حسادت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
KasparBot (بحث | مشارکت‌ها)
قرار دادن {{داده‌های کتابخانه‌ای}} با اطلاعات ویکی‌داده
Hamid Hassani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱:
{{اشتباه نشود|دلواپسی از دست دادن}}
 
'''رَشک'''<ref>''رشک'' {{به انگلیسی|[[https://en.wikipedia.org/wiki/Envy|Envy]]}}واژه‌های مصوب [[فرهنگستان زبان و ادب فارسی]] به جای ''envy'' در انگلیسی و در حوزهٔ [[روان‌شناسی]] است. {{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.persianacademy.ir/UserFiles/File/Mosavvab/08Latin.zip |عنوان=فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان ـ دفتر هشتم، بخش لاتین | ناشر =فرهنگستان زبان و ادب فارسی |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۲۹ خرداد ۱۳۹۱|صفحه=۳۳}}</ref> یا '''حسادت''' احساسی است که هنگام کمبود نسبت به ویژگی، دستاورد یا داشته‌های برتر فردی دیگر روی می‌دهد و فرد حسود یا می‌خواهد که آن را داشته باشد و یا آنکه می‌خواهد دیگری آن را نداشته باشد.
 
==''' اقسام حسد''' ==
''حسد سیاسی''
 
در بعد سیاسیسیاسی، ، ضربه ایضربه‌ای که جوامع در حال توسعه و توسعه یافته متحمّل می شوندمی‌شوند از حسادت کلان است .
=='''اقسام حسد'''==
شدّت تأثیرات به حدّی است که شاکله یشاکلهٔ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جوامع را می شکندمی‌شکند و روابط سیاسی نامناسب را شکل می دهدمی‌دهد وشاهد این مدّعا وضع اسفباری است که گریبان گیر سیاست داخلی و خارجی ما شده است .
 
روحیات هر ملّت هر چه باشد ،باشد، فرهنگ و تمدّنشان هر چه قدر غنی تر باشد باز گرفتار این رذیله می شوندمی‌شوند چه در ابعاد فردی و چه اجتماعی .
''حسد سیاسی''
در مناسبات سیاسی و روابط بین المللبین‌الملل چه در دوره هایدوره‌های باستان و چه دوران جدید حسادت از عوامل اصلی ایجاد روابط بوده و هست .
 
