'''قافیه'''، مشتق از قفو،قفو، به معنایبهمعنای پس گردن<ref>دهخدادهخدا، ۱۰۵ص۱۰۵</ref> و از پیروندهازپیرونده<ref>معین''فرهنگ فارسی'' معین، ۲۶۱۸ص۲۶۱۸</ref> است،است. در فارسی آن را پساوند گویندگویند،<ref>''شناخت شعر''، ۱۴۲ص۱۴۲</ref> و اصطلاحی است در [[نظم]] و [[شعر]].
== تعریف قافیه ==
''«قافیه''»، قسمت تکرار شوندهتکرارشونده از کلمههایی است که در نظم و شعر تکرار میشود، به شرط آن کهآنکه قسمت تکرارشونده جزئی از [[کلمه قافیه|کلمهٔ قافیه]] باشد و به آن الحاق نشده باشدنشدهباشد. ضمناًدرضمن، اگر کل کلمه ـ و نه جزئی از آن ـ به یك معنی و از یك ریشهٔ واحد تکرار شودشود، به آن [[ردیف]] میگویند. آخرین حرف اصلیاصلیِ قافیه را «رَوی» میمیگویند؛ گویند. به عنوانبهعنوان مثالمثال، در کلمات جام، وام، دام، نام و آرام، حرف «م» رویرَوی است.
معين در [[فرهنگ فارسی|فرهنگ معین]] در مادهٔمدخل «قافیه» نوشته استنوشتهاست:
«ای نرگس پرخمار تو مست [/] دلها ز غم تو رفت از دست.» قافیهٔ آن از آخر کلمه باشد تا به نخستین حرکتی که پیش از سواکنسواکنِ آن بود. پس قافیهٔ این شعرشعر، دو حرف و حرکتی بیش نباشد و آن سین و تاء است و حرکت ماقبل آن،آن؛ اما اگر حرفحرفِ آخرین از کلمهٔ قافیه از نفسنفْس کلمهٔ قافیه نباشد بلکه به علتیبهعلتی بدان ملحق شده باشدشدهباشد چنانکه: «برخیبرخیّ چشم مستشان [/] وانوآن زلف همچون شستشانشَستشان.» که کلمهٔ اصلی در آخر این شعرشعر، «مست» و «شستشَست» است و «شان» ازازبهر بهر اضافتاضافتِ جماعت بدان ملحق شده استشدهاست. قافیهٔ آن از آخر کلمه باشد تا به نخستین حرکتی که پیش از سواکنسواکنِ حروفحروفِ نفسنفْسِ کلمه باشد.»<ref>معینمعین، ص ۲۶۱۸ و ۲۶۱۹</ref>
== قافیه در نظم ==
در نظمنظم، کلمهٔ قافیه در انتهای بیتها میآید یا مصراع [[مطلع]] [[غزل]]، و البته چنانچه شعر دارای ''«ردیف''» باشدباشد، کلمهٔ قافیه قبل از ''«ردیف''» قرار میگیرد. به بیتی که هر دو مصراع آن قافیه داشته باشدداشتهباشد مُصَرَّع میگویند.
== انواع قافیه ==
خط ۲۲:
= قافیه در شعر نو =
در [[شعر نو]]، از آنجا کهازآنجاکه طول مصراعها و بیتها یکسان نیست و کلمهٔ قافیه با نظم مشخصی تکرار نمیشود، قافیه با تعریف سنتی آن وجودهمخواني نداردندارد، اما به هر حالبههرحال شاعران نوگرا نیز از قافیه در شعرهایشانشعرهايشان استفاده میکنندمیکنند، اما این قافیه بدون نظم و قاعدهٔ از پیش تعیین شدهایازپیشتعیینشدهای مورد استفاده قرار میگیرد. [[احمد شاملو]] در مصاحبه با [[ناصر حریری]] در این بارهدراینباره میگوید: «میتوان از قافیه توقع ارجاعدهندگی داشت،داشت؛ یعنی خواننده را بیدرنگ از طریقازطریق قافیه به کلمهٔ خاصی که مورد نظر است توجه داد. حضور نامنتظرشنامنتظَرش میتواند در القاء موسیقائیموسیقايی شعر هم بسیار کارساز باشد. حتا در پارهای مواردموارد، تمام باربارِ ساختاریساختاریِ شعر را به دوش میکشد.»<ref>حریریحریری، ۵۳ص۵۳</ref>
= جستارهای وابسته =
خط ۳۶:
== منابع ==
* {{یادکرد |کتاب=[[لغتنامه دهخدا]] جلد ۳۸ شماره مسلسل ۵۷ |نویسنده = [[علیاکبر دهخدا|دهخدا، علیاکبر]]| ناشر = [[دانشگاه تهران]]، سازمان لغتنامه| شهر= [[تهران]]|کوشش=زیر نظر [[محمد معین]]| دکتر محمد معین}}
* {{یادکرد|فصل=نقش قافیه|کتاب=دربارهٔ هنر و ادبیات گفت و شنودی با [[احمد شاملو]]|نویسنده = حریری، ناصر|ناشر =نشر آویشن و نشر گوهرزاد|چاپ=سوم|شهر=[[بابل]]|سال=۱۳۷۲}}
* شناخت شعر، [[دکتر ناصرالدین شاه حسینی]]، موسسه نشر هما، چاپ اول