محمد بیرام خانخانان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: حذف میانویکی موجود در ویکیداده: ۱۴ میانویکی |
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +نشانی+املا+مرتب+تمیز (۸.۸): + ۵ رده |
||
خط ۱:
[[پرونده:Bairam Khan is assassinated by an Afghan at Patan, 1561, Akbarnama.jpg|
[[پرونده:Bairam Khan's widow and child are escorted to Ahmedabad, Akbarnama.jpg|
'''محمد بیرام بدخشانی''' یا '''بیرام خان بهارلو''' (به لهجه ترکی: بیرم خان باهارلی) ملقب به '''خان خانان''' (درگذشت [[۹۶۸ (قمری)|۹۶۸ ه. ق]] /[[۱۵۶۱ (میلادی)|۱۵۶۱ م]]) از امراء و وزرای معروف سلسله [[گورکانیان هند]] و پیشکار و قیم مورد اعتماد [[اکبر شاه|جلال الدین اکبر شاه]] بزرگترین امپراتور گورکانی هند بود که به طور جدی به تشویق شاعران و هنرمندان میپرداخت.
== تبار ==
محمد بیرام از [[اویماق]] [[بهارلو|بهارلوی]] [[ترکمان]]<ref name="کاوش نامه">محمدکاظم کهدویی</ref> بود. او از نوادگان [[میر علی شکر بیگ بهارلو]] امیر و رئیس مشهور ایل بهارلو بوده است و نسب او به این ترتیب است: بیرم خان بهارلو ابن سیف علی بیگ ابن جانعلی بیگ ابن پیرعلی بیگ ابن علی شکر بیگ بهارلو.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
پدر او و پدر بزرگش در خدمت [[ظهیرالدین بابر]] سرسلسله گورکانیان هند بودند<ref name="Thackston-xix">Thackston, Wheeler M.</ref> پدر بیرام خان یعنی «سیف علی بیگ» از سوی بابر حکمران [[غزنه]] بود.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
== خردسالی و نوجوانی ==
محمد بیرام پسر «سیف علی بیگ» از طایفه [[بهارلو]] در حوالی [[غزنه]]<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند</ref> یا [[بدخشان]]<ref name="کاوش نامه">محمدکاظم کهدویی</ref> و یا در [[بلخ]] <ref name="دهخدا">لغتنامه دهخدا</ref> متولد شد و در بلخ به تحصیل علم و ادب پرداخت و در این مسیر به کمالاتی رسید. وی در شانزده سالگی به خدمت [[همایون (بابری)|همایون]] فرزند بابر درآمد و به سال ۹۳۷ ه. ق زمانی که همایون در ۲۴ سالگی به سلطنت رسید وی نزذیکترین دولتمرد و مقربترین رجال دربار او بود و
== زندگی در ایران ==
زمانی که همایون در تبعید پانزده ساله در ایران روزگار میگذرانید، بیرام خان در رکاب او بود و به استقرار امپراتوری مغول تحت حکومت همایون و اعاده سلطنت او بسیار کوشید. پس از مدتی در [[۹۵۲ (قمری)|۹۵۲ ه. ق]] همایون با یاری [[شاه تهماسب صفوی]] به [[قندهار]] لشکر کشید و آنجا را تسخیر کرد و بیرام خان بهارلو را به حکومت آنجا منصوب نمود و پس از آن طی جنگها و نبردهای متعدد سراسر هند را تسخیر کرده و وارد [[دهلی]] شد.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند</ref> بیرام خان پس از بازگشت به هند مرتبهٔ سپهسالاری یافت.<ref name="vista.ir">ویستا</ref>
== ازدواج ==
همایون که در یافته بود بدون حمایت خانها، امپراتوری تضعیف شدهٔ گورکانی را نمیتواند ترمیم کند با دختر بزرگ جمال خان از مخالفین پدرش [[بابر]] ازدواج کرد و بیرام خان نیز دختر کوچک همان خاندان را گرفت.<ref name="en.wiki">ویکیپدیای انگلیسی Abdul Rahim Khan-I-Khana </ref>
== سپهسالاری ==
وقتی همایون در سال ۱۵۵۶ درگذشت بیرام خان، اکبر جوان را امپراتور خواند و اسباب جلوس او را بر اریکه سلطنت پدر فراهم آورد. پس از آنکه جلالالدین اکبر در سن ۱۴ سالگی جانشین پدر شد بیرام خان بهارلو مربی و راهنمای او بود و اکبر در کودکی بیرام خان را «آتام» به معنی «پدرم» صدا میکرد. در این ایام زمام امور سلطنت در دستان بیرام خانخانان بود<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند</ref> و او به مدت چهار سال به عنوان نایبالسلطنه عمل کرد.
