود بهاران خجسته باد.
ـ به دنبال فریاد مردم. نوشته: داوود یوسفیان.
ـ در اندیشهٔ تشکیل حزب واقعی طبقهٔ کارگر. نوشته: یکی از رفقای کرامت.
ـ فرزند برومند جنبش طبقهٔ کارگر. نوشته: حسن.
ـ به دور از خصلتهای روشنفکرانه. نوشته: داوود.
ـ بیزار از بینش «سازش طبقاتی». نوشته: رضا معتمدی.
ـ ما یک پای رژیم را چوبی کردیم. (کرامت از زبان یکی از همپروندهایهایش).
ـ در بارهٔ امیر فتانت. (یکی از همپروندهایهای کرامت).
ـ پنجهٔ برگها آویزان، چنگال دشمنان تیز... (شعری از مائوتسه تونگ.)
ـ رفیق دوریس ماریا (شعری از ریکاردو مورالس. ترجمه: وازریک درساهاکیان).
ـ ترانهٔ دو گل سرخ (شعری از شمس لنگرودی).
ـ شعری از ناصر زراعتی.
ـ بعد از حریق (شعری از مفتون امینی).</ref>
منتشر شد.
== منابع ==
|