قطعه (شعر): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
سعی (بحث | مشارکت‌ها)
سعی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳:
تعداد ابیات یک قطعه، حدّ اقل ۲، و حدّ اکثر آن به طور معمول ۱۵ است، ولی گاهی تا ۵۰ بیت و بیش از آن هم رسیده‌است.
 
در میان شعرای پارسی گویپارسی‌گوی از [[رودکی]] تا کنون، هموارههمواره، قطعه سراییقطعه‌سرایی رواج داشته است. لیکنلیکن، [[انوری]]، [[ابن یمین]]، و [[پروین اعتصامی]] بیش از دیگران به اینبه‌این [[قالب شعر]]ی پرداخته اند
پرداخته‌اند. <ref>آرایهآرایه‌های هایادبی ادبی(قالب هایقالب‌های شعر، بیان و بدیع). (ISBN 964-05-0036-4)</ref>
 
== نمونه‌هایی از قطعه ==
سطر ۳۳ ⟵ ۳۴:
 
{{شعر}}
{{ب| گلی خوش‌بوی در حمام روزی | رسید از دست مخدومی به دستم}}
{{ب| بدو گفتم که مشکی یا عبیریعبیری؟ | که از بوی دلاویز تو مستم}}
{{ب| بگفتابگفتا، من گِلی ناچیز بودم | ولیکن مدتی با گُل نشستم}}
{{ب| کمال هم‌نشین در مندر‌من اثر کرد | وگرنهوگرنه، من همان خاکم که هستم}}
{{ب||2={{چپ‌چین}}[[سعدی| سعدی]]{{پایان چپ‌چین}}}}
{{پایان شعر}}
 
{{شعر}}
{{ب| بر سر بازار جان‌بازان منادی می‌زنند | بشنوید ای ساکنان کوی رندیرندی، بشنوید}}
{{ب| دختر رز چند روزی هست از ما گمگم‌شدست شدست| رفترفت، تا گیرد سر خودخود، هان و هانهان، حاضر شوید}}
{{ب| جامه‌ای دارد ز لعل و نیم‌تاجی از حباب | عقل و دانش برد و شدشد، تا ایمن از وی نغنوید}}
{{ب| هر که آن تلخم دهد حلوا بها جانش دهم | ور بود پوشیده و پنهان به دوزخ در روید}}
{{ب||2={{چپ‌چین}}[[حافظ| حافظ]]{{پایان چپ‌چین}}}}
سطر ۴۹ ⟵ ۵۰:
 
{{شعر}}
{{ب| دل شناسد که چیست جوهر عشق | عقل را ذره‌ای بصارت نیست}}
{{ب| در عبارت همی نگنجد عشق| عشق از عالم عبارت نیست}}
{{ب| هر که را دل ز عشق گشت خراب | بعد از آن هرگزش عمارت نیست}}
{{ب| عشق بستان و خویشتن بفروش | که نکوتر از ایناز‌این، تجارت نیست}}
{{ب||2={{چپ‌چین}}[[عطار| عطار]]{{پایان چپ‌چین}}}}
{{پایان شعر}}
سطر ۵۸ ⟵ ۵۹:
{{شعر}}
{{ب| اهل دنیا سه فرقه بیش نی‌اند | چون طعام‌اند و همچو دارو و درد}}
{{ب| فرقه‌ای چون طعام درخوردند | که از ایشاناز‌ایشان گریز نتوان کرد}}
{{ب| باز جمعی چو داروی دردند | بر مال و جاه خويش نيفزايد}}
{{ب| مَردُم بدين صفات اگر يابی | که بدان،گهبدان، گه گه است حاجت مرد}}
{{ب| باز جمعی چو درد با ضررند | تا توانی به گرد درد مگرد}}
{{ب||2={{چپ‌چین}}[[ابن یمین | ابن یمین]]{{پایان چپ‌چین}}}}
سطر ۶۶ ⟵ ۶۷:
 
{{شعر}}
{{ب| بهترین مراتب آن باشد| کان به فضل و هنر به دستبه‌دست آید}}
{{ب| رتبتی کان نباشد استحقاق | زودش اندر بنا شکست آرد}}
{{ب||2={{چپ‌چین}}[[ابن یمین | ابن یمین]]{{پایان چپ‌چین}}}}
سطر ۷۳ ⟵ ۷۴:
 
{{شعر}}
{{ب| ای خواجهخواجه، رسیده‌ست بلندیت به جاییبه‌جایی | کز اهل سماوات به گوشتبه‌گوشت رسدبرسد صوت}}
{{ب| گر عمر تو چون قد تو باشدباشد، به درازیبه‌درازی| تو زنده بمانی و بمیرد [[ملک‌الموت]]}}
{{ب||2={{چپ‌چین}}[[انوری | انوری]]{{پایان چپ‌چین}}}}
{{پایان شعر}}