در دوره معاصر تاریخ ایران به خصوص دروه قاجار که رقابت قدرت هایقدرت‌های استعماری شدّت گرفته بود ،بود، شاهد حسادت حاکمان استعمار نسبت به کشور استعماری دیگر هستیم .
در بعد سیاسی ، ضربه ای که جوامع در حال توسعه و توسعه یافته متحمّل می شوند از حسادت کلان است .
در دوره جدید رابطه یرابطهٔ آمریکا با دیگر کشور هاکشورها براساس اصل رقابت با روسیه به خصوص ،خصوص، و دیگر کشورکشورها ها عموماً ،عموماً، استوار است .
شدّت تأثیرات به حدّی است که شاکله ی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جوامع را می شکند و روابط سیاسی نامناسب را شکل می دهد وشاهد این مدّعا وضع اسفباری است که گریبان گیر سیاست داخلی و خارجی ما شده است .
دولت نگلستان که هند را مستعمره خود کرده بود ترس فزاینده ایفزاینده‌ای از نفوذ دیگر قدرت هاقدرت‌ها در ایران داشت زیرا ایران ،ایران، گذرگاه و پل ارتباطی برای دستیابی به هند بود .
روحیات هر ملّت هر چه باشد ، فرهنگ و تمدّنشان هر چه قدر غنی تر باشد باز گرفتار این رذیله می شوند چه در ابعاد فردی و چه اجتماعی .
با این شرایط اگر کشور ثالثی با ایران معاهده می بستمی‌بست انگلستان هم به دنبال امتیازی برای فرد بود و یا تلاش می کردمی‌کرد امتیاز به دست آمده یآمدهٔ قدرت دیگر را لغو کند .(بااعمال فشار برحکومت مرکزی ایران) )هم اکنون در دوران پس از انقلاب اسلامی نیز در داخل ایران شاهد رقابت هایرقابت‌های ناشی از حسادت هستیم، بازتاب این تفکّر سیاسی ،سیاسی، فشار بر مردم است و تاوانش را عموم مردم به خصوص قشر ضعیف و متوسط می پردازندمی‌پردازند و نفعش را بازاریان و سوداگران می برند می‌برند.
در مناسبات سیاسی و روابط بین الملل چه در دوره های باستان و چه دوران جدید حسادت از عوامل اصلی ایجاد روابط بوده و هست .
در دوره معاصر تاریخ ایران به خصوص دروه قاجار که رقابت قدرت های استعماری شدّت گرفته بود ، شاهد حسادت حاکمان استعمار نسبت به کشور استعماری دیگر هستیم .
در دوره جدید رابطه ی آمریکا با دیگر کشور ها براساس اصل رقابت با روسیه به خصوص ، و دیگر کشور ها عموماً ، استوار است .
دولت نگلستان که هند را مستعمره خود کرده بود ترس فزاینده ای از نفوذ دیگر قدرت ها در ایران داشت زیرا ایران ، گذرگاه و پل ارتباطی برای دستیابی به هند بود .
با این شرایط اگر کشور ثالثی با ایران معاهده می بست انگلستان هم به دنبال امتیازی برای فرد بود و یا تلاش می کرد امتیاز به دست آمده ی قدرت دیگر را لغو کند .(بااعمال فشار برحکومت مرکزی ایران )هم اکنون در دوران پس از انقلاب اسلامی نیز در داخل ایران شاهد رقابت های ناشی از حسادت هستیم، بازتاب این تفکّر سیاسی ، فشار بر مردم است و تاوانش را عموم مردم به خصوص قشر ضعیف و متوسط می پردازند و نفعش را بازاریان و سوداگران می برند .
 
''حسد فرهنگی''
 
استعمار غرب به خصوص از جهت این که فاقد فرهنگی غنی و ریشه دار است از هضم و درک و فرهنگ هایفرهنگ‌های دیگر عاجز است و این عجز نه از روی جهل که از روی حسادت است ،است، حسادتی که ناشی از عقب ماندن آن هاآن‌ها از قافله یقافلهٔ علم و فرهنگ و ادب است .
تلاش همه جانبههمه‌جانبه و گسترده یگستردهٔ غرب به منظور منفعل کردن فرهنگ شرق و به خصوص فرهنگ اسلامی بسیار جدّی و منسجم است .
تاکنون تمام گزینه هایگزینه‌های انتخابی غرب در کشور هایکشورهای شرقی اجرا شده است و قریب به اتفاق این برنامه هایبرنامه‌های ضدّ فرهنگی جواب داده است ،است، در کشور خودمان ایران کاملاً مشهود است که فرهنگ ایرانی – اسلامی رو به انحطاط و بعضاً انفعال است . در شرایطی به سر می بریممی‌بریم که حسادت فرهنگی غربی هاغربی‌ها نسبت به ما به اوج خود رسیده است و نقاط صید آن هاآن‌ها رو به فزونی است ،است، حیطه و گستره یگسترهٔ نفوذ دشمن به طور فزاینده ایفزاینده‌ای افزایش یافته است و ساختار هایساختارهای نه چندان قوی در حال فروپاشی اند .
 
''حسد اجتماعی''
 
