فراکتال: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز Bot: Removing Link FA template |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش نیازمند بازبینی |
||
خط ۱:
[[پرونده:Flocke.PNG|بندانگشتی|250px|[[برفدانه کخ|برفدانه کُخ]] سادهترین نوع برخال است.]]
[[پرونده:Power 8 mandelbulb fractal overview.jpg|بندانگشتی|چپ|250px| [[برخال
[[پرونده:Mandel zoom 00 mandelbrot set.jpg|چپ|250px]]
[[پرونده:Mandel zoom 11 satellite double spiral.jpg|چپ|250px]]
[[پرونده:Mandelpart2.jpg|بندانگشتی|چپ|250px|برخالی از [[مجموعه
[[پرونده:Julia set (highres 01).jpg|250px|بندانگشتی|[[مجموعه جولیا]]]]
[[پرونده:Cauliflower Fractal AVM.JPG|چپ|بندانگشتی|200px|نوعی کلم]]
خط ۹:
== وجه تسمیه ==
از لحاظ
;پیشنهاد فرهنگستان زبان فارسی
خط ۱۶:
== کشف ==
واژه فرکتال در سال ۱۹۷۶ توسط ریاضیدان فرانسوی به نام [[
== تعریف فراکتال ==
خط ۷۴:
این فرمها که به صورت طبیعی وجود دارند دارای ساختاری خود متشابه هستند حتی در مقیاس میکروسکپی یکدانه برف دارای فرمی خود متشابه است.
;فرمهای
[[مجموعههای
;فرکتال در مناظر طبیعی
این فرمها همانطور که از اسم آنهاپیداست دارای فرمی طبیعی هستند (عدم دستبرد دست بشر). شاید بسیار در عکاسی معماری (برای عکس از یک سوژه) به یک منظره برخورد کرده باشید که در دوردست تپهها و کوهها دیده میشوند، بد نیست بدانید که خود این منظره دارای فرمی فرکتال با هندسه فرکتال قابل حل است.
== الگوهای رویش برخالی ==
ایده خود متشابه در اصل توسط [[لایبنیتس]] بسط داده شد. او حتی بسیاری از جزئیات را حل کرد. در سال ۱۸۷۲ [[کارل وایرشتراس]] مثالی از تابعی را پیدا کرد با ویژگیهای غیر بصری که در همه جا [[پیوسته]] بود ولی در هر جا [[مشتق پذیر]] نبود. گراف این تابع اکنون برخال نامیده میشود. در سال ۱۹۰۴ [[هلگه فون کخ]] به همراه خلاصهای از تعریف تحلیلی وایرشتراس، تعریف هندسیتری از تابع متشابه ارائه داد که حالا به [[برفدانه کخ]] معروف است. در سال ۱۹۱۵ [[واکلو سرپینسکی]] مثلثش را و سال بعد فرشاش (برخالی) را ساخت. ایده منحنیهای خود متشابه توسط [[پاول پیر لوی]] مطرح شد او در مقاله اش در سال ۱۹۳۸ با عنوان «سطح یا منحنیهای فضایی و سطوحی شامل بخشهای متشابه نسبت به کل» منحنی برخالی جدیدی را توصیف کرد منحنی لوی c. [[گئورگ کانتور]] مثالی از زیرمجموعههای خط حقیقی با ویژگیهای معمول ارائه داد. این مجموعههای کانتور اکنون بهعنوان برخال شناخته میشوند. اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم توابع تکرار شونده در سطح پیچیده توسط [[هانری پوانکاره]]، [[فلیکس کلاین]]، [[پیر فاتو]] و [[گاستون جولیا]] شناخته شده بودند. با این وجود بدون کمک [[گرافیک رایانهای]] آنها نسبت به نمایش زیبایی بسیاری از اشیایی که کشف کرده بودند، فاقد معنی بودند. در سال ۱۹۶۰ [[بنوا
برخالها از نظر روش مطالعه به برخالهای جبری و بر خالهای احتمالاتی تقسیم میشوند. از طرف دیگر برخالها یا [[خودهمانند]] اند <sup>self similarity</sup> یا [[خودناهمگرد]] <sup>self affinity</sup> هستند. در خودهمانندی، شکل جزء شباهت محسوسی به شکل کل دارد. این جزء، در همه جهات به نسبت ثابتی رشد میکند و کل را به وجود میآورد. اما در خودناهمگردی شکل جزء در همه جهات به نسبت ثابتی رشد نمیکند. مثلاً در مورد رودخانهها وحوضههای آبریز بعد برخالی طولی متفاوت از بعد برخالی عرضی است Vx = ۰. ۷۲-۰. ۷۴ و Vy = ۰. ۵۱-۰. ۵۲ (ساپوژنیکوف و فوفولا،۱۹۹۳) از اینرو شکل حوضه آبریز کشیدهتر از زیر حوضههای درون حوضهاست. به خودهمانندی [[همسانگرد]] <sup>isotropy</sup> میگویند. به خود ناهمگردی [[ناهمسانگرد]] <sup>anisotropy</sup> میگویند.
خط ۱۳۱:
* [[کاشیسازی برخالی]]
* [[چند برخالی]]
* [[بنوا
* [[موجکها]]
* [[پیچیدگی]]
|