با توجه به کمبود منابع جامع درباره فضای معماری و جدید بودن این مبحث، برای تبیین مفهوم فضا در تئوری معماری، بایستی به دیدگاههای معماران و نظریهپردازان در مورد مفهوم فضای معماری استناد نماییم. در میان نظریهپردازان معماری مدرن، برونو زوی و زیگفرید گیدئون از جمله افرادی هستند که به شکل نسبتاً جامعی مفهوم فضای معماری را مورد کنکاش قرار داده و سعی نمودهاند اهمیت آن را در معماری بازنمایانند.
برونو زوی معماری را هنر فضا و فضا را ذات معماری معرفی میکند، ولی او طبیعت فضای مورد بحث را مشخص نمینماید. برداشت او از فضا صورت واقعگرایانه دارد. به اعتقاد او، نماها و دیوارهای یک خانه، کلیسا یا کاخ مهم نیست که چقدر زیبا باشند، آنها تنها ظرفاند و به جعبه شکل میدهند، نهاد و مظروف فضای داخلی است. ذات معماری برای زوی، سازماندهی معنادار فضا از طریق فرایندفرآیند محدودسازی است. بنابراین از این دیدگاه، فضا مادهای با گسترش یکسان است که میتوان از طریق تعیین محدودهها در آن، به شیوههای مختلف به آن شکل داد.
برونو زوی با تعمیم مفهوم فضای معماری، فضای جدیدی با عنوان فضای شهری را نیز تعریف مینماید. او بر این عقیدهاست که تجربه فضایی معماری در شهر تداوم مییابد، مییابد.در خیابانها، میدانها، کوچهها، پارکها، استادیومهای ورزشی، حیاط خانهها و در هر جایی که ساخته دست انسان خلاءها را محدود کرده و فضاهای بستهای بوجود آوردهاست. اگر در داخل بنایی فضا محدود به شش سطح باشد (کف، سقف و چهار دیوار)، بدین مفهوم نیست که خلاء بسته شده در پنج سطح (مانند یک حیاط یا یک میدان) به جای شش سطح، فضا به شمار نمیآید. اما آیا میتوان حرکت در فضای بزرگراه مستقیمالخطخط مستقیم و یکنواختی را که کیلومترها در دشتی غیرمسکونی پیش رفتهاست، به عنوان یک تجربه فضایی مطرح ساخت؟ مسلم است آنچه در جهت دید بهوسیله یک سطح چه از طریق دیوارسازی و یا از طریق کاشتن درخت و یا بهوسیله عناصری که فضاهای معماری را متمایز میکنند، محدود شده باشد، فضای شهری محسوب میشود. زوی با استناد به توضیحات فوق، چنین نتیجهگیری میکند که هر بنا همزمان دو فضا را بوجود میآورد: فضای داخلی که بهوسیله اثر معماری معین شدهاست و فضای خارجی یا شهری که بهوسیله آن اثر معماری و آثار نزدیک به آن ایجاد شدهاست.
مفهومی که برونو زوی از فضای معماری مطرح مینماید، هنوز پذیرش عام دارد و مورد استناد بسیاری از نظریهپردازان میباشد. برای نمونه به گفته وان درلان، فضای معماری با برافراشتن دو دیوار پا به عرصه وجود مینهد، دو دیوار فضایی جدید میان خود پدید میآورند که از فضای طبیعی پیرامون آنها مجزا میشود.
در واژهنامه تخصصی معماری واژه '''فضا''' در حوزه معماری و هنرهای دیداری این گونه تعریف شدهاست:
{{نقل قول|فضا: حوزههای گسترش یابنده و در عین حال فراگیرنده بوده و جایگاهیجایگاه یا محیطی را در ابعاد جسمانی یا فیزیکی و روانشناختی تعریف مینماید. از کل روابط شکل، رنگ و حرکت شکل گرفته، گاه خالی یا منفی است و گاه فاصله میان عناصر را مشخص مینماید، خواه این فاصله در سطح باشد یا در عمق که توسط قواعد پرسپکتیو مجسم میشود. فضای دو بعدی فقط طول و عرض داشته، فضای تزئینی نیز به طول و عرض محدود میباشد. <ref>(سید صدر، ۱۳۸۰: ۴۱۲)</ref>}}۱
۱. (۲) اجزاء و مثل اتاقها و تالار و حیاط، جای تهی، حجم پر نشده و توخالی، کیفیت و بیان معماری.
=== فضای سه بعدی ===
فضای سه بعدی شامل عمق، طول و عرض است. فضای چهار بعدی، علاوه بر ابعاد سهگانه بعد زمان را میرساند که به آن، فضای لایتناهی میگویند. تصویری است که توهم فضا در آن معادل بی کرانگی در محیط است.
=== فضای کنترل شدهٔ ساختمان ===
بخشهایی از فضای داخلی ساختمان که مورد کاربرد انسانها قرار میگیرد و در طول اوقات سرد سال، گرم شده و طی اوقات گرم سالسال، خنک میشود. شرایط دمای این فضاها در ساختمان باید در محدودهٔ آسایش باشد.
=== فضای کنترل نشدهٔ ساختمان ===
فضای معماری، فضایی که توسط سطوح، به شکلهای گوناگون محدود گشته و به عملکردهای تعیین شده پاسخ میگوید که موضوع و جوهر اصلی معماری است.
معماری عبارت است از علم و هنر شکل بخش فضای زیست انسان، به عبارت دیگر: معماریدیگرمعماری به وجود آورندهٔ فضایی است که انسان را از عوامل طبیعی مصون داشته و فعالیت زندگی فردی و اجتماعی او را در برگرفته و به نیازهای مادی و معنوی انسان پاسخگو خواهد بود.
