راوی غیرقابل اعتماد: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: افزودن پیوند بیرونی به جای ویکیپیوند |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱:
* راوی خودستا: اغراق و لاف زدن از مشخصات اینگونه راوی است. به عنوان مثال شخصیت سرباز در کتاب [[:en:Miles_Gloriosus_(play)|مایلز گلوریوسوس]] [[پلوتس]]
* راوی دیوانه: راویای که یا در حال تجربهٔ یک [[سازوکار دفاعی|مکانیسم دفاعی]] روانی است مانند [[گسستگی]] پس از ضایعهٔ روانی یا از خود بیگانگی است، یا دچار بیماری روانی شدید مانند اسکیزوفرنی یا پارانویا است. به عنوان مثال میتوان به راویهای از خود بیگانهٔ داستانهای [[فرانتس کافکا]] یا راویهای بدبین و «خشن» داستانهای ژانر [[:en:Noir_fiction|نوآر]]،که به طرز غیرقابل اطمینانی احساسات خود را بیان میکنند، اشاره کرد.
* راوی دلقک: راویای که روایت را جدی نمیگیرد و آگاهانه قواعد، حقایق و انتظارات خواننده را به بازی میگیرد. به عنوان مثال میتوان به رمان [[زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی|تریسترام شندی]] اشاره کرد.
خط ۲۸:
=== رویدادهای تاریخی ===
یکی از اولین موارد استفاده از روایت غیرقابل اعتماد در ادبیات در نمایشنامهٔ [[غوکان]] اثر [[آریستوفان]] است. پس از اینکه [[دیونیسوس]](ایزد یونانی) مدعی غرق کردن ۱۲ یا ۱۳ کشتی دشمن به کمک [[:en:Cleisthenes_(son_of_Sibyrtius)|سلستین]] میشود. بردهٔ او [[:en:Xanthias|زانتیاس]] به تمسخر میگوید: «پس از آن من از خواب پریدم». مثال آشنا تر، نمایشنامه کمدی پلوتوس با نام مایلز گلوریوسوس است که سربازی را به تصویر میکشد که دستاوردهای خود را به رخ دیگران میکشد در حالی که بردهاش آرتگروس،از طریق
=== رمان ===
یک نمونهٔ بحث برانگیز از راوی غیرقابل اعتماد را میتوان در کتاب [[قتل راجر آکروید]] اثر [[آگاتا کریستی]] یافت. در این داستان راوی یک سری حقایق اصلی و اساسی در متن پنهان میکند(از طریق طفره رفتن از بیان حقیقت یا حذف حقیقت و فروگذاری در بیان حقیقت یا بیان پر ابهام حقیقت) بدون اینکه راوی در روایت خود به طور آشکار دروغی گفته باشد. با این حال در آن زمان بسیاری از خوانندگان آن رمان احساس میکردند که [[پیچش داستانی]] در اوج داستان غیرمنصفانه و نادرست است. آگاتا کریستی دوباره از این ترفند در سال ۱۹۶۷ در رمان [[شب بیپایان]] استفاده کرد. همین تکنیک را پیش از این نویسندهٔ نروژی رمانهای جنایی، به نام [[:en:Sven_Elvestad|اسون
از این دست راویهای غیرقابل اعتماد را میتوان در رمانهای کارآگاهی یا دلهرآور یافت. در این رمانها حتی یک راوی اول شخص نیز ممکن است اطلاعاتی حیاتی را مخفی کند یا تعمدا خواننده را گمراه کند تا بدین ترتیب بتواند پایان غافلگیر کنندهٔ داستان را مخفی نگه دارد. در بعضی از موارد راوی خودش را در حال انجام کارهایی مشکوک یا شرمآور توصیف میکند ولی در پایان داستان فاش میکند که اعمال مذکور که مرتکب آنها شده آنگونه که به نظر میرسد نبودهاند. بسیاری از رمانها توسط بچهها روایت میشوند که ممکن است بیتجربگی و خامی آنها روی قضاوت آنها تاثیر گذاشته و روایت آنها را غیرقابل اعتماد کند. در ماجراهای هاکلبری فی(۱۸۸۴)، معصومیت هاکلبری فین موجب میشود تا قضاوتهای او در مورد شخصیتهای رمان بیش از حد دلسوزانه باشد.
|