از منظر عمومی حسادت گروهی وسعت اختیارات یافته است ،است، به طوری که توجّه عموم و خصوص در به کارگیری این صفت رذیله افزون شده است .
تشکیل احزاب و داد اختیاراتِ به ظاهر قانونی به آن ها زمینهآن‌ها یزمینهٔ مناسبی را برای حسادت فراهم کرده است و در قانون احزاب راهکار و مادّه قانونی مبنی برنظارت خاص بر این رذیله یرذیلهٔ اجتماعی وجود ندارد.
زیرساخت هایزیرساخت‌های اجتماعی و فرهنگی و مذهبی ما بسیار غنی است امّا منفعت طلبی هایطلبی‌های فردی و در معنای
گستردهگستردهٔ ی آن ،آن، گروهی مانع به روز و شکوفا شدن این زیر ساخت شده است .
ضعف اخلاق در جامعه وعدم رسیدگی به احوالات درون گروهی سازمانسازمان‌ها هاوجریان‌های وجریانسیاسی، های سیاسی،اقتصادیاقتصادی و... فاجعه اخلاقی به بار آورده است و حسد بانام و شکل اسلامی یعنی رقابت حزبی، به خورد دیگران می رودمی‌رود ومردم جامعه ناچار به پذیرش و حداقل کنار آمدن باآن هستند.<ref>http://30b.org/979</ref>
 
 
== رویکرد روانشناسی فلسفی و هیجان‌رفتار ==
فرض ما این است که حسادت، یک [[هیجان]] است.<ref>Aristotle, Rhetoric, Bk II, Chapter 10</ref> که البته برخی می‌گویند که یک هیجان صرف نیست. زیرا بنا بر باور این عده، هیجان‌ها طیف بزرگتری از احساسات را در بر می‌گیرند. با این حال، هیجان‌ها سندرمی از افکار، احساسات، انگیزشها و جنبشهای بدنی هستند که در سطح ناخودآگاه ذهن، به هم متصل می‌شوند، طوریکه یک اپیزود هیجانی خاص، آنطور که در ناخودآگاه وارد شده، جلوه گر و احساس نمی‌شود. بلکه ممکن است به چیزی متفاوت تبدیل شود. مثلاً وقتی عناصر غم با خشم در سطح ناخودآگاه با یکدیگر ترکیب می‌شوند، بروز آن در سطح رفتار (هیجان رفتار) به شکل حسادت خواهد بود. البته، خطوط ویژه‌ای از سندرم هیجانی حسادت هنوز مورد بحث است. اما آنچه که از منظر روانشناسی فلسفی و هیجان‌رفتاری، قابل تفسیر است، حسادت شامل یک فرد حسود است (موضوع) و جزء دیگر آن کسی است که مورد حسادت واقع می‌شود (رقیب)- که رقیب می‌تواند، شخص یا گروه هم باشد. داشتنِ چیزی یا داشتن ظرفیت یا صفتی که برای رقیب به عنوان «خوب» مطرح می‌شود، در اینجا، ملاک تعریف خواهد بود. البته داشتن آن چیز، امکان دارد که تنها بخشی از دارایی‌های شخص باشد (مانند جواهرات گرانبها، یا بهترین بازیکن جهان بودن) یا چیزی باشد که به آسانی دو برابر شده است. گاهی اوقات البته، شاید حتی به منفعت، شادی یا برخی حالتها و وضعیت‌های روانی که به (رقیب) نسبت داده می‌شود، ‌باشدباشد حتی اگر از نظر فیزیکی بین آن دو تفاوتی در آنچه که مورد حسادت قرار می‌گیرد، وجود نداشته باشد.<ref>[http://www.fa.eqlearning.org/حسادت-و-غبطه-خوردن-envy-vs-jealousy/ هیجان رفتار و تن گفتار، تألیف محمود امیری نیا، فروردین 1393، صفحۀ 247، ISBN: 978-600-590-84-8] </ref>
 
