کمبوجیه دوم: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Iranian Ali Reza (بحث | مشارکت‌ها)
Iranian Ali Reza (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۲۱:
پس از فتح مصر، کمبوجیه به فکر تسلط بر کل شمال آفریقا گردید. برای اجرای این نقشه‌ها، پارسی‌ها ناچار بودند که تسلط خود را بر بخش غربی مدیترانه، گسترش دهند. ولی خیلی زود، نقشه برای تخسیر کارتاة اجباراً متوقف شد. چرا که فنیقی‌ها، شدیداً با آن مخالف بودند و از شرکت در جنگ علیه سازمانی که خود بنیانگذاری کرده بودند، خودداری ورزیدند. بدون ناوگان فنیقی‌ها، کمبوجیه نمی‌توانست برنامه‌های بزرگ دریایی خویش را به انجام رساند. به این ترتیب، تنها راه چاره‌ای که باقی مانده بود، تسخیر واحۀ آمون در غرب مصر در صحرای لیبی و همچنین تسخیر سرزمین نوبیا (معادل سرزمین حبشه در تاریخ هرودوت یا کوش در کتیبه‌های هخامنشی) بود.<ref>{{پک|داندامایف|۱۳۸۹|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=107}}</ref>
 
طبق نوشته های هرودوت، سپاهیان ایرانی که به واحه آمون در لیبی رسیده بودند، در یک طوفان شن، مطلقاً از میان رفتند. اما مورخانی چون پراشک، [[اریک اشمیت (باستان‌شناس)|اشمیت]] و برن در این گفته هرودوت شک دارند، آنها بر این باورند که کمبوجیه لیبی را تسخیر کرد. و اگر عقیده این گروه صحیح باشد، لیبی می بایستیبایست نام لیبی در فهرست سرزمین های تصرف شده در کتیبه های بیستون هم می آمده و نه تنها در متون سالیان بعد آورده شود. بنابراین داندامایف فتح لیبی را به دوران سلطنت داریوش اول می داند.<ref>{{پک|داندامایف|۱۳۸۹|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=۱۰۸-۱۰۹}}</ref> در همین زمان، کمبوجیه با سپاه اصلی، برای گشودن [[نوبه]] از تب روانهٔ جنوب بود.<ref>{{پک|هینتس|۱۳۸۷|ک=داریوش و ایرانیان|ص=۱۲۸}}</ref> شاهنشاه برای تأمین امنیت تدارکات پشت جبهه، خود را به کرانهٔ غربی نیل، میان دومین و سومین تندآب رساند؛ این محل تدارکات تا قرن‌ها بعد هم، هنوز به «بازار کمبوجیه» معروف بود.<ref>{{پک|Dandamayev|۱۹۹۳|ک=CAMBYSES|کد زبان=en}}</ref> سرانجام، ایرانیان در جهت مخالف نیل خود را به شهر مقدس [[نپته]] در پای کوه خدایان بَرکَل رساندند و آن را فتح کردند. به این ترتیب، سراسر بخش شمالی [[سودان]] امروزی، ساتراپی هخامنشی شد. اشغال [[الفانتین]] در نزدیکی تندآب اول نیل، تسلط هخامنشیان بر نوبه را تضمین کرد.<ref>{{پک|هینتس|۱۳۸۷|ک=داریوش و ایرانیان|ص=۱۳۳}}</ref>
 
در پاییز سال ۵۲۳ پیش از میلاد، خبرهای نگران‌کننده‌ای کمبوجیه را وادار به بازگشت از نوبه به‌سوی مصر کرد. زیرا در همین هنگام رکسانا درگذشت و پسامتیخ به‌دلیل غیبت طولانی شاه و شایعاتی مبنی بر تلفات سپاه ایران، شورش کرد. شاهنشاه برای تعجیل در بازگشت، راهی را که درست از میان کویر بی‌آب نوبه می‌گذشت انتخاب کرد و چون آب و آذوقهٔ سپاه کافی نبود، پیش از رسیدن به مقصد، دچار قحطی گردید و پس از دادن تلفات زیاد، به تب رسید.<ref>{{پک|هینتس|۱۳۸۷|ک=داریوش و ایرانیان|ص=۱۲۹}}</ref> البته برخی این قحطی و تلفات سپاه را در هنگام حرکت به سوی نوبه می‌دانند و معتقدند که سپاه وی نیل را تا کوروسکو طی کرد و سپس از راه بیابان عازم نوبه گردید، اما هنگامی که آن‌ها یک‌چهارم راه را پیمودند، آب و آذوقهٔ سپاه تمام شد و آن‌ها پس از دادن تلفات بسیار، ناگزیر به بازگشت شدند.<ref>{{پک|Dandamayev|۱۹۹۳|ک=CAMBYSES|کد زبان=en}}</ref><ref>{{پک|هوار|۱۳۸۶|ک=ایران و تمدن ایرانی|ص=۵۳}}</ref> به هر حال، کمبوجیه پس از بازگشت به تب، شورش پسامتیخ را به‌گونه‌ای خونین سرکوب کرد و او را به دار آویخت. استرابون می‌نویسد: «هنگامی که در سال ۲۴ میلادی تب را دیدم، بسیاری از معابد این شهر ویران بود، می‌گویند این ویرانی کار کمبوجیه بوده‌است». اما [[والتر هینتس]] معتقد است داوری دراین‌باره که کمبوجیه واقعاً معابد مصری را ویران کرده‌است، دشوار است.<ref>{{پک|هینتس|۱۳۸۷|ک=داریوش و ایرانیان|ص=۱۳۰}}</ref>