[[داستان کوتاه]] '''موشها و آدمها''' {{به نوشتهانگلیسی|Of Mice and Men}} عنوان یک [[رمان کوتاه]] از نویسنده برنده [[جایزه نوبل ادبیات]]، [[جان استاینبک|جان اشتاینبک]] بوده،بوده وکه در سال [[۱۹۳۷ (میلادی)|۱۹۳۷]] به چاپ رسیده است. نویسنده در این داستان از سرگذشت غم انگیزغمانگیز دو کشاورزکارگر مزرعه مهاجر، جورج میلتون و لنی اسمال می نویسدمینویسد که در [[رکود بزرگ]] آن روزگار در [[کالیفرنیا]] گلهبه اسبهادنبال رایافتن درکار درازترینبه مسیرهر بهسمت و پیشسویی تازاندهروانه بودندمیشوند.
==چکیده داستان==
جرج میلتون و ینیلنی اسمال دو دوستند که با مهتری در آخور اسبهااسبها در اسبداری هااسبداریها روزگار می گذرانندمیگذرانند. آرزوی دیرین هر دویشان آن است که روزی جایی را بخرند و در آن خرگوش پرورش دهند. لنی از بچگی از نوازش چیزهای نرم خوشش می آید و زور بازوی بسیاری دارد ولی چندان باهوش نیست و کودن است. از همین رو دچار دردسر می شود، بویژه هنگامی که زن پسرارباب، کرلی، از او می خواهد تا موهایش را نوازش کند. لنی نخواسته زن بیچاره را می کشد،میکشد و از ترس می گریزدمیگریزد. کرلی خشمگین با مردانش در پی یافتن و از پای درآوردن لنی راهی می شود. جرج هم برغم سوگندش برای پشتیبانی از لنی در چنین درگیریهاییدرگیریهایی به گروه پیوسته در پی لنی راهی می شودمیشود. چون می بیندمیبیند دوستش گیر افتاده و راه گریز ندارد با هفت تیر به گردنش شلیک می کندمیکند و او را می کشدمیکشد.
==مبنای داستان==
مبنای این داستان آموخته هایآموختههای زندگی استاینبک درباره زندگی مردان بی خانمان و دربدر در پی کارگری در اسبداریهااسبداریها است. نام این داستان از سروده [[رابرت برنبرنز]] برگرفته شدهاست.