بسیاری از فیلسوفانی که به دنبال تعریف حسادت هستند، آن را نوعی احساس سرخوردگی می‌دانند که در شخصی که حسادت می‌ورزد، قابل تشخیص است به این صورت که حسود می‌گوید: «من خوب نیستم». بسیاری، نه همه، بر این باورند که حسادت شامل میلی است به اینکه گفته شود: «من خوب نیستم و البته رقیب هم خوب نیست». حسادت در بسیاری از موارد علامت یا نمونه‌ای از تمایل انسان است به مقایسه کردن رفاه یا خوشی خود نسبت به دیگری یا دیگران. با در نظر گرفتن اینکه از نظر او یا دیگران «خوب بودن»، چگونه تعریف شود. تعریف مؤثر از حسادت این است که: «حسادت، دردی است نسبت به خوشبختی دیگران» و از منظر هیجان‌رفتار، غم و خشمی است نسبت به اهدافی که دیگران دست یافته‌اند و فرد حسود به آن دست نیافته است.<ref>Aristotle, Rhetoric, Bk II, Chapter 10</ref>
فرض ما این است که حسادت، یک [[هیجان]] است.<ref>Aristotle, Rhetoric, Bk II, Chapter 10</ref> که البته برخی می‌گویند که یک هیجان صرف نیست. زیرا بنا بر باور این عده، هیجان‌ها طیف بزرگتری از احساسات را در بر می‌گیرند. با این حال، هیجان‌ها سندرمی از افکار، احساسات، انگیزشها و جنبشهای بدنی هستند که در سطح ناخودآگاه ذهن، به هم متصل می‌شوند، طوریکه یک اپیزود هیجانی خاص، آنطور که در ناخودآگاه وارد شده، جلوه گر و احساس نمی‌شود. بلکه ممکن است به چیزی متفاوت تبدیل شود. مثلاً وقتی عناصر غم با خشم در سطح ناخودآگاه با یکدیگر ترکیب می‌شوند، بروز آن در سطح رفتار (هیجان رفتار) به شکل حسادت خواهد بود. البته، خطوط ویژه‌ای از سندرم هیجانی حسادت هنوز مورد بحث است. اما آنچه که از منظر روانشناسی فلسفی و هیجان‌رفتاری، قابل تفسیر است، حسادت شامل یک فرد حسود است (موضوع) و جزء دیگر آن کسی است که مورد حسادت واقع می‌شود (رقیب)- که رقیب می‌تواند، شخص یا گروه هم باشد. داشتنِ چیزی یا داشتن ظرفیت یا صفتی که برای رقیب به عنوان «خوب» مطرح می‌شود، در اینجا، ملاک تعریف خواهد بود. البته داشتن آن چیز، امکان دارد که تنها بخشی از دارایی‌های شخص باشد (مانند جواهرات گرانبها، یا بهترین بازیکن جهان بودن) یا چیزی باشد که به آسانی دو برابر شده است. گاهی اوقات البته، شاید حتی به منفعت، شادی یا برخی حالتها و وضعیت‌های روانی که به (رقیب) نسبت داده می‌شود، ‌باشد حتی اگر از نظر فیزیکی بین آن دو تفاوتی در آنچه که مورد حسادت قرار می‌گیرد، وجود نداشته باشد.<ref>[http://www.fa.eqlearning.org/حسادت-و-غبطه-خوردن-envy-vs-jealousy/ هیجان رفتار و تن گفتار، تألیف محمود امیری نیا، فروردین 1393، صفحۀ 247، ISBN: 978-600-590-84-8] </ref>
 
حسادت گرایشی است از روی ناراحتی و غم نسبت به خوشی دیگران، ولو اینکه از رفاه آن شخص و خوشی او نکاهد. این بی‌میلی و اکراه نسبت به دیدن خوشی خود، که بسیار در سایه قرار گرفته است، نسبت به دیگران وابسته به آن است که به صورت متعارف، ما زندگی آسوده را چگونه برای خود، تعریف کرده باشیم و این بینش نه به دلیل ارزش ذاتی و درونی آن از خوشی خودمان است، بلکه به این دلیل است که با دیگران مقایسه‌اش می کنیممی‌کنیم. جهت حسادت دست کم برحسب آرزوهای کسی است که با خراب کردن و درهم ریختن خوشبختی دیگران میسر می‌شود. حسادت شهوتی (تمایلی است شدید و عصبی) که تنفر و کینه‌جویی کسی را به کسی که مستحق چیزی است که به دست آورده و به آن دست یافته است، نشان می دهدمی‌دهد.<ref>[http://plato.stanford.edu/entries/envy/ Stanford Encyclopedia of Philosophy]</ref>
بسیاری از فیلسوفانی که به دنبال تعریف حسادت هستند، آن را نوعی احساس سرخوردگی می‌دانند که در شخصی که حسادت می‌ورزد، قابل تشخیص است به این صورت که حسود می‌گوید: «من خوب نیستم». بسیاری، نه همه، بر این باورند که حسادت شامل میلی است به اینکه گفته شود: «من خوب نیستم و البته رقیب هم خوب نیست». حسادت در بسیاری از موارد علامت یا نمونه‌ای از تمایل انسان است به مقایسه کردن رفاه یا خوشی خود نسبت به دیگری یا دیگران. با در نظر گرفتن اینکه از نظر او یا دیگران «خوب بودن»، چگونه تعریف شود. تعریف مؤثر از حسادت این است که: «حسادت، دردی است نسبت به خوشبختی دیگران» و از منظر هیجان‌رفتار، غم و خشمی است نسبت به اهدافی که دیگران دست یافته‌اند و فرد حسود به آن دست نیافته است.<ref>Aristotle, Rhetoric, Bk II, Chapter 10</ref>
 