خط ۲۷:
وی در ترغیب و تشویق شاعران و عالمانی که از ایران به هند میرفتهاند گشادهدست بود و بدین سبب گروهی از سخنوران و هنرمندان در دوران قدرت و شوکت او از ایران به هند رفتند و در دستگاه حکومتی او به گرمی پذیرفته شدند.<ref name="vista.ir">ویستا</ref>
== خلع از قدرت ==
بیرام در قلع و قمع مفسدان و مخالفان اکبر اهتمام بسیار نمود با این وجود روش خشن و مستبدانه او که مخالف مرام [[تساهل و تسامح]] اکبر بود و نفوذ دایه اکبر، عاقبت بین بیرام و اکبر اختلاف پدید آورد. اکبر او را در ۱۵۶۰ معزول کرد و خود زمام امور را بدست گرفت.
سپس اکبر به او امر کرد که به زیارت [[حج]] برود. اما بیرم خان به سوی [[پنجاب]] و کوههای [[سوالک]] رفته و در آنجا علم استقلال برافراشت. امپراتور اکبر نیز به سوی او لشکر کشید و بر پیشکار سابق خود پیروز شد. با این وجود به خاطر خدمات بیرام، اکبر او را اکرام و نوازش بسیار کرد.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
== بهقتل رسیدن ==
بیرام خانخانان از امپراتور اکبر اجازه سفر به [[حجاز]] گرفت و به قصد حج به سمت [[مکه]] حرکت کرد اما قبل از عزیمت در [[پاتان]] [[گجرات]]، به دست یک [[افغان|افغانی]] [[پشتون]] بهنام «مبارک خان لودی» که پدرش را پنج سال پیش در جنگی با سپاهیان بیرام از دست داده بود، در ۱۴ جمادیالاولی [[۹۶۸ (قمری)|۹۶۸ ه. ق]] ناجوانمردانه ترور و کشته شد. <ref name="دهخدا">لغتنامه دهخدا </ref> <ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref><ref name="en.wikipedia.org">ویکیپدیای انگلیسی Bairam Khan </ref>
جنازه بیرام خان با شکوه تمام به دهلی برده و چندی در جوار [[نظام الدین اولیاء|بقعه خواجه نظام الدین اولیا]] به امانت گذاردند و در سپس بر اساس وصیتش استخوانهایش را در سال [[۹۷۱ (قمری)|۹۷۱ ه. ق]] به [[مشهد]] منتقل کردند و در کنار [[حرم امام رضا]] به خاک سپردند.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
== بازماندگان ==
پس از آنکه بیرام خانخانان در [[۱۵۶۱ (میلادی)|۱۵۶۱ م]] ناجوانمردانه بهقتل رسید همسر او «سلیمه سلطان بیگم» و فرزندش [[عبدالرحیم خانخانان]] که در آن زمان چهارساله بود را به [[احمدآباد (هندوستان)|احمدآباد]] و از آنجا به [[دهلی]] آوردند و به دربار اکبر سپردند. اکبر شاه، با همسر بیرام خان ازدواج کرد و ناپسری خود عبدالرحیم را تحت حمایت و تربیت خود درآورد.<ref name="en.wiki">ویکیپدیای انگلیسی Abdul Rahim Khan-I-Khana</ref> عبدالرحیم خانخانان در دربار اکبر مدارج عالی یافت و در حمایت از هنرمندان گوی سبقت را از پدر ربود.
