علت اصلی نفوذ وازگان عربی در فارسی موقعیت زبان عربی به عنوان زبان رسمی و مذهبی بود که موجب شد تاعموم با سوادان بیش از آنکه با واژگان پارسی اشنا باشند لغات عربی را بشناسند و در نتیجه نویسندگان و دانشمندان ایرانی که در اطراف و اکناف ایران بزرگ می زیستند برای تفهیم اغراض و مطالب به یکدیگر از لغات عربی که برخلاف فارسی برای همه آنها قابل فهم بود استفاده کنند.
[[زبان فارسی]] در سدههای نخستین هجری از [[زبان عربی]] تأثیرات زیادی نپذیرفت، زیرا خاستگاه زبان فارسی دری [[خراسان]] بود، و به دلیل دوری از [[خلافت عباسی]] و سرزمینهای عربی و نیز علاقهٔ مردم خراسان به [[فرهنگ ایرانی]] و پیش از اسلام، واژههای عربی چندان در زبان فارسی راه نیافتند. اما پس از سدههای پنجم و چهارم هجری و پس از گسترش زبان فارسی دری به سوی غرب ایران و نزدیکی به مردم عرب، نفوذ زبان عربی در فارسی بیشتر و بیشتر شد.
هنگامی که زبان فارسی از خاستگاه نخستینش خارج شد و به سوی غرب ایران و نواحی [[ری]]، [[اصفهان]]، [[آذربایجان]]، [[طبرستان]] و ... گسترش پیدا کرد، در این نواحی هنوز [[زبان عربی]] زبان رسمی و علمی بود. و بر اثر مجاورت [[زبان فارسی]] در این نواحی با زبان عربی و نیز درآمیختگی با لهجههای محلّی، دگرگونیهایی در این زبان روی داد. از جمله از سادگی اوّلیه دور شد و واژها و تعبیرات عربی بیشتری را به خود گرفت. پس از آن به آرامی زمینه برای آرایشهای لفظی و توصیفهای ادبی در کتابها فراهم شد.