== تفاوت حسادت و دلواپسی از دست دادن: ==
حسادت گرایشی است از روی ناراحتی و غم نسبت به خوشی دیگران، ولو اینکه از رفاه آن شخص و خوشی او نکاهد. این بی‌میلی و اکراه نسبت به دیدن خوشی خود، که بسیار در سایه قرار گرفته است، نسبت به دیگران وابسته به آن است که به صورت متعارف، ما زندگی آسوده را چگونه برای خود، تعریف کرده باشیم و این بینش نه به دلیل ارزش ذاتی و درونی آن از خوشی خودمان است، بلکه به این دلیل است که با دیگران مقایسه‌اش می کنیم. جهت حسادت دست کم برحسب آرزوهای کسی است که با خراب کردن و درهم ریختن خوشبختی دیگران میسر می‌شود. حسادت شهوتی (تمایلی است شدید و عصبی) که تنفر و کینه‌جویی کسی را به کسی که مستحق چیزی است که به دست آورده و به آن دست یافته است، نشان می دهد.<ref>[http://plato.stanford.edu/entries/envy/ Stanford Encyclopedia of Philosophy]</ref>
در زبان معمولی، تمایل به این است که حسادت و [[دلواپسی از دست دادن]] {{به انگلیسی|[[https://en.wikipedia.org/wiki/Jealousy|Jealousy]]}} را با هم یکی بدانند، اما توافق فلسفی بر این است که آنها، دو هیجان جداگانه‌اند. <ref>Adam Smith, The Theory of Moral Sentiments, p. 244</ref> هنگامی که از نظر زبانی، گفته می شودمی‌شود که کسی دچار ''دلواپسی از دست دادن'' است، شنیده می شودمی‌شود که او بر این باور است که، آن شخص دیگر خوب است و وی نگران است که نکند او را از دست بدهد. هم ''حسادت'' و هم ''دلواپسی از دست دادن'' دارای ۳ جزء هستند: یک شخص، یک رقیب و یک تعلق (یا چیزی که در تملک رقیب وجود دارد، متعلق به اوست و او به آن دست یافته است). البته، این تشابه، سطحی است و بین آنها یک تفاوت بنیادین وجود دارد. شخصی که به رقیب حسادت می‌ورزد، بر '''«تعلق»''' یا دارایی رقیب متمرکز است، اما فردی که دچار ''دلواپسی از دست دادن'' است، بر روی '''«رقیب»''' متمرکز است و می ترسدمی‌ترسد که او را از دست بدهد یا ترس از دست دادن دارد. جایگاه مورد حسادت در رشک بردن و حسادت، ''درارتباط با رقیب'' است اما جایگاه حسادت فردی که دچار ''دلواپسی از دست دادن'' است، خود ''رقیب'' است. تفاوت دیگر، مابین فرد '''حسود''' و کسی که دچار '''دلواپسی از دست دادن''' است، آن است که: برای فرد ''حسود''، وقتی متعلقات از ''رقیب'' او به کسی دیگر داده شود، او به آن فرد دیگر رشک می‌ورزد و نسبت به رقیب احساسی ندارد. در واقع ''رقیب قابل عوض شدن است نه متعلقات او''. و اگر این دارایی هادارایی‌ها توسط کسی دیگر مورد استفاده قرار گیرد، ناراحت می شود.می‌شود؛ ولی رقیب نمی تواندنمی‌تواند او را ناراحت کند. اما کسی که دچار ''دلواپسی از دست دادن''است، در مسیر دیگری است، زیرا مسئلۀمسئلهٔ او ''خود رقیب'' است و نه تعلقات او. از این رو شاید بتوان گفت که '''رشک'''، ''حسادتی خوش خیمخوش‌خیم'' است و '''دلواپسی از دست دادن'''، ''حسادتی بدخیم و مرضی'' است که حتی چنین فردی، در صورتی که احساس کند که دیگر رقیب در تملک او نیست و یا به او بی‌توجه است، در فکر نابود کردن او برآید. چنانکهچنان‌که در حسادت‌های عشقی و روابط عاطفی مرضی در شکل‌های ''«هذیان خیانت»''، چنین امری بسیار به وقوع پیوسته است.<ref>[http://www.fa.eqlearning.org/حسادت-و-غبطه-خوردن-envy-vs-jealousy/ هیجان رفتار و تن گفتار، تآلیف محمود امیری‌نیا، فرودین 1393، نشر آراسته، صفحۀ 249، ISBN: 978-600-5908-84-8] </ref>
 