هم اکنون به یاد و نام بیرم خان بهارلو در دهلی نو، پایتخت کشور هند، دروازهای به نام «تورکمن دروازه» وجود دارد.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
== شاعری ==
بیرام خان بهارلو علاوه براینکه در زمینه سیاست و سپاهیگری دولتمردی برجسته و سپهسالاری صف شکن بود در زمینه علم و ادب نیز دانشمندی عالی مقام و شاعری توانا بهشمار میرود. او به زبان مادریش ترکی عشق میورزید. دیوان اشعار ترکی او در سال [[۱۹۷۰ (میلادی)|۱۹۷۰ م]] برای نخستین بار، تحت عنوان ''منتخبات''، در [[عشق آباد]]، پایتخت [[جمهوری ترکمنستان]] به چاپ رسید. دیوان فارسی او به سال [[۱۹۱۰ (میلادی)|۱۹۱۰ م]] در [[کلکته]] هند توسط محقق انگلیسی «اینوس روس» منتشر گردید.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
خط ۵۲:
{{ب|خوش آنکه به جذبهٔ عنایتسازی | وارسته زقید رسم و عادت ما را}}
{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}
{{ب|ای واقف اسرار نهان همه کس| وی در همه حال رازدان همه کس}}
{{ب|بییاد تو من نیم زمانی هرگز | ای ذکر تو بر سر زبان همه کس}}
{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}
{{ب|ای در دلم از هر خم زلفتبندی| هر بندی را به جان من پیوندی}}
{{ب|در هرچه نظر کنیم مانند تو نیست | مانند تو کس نیست، تو بیمانندی}}
{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}
{{ب|حرفی ننوشتی دل ما شاد نکردی | ما را به زبان قلمی یاد نکردی}}
سطر ۷۱ ⟵ ۶۸:
{{پایان شعر}}
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
== منابع ==
* {{یادکرد ویکی|عنوان =Bairam Khan|پیوند = http://en.wikipedia.org/wiki/Bairam_Khan |زبان = | بازیابی = ۳۰ آبان ۱۳۸۹}}
* {{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://vista.ir/?view=data&id=123041 |عنوان = خاندانها و خانان هند | ناشر = وبگاه ویستا |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۳۰ آبان ۱۳۸۹}}
* {{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.mibosearch.com/word.aspx?wName=
* Thackston, Wheeler M. (۲۰۰۲) ''The Baburnama: Memoirs of Babur, Prince and Emperor'' The Modern Library, New York, page ''xix'', ISBN 0-375-76137-3
* [http://sid.ir/fa/vewssid/j_pdf/78013861403.pdf محمدکاظم کهدویی، پارسی گویان ایرانی در دوره حکومت قطبشاهیان و عادلشاهیان] کاوشنامه (مجله علمی پژوهشی دانشکده ادبیات دانشگاه یزد) سال هشتم، شماره ۱۴، بهار و تابستان ۱۳۸۶
سطر ۸۳ ⟵ ۸۰:
* {{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://parshistory.blogfa.com/post-32.aspx |عنوان = بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند | ناشر = وبگاه پارس |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۳۰ آبان ۱۳۸۹}}
[[رده:اکبر کبیر]]
[[رده:اهالی افغانستان در سده ۱۶ (میلادی)]]
[[رده:درگذشتگان ۱۵۶۱ (میلادی)]]
[[رده:رهبران نظامی اهل هند]]
[[رده:فرماندهان نظامی مسلمان]]
[[رده:گورکانیان هند]]
[[رده:هندیها در سده ۱۶ (میلادی)]]
|