پس میتوان گفت:گفت، فضایی که توسط سطوح عمودی و افقی به وجود میآید، موضوع و جوهر اصلی معماری ستمعماریست به عبارت دیگر موضوع اصلی و در حقیقت جوهر معماریمعماری، فضا است. یک ساختمان، فقط مجموعهای از طول، عرض و عمق نیست بلکه مجموعهای است از اندازههای مختلف فضاهای خالی که انسان میتواند در آن حرکت و زندگی کند.<ref>سید صدر، ۱۳۸۰: ۴۱۲</ref>
== در ستارهشناسی ==
{{اصلی|فضای بیرونی}}
'''فضا''' قسمتهای نسبتاً تهی [[کیهان]] است که بیرون از [[جوّ]] [[سیاره|سیارات]] قرار دارد. فضا را گاهی برای تمایز از فضای جوّ و مکانهای زمینیِ،زمینی، «[[فضای میان ستاره ایستارهای]]» مینامند.
از آنجا که جوّ زمین ناگهان تمام نمیشود، بلکه کمکم با افزایش ارتفاع رقیق میشود، مرز مشخصی میان فضا و جوّ وجود ندارد. در [[ایالات متحده آمریکا]]، به افرادی که بالاتر از بلندای ۵۰ مایلی (۸۰ کیلومتری) سفر کنند، [[فضانورد]] گفته میشود. ارتفاع ۴۰۰٬۰۰۰ پایی (۱۲۰ کیلومتری) مرزی است که آثار جوّی در ورود دوباره مشهود میشوند. غالباً از ارتفاع ۱۰۰ کیلومتری به عنوان مرز میان جوّ و فضا یاد میشود.
نگاه کنید به: [[فیزیک نجومی]]، [[هوافضا]]، [[فناوری فضایی]]، [[مهاجرت به فضا]]، [[شاتل فضایی]]، [[فضازمانفضا-زمان]]
== در ریاضیات ==
در [[ریاضیات]]، '''فضا''' مجموعهای است که معمولاً ساختار اضافیای هم دارد.
برای نمونه، نگاه کنید به [[فضای اقلیدسی]]، [[فضای برداری]]، [[فضای برداری هنجارین]]، [[فضای باناخ]]، [[فضای ضرب داخلی]]، [[فضای هیلبرت]]، [[فضای توپولوژیک]]، [[فضای یکنواخت]]، و [[فضای متریک]].
== در [[روانشناسی]] ==
=== فضای تاریخی ===
ممکن است شیئی متعلق به گذشته هایگذشتههای دور باشد.چقدر دور؟ایندور؟ این سوال یک معنای عام و یک معنای خاص دارد .برای خیلی از افراد ده هزار سال قبل با بیست هزار سال قبل تفاوتی نمیکند.حتی برای بعضی هابعضیها صدسال قبل با پنجاه سال قبل هم فرق نمیکند.درحالیکهدرحالیکه برای [[باستان شناس]] ،[[مورخ]]، [[دانشمند]] و یا هرکس که علاقهمند به دوره های تاریخی باشدباشد،بسیار خیلی فرقمتفاوت میاست.<br کند./> چگونه میشودمیشود این دوره ها را احساس کرد و از هم تمیز داد.داد؟ آشنا شدن با آثار به جا مانده از دوره هادورهها در همه یهمهی زمینه های معماری ادبیات هنر و لباسمعماری،ادبیات،هنر،لباس و ... می تواند این احساس را ایجاد یا تقویت کند.گاهی برای ما دوره یدورهی خاصی از تاریخ اهمیت ندارد اما یک احساس عمومی و کلی از گذشته ما را در یک فضای تاریخی قرار میدهدمیدهد.برای اینکار باید اشیاء و آثار اصلی را دید.<br /> به یاد داشته باشیم که اشیای گذشته متعلق به زمانی هستند که در یک مجموعه یمجموعهی زنده و پویا مورد استفاده قرار میگرفتندمیگرفتند.حتی کلمات و ادبیات و محاورات در زمان خودش بیشترین زندگی و حیات را داشته است.امااست،اما به تدریج جان باخته و جسمی از آن به یادگار مانده است لذااست،لذا به هر میزان که بتوانیم خود را در شرایط و زندگی همزمانهمزمان این آثار قرار دهیم .گویی که تقریباً حیات فرهنگی و تمدنی آن روزگار را احساس کرده ایمکردهایم و خود را اگرچه با فاصله ی زیاد یکی از افراد آن روزگار می پنداریم در این صورت به فضای تاریخ وارد شده ایمشدهایم. میتوان گفت هرچه ما نسبت زمانی خود را با اثر گذشته کم کرده و به آن زمان نزدیک شویمشویم، وارد فضای تاریخ و هرقدر خود را از شئ یا اثر گذشته دور بدانیم با دیدن یا قرار گرفتن در یک یا مجموعه ایمجموعهای از آنها به فضای تاریخی نزدیک شده ایمشدهایم.گاهی اوقات آثار گذشتگان به دلایل عام یا خاص با ما ارتباط بیشتری پیدا میکنندمیکنند. مثلاً بعضی از این آثار امروز هم مورد استفاده قرار میگیرندمیگیرند. اگرچه با تغییر در کاربری آن مثل فرش و... این باعث پیوند ما به گذشته و احساس مشترک با آنها میشودمیشود.هرچه این تعلق به آثار بیشتر باشد اینباشد،این پیوند قویتر است.
== پیوند به بیرون ==
|