== تفاوت حسادت و دلواپسی از دست دادن: ==
 
در زبان معمولی، تمایل به این است که حسادت و [[دلواپسی از دست دادن]] {{به انگلیسی|[[https://en.wikipedia.org/wiki/Jealousy|Jealousy]]}} را با هم یکی بدانند، اما توافق فلسفی بر این است که آنها، دو هیجان جداگانه‌اند. <ref>Adam Smith, The Theory of Moral Sentiments, p. 244</ref> هنگامی که از نظر زبانی، گفته می شود که کسی دچار ''دلواپسی از دست دادن'' است، شنیده می شود که او بر این باور است که، آن شخص دیگر خوب است و وی نگران است که نکند او را از دست بدهد. هم ''حسادت'' و هم ''دلواپسی از دست دادن'' دارای ۳ جزء هستند: یک شخص، یک رقیب و یک تعلق (یا چیزی که در تملک رقیب وجود دارد، متعلق به اوست و او به آن دست یافته است). البته، این تشابه، سطحی است و بین آنها یک تفاوت بنیادین وجود دارد. شخصی که به رقیب حسادت می‌ورزد، بر '''«تعلق»''' یا دارایی رقیب متمرکز است، اما فردی که دچار ''دلواپسی از دست دادن'' است، بر روی '''«رقیب»''' متمرکز است و می ترسد که او را از دست بدهد یا ترس از دست دادن دارد. جایگاه مورد حسادت در رشک بردن و حسادت، ''درارتباط با رقیب'' است اما جایگاه حسادت فردی که دچار ''دلواپسی از دست دادن'' است، خود ''رقیب'' است. تفاوت دیگر، مابین فرد '''حسود''' و کسی که دچار '''دلواپسی از دست دادن''' است، آن است که: برای فرد ''حسود''، وقتی متعلقات از ''رقیب'' او به کسی دیگر داده شود، او به آن فرد دیگر رشک می‌ورزد و نسبت به رقیب احساسی ندارد. در واقع ''رقیب قابل عوض شدن است نه متعلقات او''. و اگر این دارایی ها توسط کسی دیگر مورد استفاده قرار گیرد، ناراحت می شود. ولی رقیب نمی تواند او را ناراحت کند. اما کسی که دچار ''دلواپسی از دست دادن''است، در مسیر دیگری است، زیرا مسئلۀ او ''خود رقیب'' است و نه تعلقات او. از این رو شاید بتوان گفت که '''رشک'''، ''حسادتی خوش خیم'' است و '''دلواپسی از دست دادن'''، ''حسادتی بدخیم و مرضی'' است که حتی چنین فردی، در صورتی که احساس کند که دیگر رقیب در تملک او نیست و یا به او بی‌توجه است، در فکر نابود کردن او برآید. چنانکه در حسادت‌های عشقی و روابط عاطفی مرضی در شکل‌های ''«هذیان خیانت»''، چنین امری بسیار به وقوع پیوسته است.<ref>[http://www.fa.eqlearning.org/حسادت-و-غبطه-خوردن-envy-vs-jealousy/ هیجان رفتار و تن گفتار، تآلیف محمود امیری‌نیا، فرودین 1393، نشر آراسته، صفحۀ 249، ISBN: 978-600-5908-84-8] </ref>
 
