جامعالتواریخ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Fatranslator (بحث | مشارکتها) جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +مرتب+تمیز (۹.۷): + رده:کتابهای تاریخی سده ۱۴ (میلادی) |
|||
خط ۱:
[[پرونده:Jonah and the Whale, Folio from a Jami al-Tavarikh (Compendium of Chronicles).jpg|بندانگشتی|[[یونس]] و [[ماهی]] نقاشی در کتاب جامعالتواریخ]]
[[پرونده:Prise de Nîshâbûr (1294).jpeg|250px|چپ|بندانگشتی|''[[غازان]] [[نیشابور]] را تصرف میکند''.
[[پرونده:GhazanConversionToIslam.JPG|250px|چپ|بندانگشتی|یک نگارگری از کتاب ''جامعالتواریخ'' که گرویدن [[غازان خان]] به [[اسلام]] را نشان میدهد.]]
'''جامع التواریخ''' یا '''تاریخ رشیدی''' از آثار ارزشمند و کهن [[تاریخ|تاریخی]] به زبان [[فارسی]]
== تاریخچه ==
رشیدالدین این کتاب را به درخواست [[غازان خان]] نوشت و چون غازان خان درگذشت، آن را به [[اولجایتو]] تقدیم کرد. به فرمان اولجایتو این کتاب به نام غازان خان، '''مبارک غازانی''' نامیده شد، ولی بخشهایی دیگر شامل تاریخ دوران پادشاهی [[اولجایتو]]، تاریخ ادوار و اقوام جهان، صورالاقالیم و مسالک الممالک در دو جلد نوشته و به بخش پیشین افزوده شدند که این سه جلد روی هم رفته جامعالتواریخ را تشکیل میدهند.<ref name="جهان اسلام"/>
کار نوشتن این کتاب در هنگام زندگی غازان خان در [[۷۰۰ (قمری)|۷۰۰]] ق. (۶۸۰ خ. /[[۱۳۰۰ (میلادی)|۱۳۰۰ م.]]
احتمالاً غازان خان میدانسته است که مغولان با وجود برتری و تفوقی که بر ایرانیان دارند ناچار در عنصر ایرانی محو خواهند شد و فرهنگ و تمدن ایران آنها را در کام خود خواهد
== ترجمه به زبانهای دیگر ==
این کتاب در روزگار رشیدالدین فضلالله به [[عربی]] و [[ترکی]] و [[مغولی]] ترجمه شد اما فقط بخشهایی از ترجمه عربی جلد دوم آن به جای مانده است. بخشهایی از ''جامع التواریخ'' تا کنون به زبانهای [[ترکی شرقی]]، [[ترکی عثمانی]]، [[عربی]]، [[فرانسه]]، [[زبان انگلیسی|انگلیسی]]، [[زبان آلمانی|آلمانی]] و [[زبان روسی|روسی]] ترجمه و بخش عمده آنها منتشر شده است. بخشی از این کتاب نیز نخستین بار در [[۱۸۳۶ (میلادی)|۱۸۳۶م]] در [[پاریس]] چاپ شد.<ref name="ketabnews"/>
سطر ۲۰ ⟵ ۱۹:
بخش نخست یا جلد اول، چکیدهای از تاریخ تیرههای [[مغول]] و [[ترک]] و تاریخ فرمانروایی [[چنگیزخان]] و جانشینان او و تاریخ [[اولوس|اولوسهایی]] است که از امپراتوری مغول پراکنده شده بودند. همچنین به تاریخ خانان مغول در [[ایران]] تا مرگ غازانخان پرداخته است.<ref name="منابع ایران"/>
جلد دوم و سوم کتاب شامل تاریخ اولجایتو تا هنگام نگارش کتاب، تاریخ [[پیامبر|پیامبران]] از [[آدم]] تا [[محمد]] پیامبر اسلام، تاریخ ایران تا پایان دوره [[ساسانیان]]، تاریخ زندگانی محمد و خلفا، تاریخ خاندانهای فرمانروای ایران پس از اسلام تا زمان لشکرکشی مغولان و تاریخ قومها و ملتهای گوناگون از جمله اغوزان، چینیان، هندیان و فرنگان که در بر گیرنده پاپها و قیصران است.<ref name="جهان اسلام"/><ref name="ketabnews">[http://www.ketabnews.com/detail-4893-fa-0.html جامع التواریخ] در وبگاه ''کتاب نیوز''</ref>
جلد سوم شامل «صورالاقالیم» و «مسالک الممالک» نیز هست. بخشی از جلد دوم این کتاب (یعنی تاریخ اولجایتو) و جلد سوم آن اکنون در دسترس نیست و گویا در گذر زمان نابود شده است.<ref name="ketabnews"/>
با اینکه نگارنده خود از کارگزاران [[ایلخانان]] مغول بوده و ناچار در اثر خود از آنان با احترام یاد کرده است، گزارش کشتارها، ویرانگریها و غارتهای آنان را نیز به تفصیل بیان کرده و تأسف خود را از این وقایع ابراز نموده است و نیز نظر خود را
== نحوهٔ تألیف ==
سطر ۳۲ ⟵ ۳۱:
غازان خان تمام اسناد و نوشتههای قدیمی و دولتی را در اختیار رشیدالدین فضلاللّه همدانی گذاشت و دانشمندان و ریشسفیدانی که از تاریخ و فرهنگ [[ترک]] و [[مغول]] آگاه بودند را همراه او کرد تا کار به بهترین وجه پیش برود. چنین امکاناتی و وجود چنین دانشمند و نویسندهای توانا دست به دست هم دادند تا یکی از شاهکارهای تاریخی جهان به رشتهٔ نگارش درآید. چیزی که تا آن زمان بیسابقه و بینظیر بوده است و هنوز هم این کتاب مهمترین منبع برای تاریخ اقوام و حکومتهای ترک و مغول است.
در حقیقت جامعالتواریخ نخستین دورهٔ کامل تاریخ و جغرافیای [[آسیا]] است که با استفاده از وسایل و منابعی ترتیب داده شده است که تا آن زمان در اختیار
== نثر کتاب ==
سطر ۳۸ ⟵ ۳۷:
== نمونهای از کتاب ==
... چنگیز خان از شهر [بخارا] بیرون آمد و عموم مردم شهر را حاضر گردانید و بر منبر مصلی عیدگاه رفت و بعد تقریر خلاف و غدر سلطان [محمد خوارزمشاه] به شرحی تمام
== منابع ==
* [[رشیدالدین فضلاللّه همدانی]]، ''جامعالتواریخ''، به تصحیح [[بهمن کریمی]]، انتشارات اقبال، ۱۳۳۸. (مقدمههای جلد اول)
* [[شیرین بیانی|بیانی، شیرین]]، ''[[مغولان و حکومت ایلخانی در ایران]]''، [[سازمان سمت]]، ۱۳۷۹.
{{پانویس}}
|