انسان معلق: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ابرابزار |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳:
[[ابوعلی سینا]] در [[کتاب شفا]] و [[کتاب اشارات]] به طور مبسوط به این موضوع پرداخته است، وی در [[(رساله فی معرفة النفس الناطقة و احوالها )]] و [[رساله (اضحویّه)]] نیز به این مطلب اشاره کرده است که این تکرار مطلب حاکی از علاقه ابن سینا به موضوع انسان معلق میباشد. ارسطو عقیده دارد که [[نفس ناطقه]] با پیکره مادی یگانگی و اتحاد کامل دارند اما ابن سینا بر خلاف [[ارسطو]] یگانگی و اتحاد نفس یا روح با پیکره مادی را رد کرده و جدائی و افتراق نفس با پیکره مادی را ممکن میداند ابن سینا عقیده دارد که نفس موجودی میباشد که میتواند بدون کمک پیکر به [[درک]] [[معقولات]] بپردازد و پس از [[مرگ]] پیکر [[بقا]] داشته باشد. البته ابن سینا وجود نفس ناطقه و پیکره مادی را دو ماهیت متمایز نمی داند ونفس را جوهر واقعی میداند که به پیکر انسان حقیقت میبخشد و آنرا به حرکت در میآورد وتن آدمی با حضور نفس است که به درجه کمال و تمامیت میرسد. در [[کشور]]های [[اروپایی]] و [[آمریکای شمالی]] به آن انسان پرنده (bird man) میگویند. این موضوع یکی از مهمترین و بدیعترین و عجیبترین وعمیقترین مباحث ابن سینا درمورد اثبات وجود نفس انسان است و بعضی [[از فیلسوفان]] [[مسلمان]] نیز برای اثبات وجود نفس به مسله انسان معلق ابن سینا استناد کردهاند.
در [[قرون وسطی]] برهان انسان معلق مورد توجه و تحسن و تکریم در اروپا و مورد تحسین [[فیلسوفان]] [[اسکولاستیک]] قرار داشته است. ابن سینا این برهان را به این دلیل ارایه کرده است تا ثابت کند پیکر انسان به غیر از نفس انسان است یعنی پیکر [[خاکی]]یا تن مادی [[آدمی]] یک موجود و نفس انسانی نیز یک موجود دیگر است و انسان به ماهو انسان [[مظهر]] اتحاد و یگانگی نفس ناطقه با پیکره مادی و ارتباط این دو در [[جهان]] خارج است. ابن سینا پیکر و نفس رامتحد میداند و نفس را [[صورت]] نوع بدن میداند و مینویسد که:" سر و کار ما در اینجا با دو ماهیت متمایز نیست بلکه جوهر واقعی، نفس است که به بدن حقیقت میبخشد و به حرکت در میآورد و با بودن جان در تن، کالبد انسانی به درجه کمال و تمامیت میرسد.
ابن سینا برهان انسان معلّق را به این دلیل به رشته تحریر درآورده است که در آن دوران بعضی از اندیشمندان مسلمان از قبیل [[اشعری]] و [[باقلانی]] که پیرو نظریه [[جوهر فرد]] بودند، نفس یا [[روح]] را به عنوان یک موجود مجرد و غیر مادی قبول نداشتند وهمین کالبد آدمی را نفس میدانستند. ابن سینا برهان انسان معلّق را برای اثبات افتراق نفس با پیکره مادی بیان کرده است وبا استفاده از [[قواعد]] [[دینی]] و تلفیق آنها با [[اصول]] [[فلسفی]]، [[حقیقت]] وجود نفس و روح انسانی را اثبات نماید؛ بنابراین هدف ابن سینا درارایه برهان انسان اثبات وجود روح انسانی وامکان بقاء مستقل آن بوده است تا جواب محکمی باشد به پیروان فلسفه [[مادیگرایان]].
|