== تعابیر دیگر از حسادت و رشک ==
 
همچنین ممکن است حسادت از احساس [[عزت نفس]] پایین فرد ناشی شود که باعث مقایسهٔ اجتماعی نسبت به بالا خواهد شد{{مدرک}} که تصویر شخصی فرد را تهدید می‌کند: فرد دیگری چیزی دارد که فرد حسود داشتن آن را مهم تصور می‌کند. حسادت احساسی است که بیش از همه خود شخص را آزار می‌دهد.
 
پروفسور رولف هوبلمی گوید که: "«حسادت وقتی به وجود می‌آید که شخص احساس کند آنچه دارد، کمتر از آن چیزی است که باید داشته باشد. هیچ چیزی وجود ندارد که باعث حسادت نشود، مادی یا غیر مادی، من می‌توانم به سرنوشت یک نفر یا به کسی که برنده یک جایزه شده حسودی کنم، ولی به طور کل وقتی انسان حسودی می‌کند که آنچه که دیگری دارد برایش ارزش داشته باشد. مثلاً من که حوصله جمع‌آوری تمبر را ندارم به کسی که این کار را می‌کند حسودی نخواهم کرد."»
 
حسادت در هر جامعه معنی خاصی دارد. در هر جامعه‌ای، داشتن چیز بخصوصی که در آن جامعه ارزش جلوه می‌کند، موجب حسادت می‌شود. در جامعه امروز حتی آگهی‌های تلویزیون سعی می‌کنند با توجه به این ضعف بشری مردم را به سوی استفاده از یک کالایبخصوص یا انجام عملی تشویق کنند. جامعه [[سرمایه دار]] از حسادت مردم جهت منفعت بیشتر استفاده می‌کند،{{مدرک}} زیرا حسادت یک انگیزه‌است و باعث جاه طلبی و افزایش انرژی می‌شود.
سطر ۵۴ ⟵ ۴۸:
حسادت در واقع به خاطر خانه بزرگتر، اتومبیل سریع تر و زیبایی بیشتر نیست، بلکه انسان به خاطر این که شخص به علت داشتن چیزی مورد احترام واقع می‌شود، حسادت می‌ورزد.{{مدرک}}
 
حسود هیچ وقت فکر نمی‌کند آن فردی که بیشتر دارد حتماً خیلی سخت ترسخت‌تر کار کرده، او گمان می‌کند که هر موقعیت بهتری، چه از نظر روانی یا مالی قیمتی دارد که شخص حسود هرگز حاضر به پرداخت آن نیست.
 
اکثر افراد حسود فکر می‌کنند که حق آنان ضایع شده و آنها کمتر از دیگری به حقشان رسیده‌اند. حسودانی که می‌پذیرند دیگری حقش بوده که بیشتر بهره ببرد، رنج بیشتری می‌کشند. این حسودان سعی می‌کنند با یک [[رفتار خشونت آمیزخشونت‌آمیز]] به فرد مورد حسادتشان حمله کنند. یعنی آنها با تمام قوا عملی انجام می‌دهند که طرف مقابل از امکانات بهتری که دارد لذت نبرده و به این وسیله هر آنچه باعث یادآوری عدم موفقیت او می‌شود نابود می‌کنند. این افراد، محبوب دیگران نیستند و معمولاً چهره واقعی خود را نشان نمی‌دهند و همیشه تظاهر می‌کنند که دیگری را تحسین می‌کنند، ولی در واقع بسیار رنج می‌کشند.{{مدرک}}
 
