طباطبایی بر خلاف [[سید عبدالله بهبهانی|بهبهانیبهبهانی]] که حامی [[میرزا علیاصغر اتابک|اتابک]] بود، میانه خوشیخوشی با درباریان نداشت و «از معاشرت شاه و درباریان تنفر میفرمود»<ref>ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، به اهتمام علی اکبر سعیدی سیرجانی، نشر بنیان، چاپ پنجم، ۱۳۶۷، جلد اول، برگ ۶۳ - ر. ک. مهرا ملکی، نقش دین و متولیان آن در تاریخ اجتماعی ایرانیان، شرکت کتاب، ۱۳۹۲ برگ ۱۲۸</ref> و با هر صدر اعظمی که در زمان او بر مسند صدارت نشست او مخالفت می نمود مینمود<ref>همان جا،همانجا، برگ ۶۴</ref> چرا که طباطبایی خود را «رئیس ملت» یعنییعنی در مقامی به مراتب بالاتر از صدر اعظم و در واقع همردیف شاه میدانست و تحت همین عنوان برای [[امپراتور میجی|امپراتور ژاپن]] تلگراف فرستاد و از امپراتور خواست تا با مسلمانان ژاپن به خوبیخوبی رفتار کند.<ref> همان جا،همانجا، جلد دوم، برگ ۴۶۵، ر. ک. مهرا ملکی،ملکی، برگ ۱۲۸</ref> او نیز مانند بهبهانیبهبهانی کوچکترین ارزشی برای مشروطیت و حکومت قانون قائل نبود. نطق طباطبایی در روزهاییروزهایی که مردم برای مشروطیت مبارزه می کردندمیکردند نشان دهندهٔ همین نکته است که میگوید: <blockquote>بابا جان پادشاه هم مثل ما یک نفر است نه اینکه به قول بعضیبعضی مالک الرقابمالکالرقاب و آنچه بخواهد بکند... ما جمهوری طلب نیستیم، به این زودی مشروطه نمینمیخواهیم، خواهیم، یعنییعنی مردم ایران هنوز به آن درجه تربیت نشده اندنشدهاند و قابل مشروطیت نمیباشند ... ما عدل و عدالت خانه می خواهیم،میخواهیم، ما اجرای قانون اسلام را میخواهیممیخواهیم ... ما نمی گوییمنمیگوییم مشروطه و جمهوری، ما میگوییم مجلس، مشروعه، عدالت خانه، تمام شد....<ref>تاریخ بیداری ایرانیان، برگهای ۴۴۹ تا ۴۵۴ - ر. ک. مهرا ملکی،ملکی، نقش دین، برگ ۱۲۸</ref> </blockquote>
</ref> </blockquote>
== در مورد نویسندگان [[صور اسرافیل (روزنامه)|نشریه صور اسرافیل]] ==