دزد شیطانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Armaghan f (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: نیازمند بازبینی ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۹:
این کتاب درباره پسری است به نام کرنل -کورنلیوس- که لکه های نور زیادی را میبیند.
خیلیها به این خاطر که او قضیه نورها را فاش کرده او را یک انسان [[دیوانه]] میدانند و از او فاصله می گیرند.به همین علت او بسیار تنها شدهاست.
تا اینکه روزی به طوری اتفاقی نورها را کنار یکدگر میچیند و ناگهان پنجره ای به سوی دنیای دموناتا باز میشود و اربابی [[شیطانی]] -لرد لاس- از آن بیرون می آید و کرنل را با خود میبرد.کرنل که از موضوع تنهاییش خیلی ناراحت بوده با استفاده از [[استعداد]] خود در [[جادوگر|جادوگری]] یکی از دستیار های لرد لاس را با جادوی دگردیسی تغییر میدهد و به یک کودک تبدیل میکند و اسم او را از آرتری به آرت تغییر میدهد.اما برخی صفات همچنان در او باقی مانده.کرنل باور میکند که آرت واقعا برادرش میباشد.
تا اینکه روزی آرت توسط موجودی شیطانی به نام کاداور به سرزمین دموناتا باز گردانده می شود ولی کرنل دست از تلاش بر نمیدارد و به دنبال آرت پا به دنیای دموناتا میگذارد. در بین راه با جادوگری بسیار قوی به نام برانابوس و 3 مرید -آدم هایی که قدرت جادوگری دارند ولی جادوگر نیستند و همچنین برانابوس رهبرشان است- دیگر به نام های:شارمیلا، راض و نادیا بر میخورد. برانابوس کرنل را بعد از اتفاقی که افتاد در گروه خود راه میدهد تا بتوانند آرت را پیدا کنند. پس از یک درگیری برانابوس پی می برد که کرنل می تواند تکههای نوری که پنجرهها (وسیله ای برای عبور و مرور از سرزمینهای مختلف) را می سازد ببیند و سریع تر از هر کس دیگری پنجره بسازد با او عهد می بندد اگر او پنجره ای به سمت کا - گاش (سلاحی افسانه ای است که قادر است دنیا را از بین ببرد؛ چه دموناتا، چه دنیای انسان ها) باز کند، به او کمک میکند که برادرش آرت را پیدا کند و او را با خود میبرد.
تا بعد که آن ها به قلمرو لرد لاس پا می گذارند کرنل به یاد می آورد که چگونه آرتری را به آرت تبدیل کرده بود و بعد از این،به دلیل خلق و خوی هیولایی آرت دیگر او را با خود به دنیا بر نمی گرداند و خودش تنهایی نزد پدر و مادرش بر می گردد.ولی پس از برگشت به خانه میفهمد که هفت سال از زمانی که خانه را ترک کرده میگذرد در حالی که او فکر میکرده تنها چند هفته از آن روز گذشته کمی بعد متوجه میشود که جز دردسر برای خانواده اش چیزی نیست پس دوباره نزد برانابوس باز میگردد در آن هنگام به حقیقتی پی می برد که راز های این ماجرا را حل می کند...
این کتاب دومین کتاب مجموعه ی [[نبرد با شیاطین]] است توسط [[دارن شان]] نوشته و بهوسیله خانم فرزانه کریمی ترجمه شدهاست و در انتشارات بنفشه چاپ شده است.
|