حسادت یک احساس مطلق نیست، بلکه مخلوطی است از خشونت و شکست. خشونتی که حسود احساس می‌کند مانع از رنج بیشتر او از شکست می‌شود.
سطر ۶۲ ⟵ ۵۶:
اگر شخص حسود جلوی خشونتش را بگیرد بیشتر از شکست رنج می‌کشد. چنین شخصی متوجه می‌شود که اگر او تمام قدرتش را هم به کار ببرد به حق دیگری نخواهد رسید. به همین دلیل فرد دچار [[افسردگی شدید]] و فلج کننده‌ای می‌شود. زیرا از خودش سؤال نمی‌کند که به چه وسیله‌ای فرد مورد نظر به خوشبختی رسیده‌است.
 
در کتاب مقدس مسیحیت، حسادت تحت عنوان «گناه مرگ آور» آمده ولی در واقع واکنش طبیعی انسان جهت جلوگیری و ممانعت از افسردگی است.
 
حسادت هیچ دلیل بیولوژی ندارد بلکه به مرور زمان و در اثر تجربیاتی که شخص حسود در زندگی به دست می‌آورد، شکل می‌گیرد. معمولاً شخصیت حسود در اثر شناخت فردی غلط گسترش می‌یابد. این افراد در محیطی بزرگ شده‌اند که انجام خواسته‌های دیگران مهم تر از خواسته و علاقه فردی خودشان بوده و آنها هیچ وقت موقعیتی نداشتند که به دنبال علائق و استعدادهای فردی خودشان بروند و بفهمند از چه کار و فعالیتی بیشتر لذت می‌برند.{{مدرک}}
سطر ۶۹ ⟵ ۶۳:
 
== چگونگی خلاصی از حسادت ==
 
خوشبختی و رضایت همیشگی در هر جامعه‌ای در مقایسه با وضعیت موجود افراد آن جامعه صورت می‌گیرد. زیرا بشر با همین مقایسه اجتماعی زندگی می‌کند و اسیر انتظارات اجتماعی خود می‌باشد.
 
سطر ۸۳ ⟵ ۷۶:
 
== چگونه می‌توان خود را از حسودان محافظت کرد ==
حسادت در مرحله نابود کننده آن بسیار خطرناک است و آن را نباید ساده گرفت، در هر جامعه و در هر گروه اجتماعی بهتر است انسان سعی کند افراد حسود را آرام کند و با آنها به طریقی کنار بیاید.{{مدرک}} یا حداقل سعی کند با آنها مواجه نشود.نشود؛ ولی متأسفانه این روش در بسیاری از موارد مانند فامیل و همکار امکان‌پذیر نیست.{{مدرک}} بنابراین شخص مورد حسادت باید سعی کند از آنچه که دارد مقداری به دیگری ببخشد و تا حدودی باعث آرامش نسبی و کاهش خشونت او گردد و یا با گفتن مشکلات خود، آتش درون قلب حسود را کمتر کند و یا برعکس، خود آدم حسود برای آرامش درونی بگوید: فلانی ویلا دارد و ماشین بنز ولی چه فایده! بچه‌های او معتاد هستند. همین افکار و واکنش‌ها در روابط افراد ایجاد توازن می‌کند.
 
در واقع بهترین موقعیت را کسانی دارند که با زحمت و مشقت زیاد به مال و ثروت می‌رسند{{مدرک}}، این گروه هیچ مشکلی با افراد حسود ندارند.ندارند؛ و در نهایت باید گفت کسانی که با کمبودهای خود کنار بیایند، می‌توانند به آرامش و آسایش برسند.
 
== جستارهای وابسته ==
سطر ۹۳ ⟵ ۸۶:
== منابع ==
* مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیای انگلیسی، [//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Envy&oldid=396840168 Envy]، برداشت شده در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۰.
{{پانویس}}
 
{{هیجان}}